English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
depiction U نگارش تعریف
depictions U نگارش تعریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defaulted U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
recording U نگارش
recordings U نگارش
version U نگارش
versions U نگارش
penning U شیوه نگارش
department of publications U اداره نگارش
dipartment of publications U اداره نگارش
record U یادداشت نگارش
pens U شیوه نگارش
penned U شیوه نگارش
pen U شیوه نگارش
meteorgraph U الت نگارش
freedom of the press U ازادی نگارش
styling U خامه سبک نگارش
styles U خامه سبک نگارش
surveillance video recording U نگارش ویدئوی نظارتی
stylistics U فن نگارش سبک شناسی
style U خامه سبک نگارش
styled U خامه سبک نگارش
obscurantism U سبک نگارش مبهم
gutter press U نگارش هایامطبوعات پست
touch-typing U نگارش با روش پرماسی
touch-types U نگارش با روش پرماسی
touch-typed U نگارش با روش پرماسی
xylograph U نگارش روی چوپ
touch-type U نگارش با روش پرماسی
illusionism U نگارش یا توصیف منافر وهمی
surrealism U سبک نگارش خیالی سوررئالیسم
aerometeorograph U دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
autobiography U نگارش شرح زندگی شخصی بوسیلهء خود او
autobiographies U نگارش شرح زندگی شخصی بوسیلهء خود او
pnemograph U الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
pick wickian U شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
moulage U انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
description U تعریف
explanations U تعریف
portrayal U تعریف
qualities U تعریف
quality U تعریف
portrayals U تعریف
extolment U تعریف
cell definition U تعریف سل
circumscription U تعریف
comkplimentarily U با تعریف
definiens U تعریف
explanation U تعریف
compliments U تعریف
definitions U تعریف
compliment U تعریف
definition U تعریف
complimented U تعریف
complimenting U تعریف
descriptions U تعریف
anarthrous U بی حرف تعریف
definition of a problem U تعریف یک برنامهThe
block definition U تعریف بلوک
undefined U تعریف نشده
article U حرف تعریف
articles U حرف تعریف
unreel U تعریف کردن
circular definition U تعریف دوری
job definition U تعریف برنامه
macro definition U درشت تعریف
macro definition U تعریف ماکرو
macro difinition U درشت تعریف
nosography U تعریف امراض
say a good word for U تعریف کردن
problem definition U تعریف مسئله
honorable U شایان تعریف
he is well spoken of U از او تعریف می کنند
field definition U تعریف فیلد
to crack up U تعریف کردن
the d. article U حرف تعریف
contextual definition U تعریف ضمنی
data definition U تعریف داده
self aggrandizement U تعریف از خود
emblazon U تعریف کردن
extoll U تعریف کننده
extoller U تعریف کننده
operational definition U تعریف عملیاتی
complimentary U تعریف امیز
recounts U تعریف کردن
complimented U تعریف کردن از
compliments U تعریف کردن از
defines U تعریف کردن
compliment U تعریف کردن از
traduces U تعریف کردن
glorifying U تعریف کردن
recount U تعریف کردن
traducing U تعریف کردن
recounted U تعریف کردن
recounting U تعریف کردن
define U تعریف کردن
glorifies U تعریف کردن
glorify U تعریف کردن
praise U تعریف کردن
exponents U تعریف کننده
traduced U تعریف کردن
exponent U تعریف کننده
complimenting U تعریف کردن از
recitation U تعریف موضوع
defining U تعریف کردن
definable U تعریف پذیر
recitations U تعریف موضوع
praising U تعریف کردن
traduce U تعریف کردن
praises U تعریف کردن
praised U تعریف کردن
defined U تعریف کردن
To blow ones own trumpet. U از خود تعریف کردن
portraiture U پیکر نگاری تعریف
dimensioning U تعریف اندازه چیزی
definite a U The حرف تعریف چون
defined function U تابع تعریف شده
undefined entry U فقره تعریف نشده
partially defined U پاره تعریف شده
object oriented U تصویری که از بردارهای تعریف
self flattering U تعریف کننده از خود
system v interface definition U تعریف میانجی سیستم 5
self applauding U تعریف کننده از خود
undefined label U برچسب تعریف نشده
user defined U تعریف یا انتخاب کاربر
well defined function U تابع خوش تعریف
predefined U از پیش تعریف شده
ddl U زبان تعریف داده
domain of definition U دامنه تعریف [ریاضی]
Defined depth finder U تعریف عمق یاب
indefinable U غیر قابل تعریف
clear-cut U درست تعریف شده
dd statement U دستور تعریف داده
redefine U دوباره تعریف کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
indefinably U غیر قابل تعریف
redefining U دوباره تعریف کردن
self prasise U خودفروشی تعریف از خود
data description language U زبان تعریف داده
data definition statement U حکم تعریف داده ها
data definition language U زبان تعریف داده ها
self applause U تعریف وتمجید از خود خودستایی
self congratulation U تعریف از خود تجلیل نفس
predefined process U فرایند از پیش تعریف شده
predefined function U تابع از پیش تعریف شده
quantification U معرفی عناصر یک جسم تعریف
He Spoke very highly of you. U از شما خیلی تعریف می کرد
user defined U تعریف شده توسط کاربر
expressions U تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
expression U تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
messages U قوانین از پیش تعریف شده که کد
to plaster any one with praise U تعریف زیادبار کسی کردن
accuracy U تعریف دقیق تر خواهد بود
message U قوانین از پیش تعریف شده که کد
Do you know the definition (meaning) of this word? U تعریف این لغت رامی دانید ؟
redefinable U انچه مجددا قابل تعریف است
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
self aggrandizing U تعریف کننده از مقام خود خودبزرگساز
ambiguity U آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguities U آنچه به روشنی تعریف نشده است
He told us what the score was. U جریان را برایمان تعریف کرد ( گفت )
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
country file U را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
parameters U ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameter U ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
predefined process symbol U نماد فرایند از پیش تعریف شده
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
predefined process symbol U علامت فرایند از پیش تعریف شده
dd name U برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
user defined key U کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
Have a jock with somebody . U شوخی ( لطیفه ) برای کسی تعریف کردن
Now I am going to tell you something. U حالا میخوام برات یه چیزی تعریف کنم.
prosopopoeia U تعریف شخص غایب بصورت متکلم وحده
the U حرف تعریف برای چیز یاشخص معینی
Give me a full account of the events. U جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
hot zone U ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
user defined function U عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
types U تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
type U تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
vdl U زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
typed U تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
polarity U تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
polarities U تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
to recount something to someone [formal] U برای کسی چیزی را تعریف کردن [یکایک گفتن] [بازگفتن]
ntsc U انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند
codepages U تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
shortest U امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
nomenclature U سیستم از پیش تعریف شده برای انتساب کلمات و نشانه ها به اعداد یا اصط لاحات
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
short U امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
pert U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
shorter U امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
critical path analysis U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
patterns U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
point set curve U منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com