English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sticking point U نکتهی مورد بحث یا منازعه
sticking points U نکتهی مورد بحث یا منازعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to beg the question U نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
struggles U منازعه
struggling U منازعه
litigation U منازعه
plea U منازعه
pleas U منازعه
struggled U منازعه
struggle U منازعه
verbal duel U منازعه
war of words U منازعه
contestation U منازعه
disputant U منازعه کننده
political debate U منازعه سیاسی
disputation U منازعه منافره
tilt U منازعه برخورد
tilted U منازعه برخورد
tilts U منازعه برخورد
disputing U منازعه نزاع
disputations U منازعه منافره
dispute U منازعه نزاع
disputed U منازعه نزاع
disputes U منازعه نزاع
battleground U عرصه منازعه رزمگاه
quarrels U دعوی کردن منازعه
quarrelling U دعوی کردن منازعه
quarrelled U دعوی کردن منازعه
unquestioning U محقق غیرقابل منازعه
debates U مذاکرات پارلمانی منازعه
quarreling U دعوی کردن منازعه
quarreled U دعوی کردن منازعه
quarrel U دعوی کردن منازعه
battlegrounds U عرصه منازعه رزمگاه
unquestionable U محقق غیرقابل منازعه
debated U مذاکرات پارلمانی منازعه
debating U مذاکرات پارلمانی منازعه
battlefield U عرصه منازعه رزمگاه
debate U مذاکرات پارلمانی منازعه
battlefields U عرصه منازعه رزمگاه
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
inopportune U بی مورد
out of place U بی مورد
occurence U مورد
oportuneness U مورد
inapposite U بی مورد
instance U مورد
case U مورد
cases U مورد
open to question <adj.> U مورد شک
instances U مورد
indirect objects U مورد
direct objects U مورد
objecting U مورد
objected U مورد
object U مورد
occasion U مورد
occasioned U مورد
occasioning U مورد
occasions U مورد
unseasonable U بی مورد
unseasonably U بی مورد
objects U مورد
case studies U مورد پژوهی
dubious U مورد شک مشکوک
utilized U مورد استفاده
noted U مورد ملاحظه
usages U مورد استفاده
fishy U مورد تردید
requirement U مورد نیاز
case U مورد غلاف
undue U بی جهت بی مورد
case U دعوی مورد
cases U مورد غلاف
undue U ناروا بی مورد
case study U مورد پژوهی
usage U مورد استفاده
cases U دعوی مورد
taken U مورد تحسین
case analysis U تحلیل مورد
received U مورد قبول
In this case ( instance) . U دراین مورد
in no instance U در هیچ مورد
confutation U مورد تکذیب
collector's item U مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
in dispute U مورد بحث
taken U مورد قبول
myrtle U مورد سبز
laughing stock U مورد تمسخر
entitlements U مورد سزیدگی
hold up <idiom> U مورد هدف
beloved U مورد علاقه
unnecessary roughness U خشونت بی مورد
entitlement U مورد استحقاق
entitlement U مورد سزیدگی
entitlements U مورد استحقاق
dubitable U مورد شک مشکوک
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
liable to prosecution U مورد تعقیب
expectative U مورد انتظار
savory U مورد پسند
object of transaction U مورد معامله
instances U لحظه مورد
instance U لحظه مورد
savoury U مورد پسند
subject of hire U مورد اجاره
happy [about] <adj.> U خشنود [در مورد]
special case U مورد ویژه
opportuneness U مورد مناسب
sightly U مورد نظر
to make observations [about] [on] U اندیشیدن [در مورد] [به]
to make observations [about] [on] U نگریختن [در مورد] [به]
objcetionable U مورد ایراد
involved U مورد بحث
schreber case U مورد شربر
utilization U مورد مصرف
utilisation [British] U مورد مصرف
using U مورد مصرف
myrtaceae U تیره مورد
usage U مورد مصرف
exploitation [utilization] U مورد مصرف
under disccussion U مورد بحث
mytaceous U از تیره مورد
myrtle berry U مورد دانه
reserve requirements U ذخائر مورد نیاز
desired effects U اثرات مورد نظر
referential U مورد مراجعه ارجاعی
target price U قیمت مورد نظر
target profit U سود مورد نظر
target audience U افراد مورد نظر
impugned U مورد اعتراض قراردادن
esteemed U فرد مورد احترام
To take into consideration. To consider. U مورد توجه قراردادن
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. U بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
contested area U منطقه مورد نزاع
impugn U مورد اعتراض قراردادن
sales expectations U فروش مورد انتظار
referent U مورد مراجعه ارجاعی
expected value U ارزش مورد انتظار
expected price U قیمت مورد انتظار
flavoursome U مورد پسند [غذا]
receptee U افراد مورد پذیرش
expectation value U مقدار مورد توقع
expected frequency U فراوانی مورد انتظار
scrutinised U مورد مداقه قراردادن
scrutinises U مورد مداقه قراردادن
scrutinising U مورد مداقه قراردادن
scrutinize U مورد مداقه قراردادن
scrutinized U مورد مداقه قراردادن
scrutinizes U مورد مداقه قراردادن
scrutinizing U مورد مداقه قراردادن
test town U شهر مورد ازمایش
floor space occupied U فضای مورد نیاز
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
approving U توافق در مورد چیزی
draw fire <idiom> U مورد هدف بودن
anticipated profit U سود مورد انتظار
anticipated price U قیمت مورد انتظار
analyte U ماده مورد تجزیه
special case U مورد خاص یااستثنایی
to make observations [about] [on] U تامل کردن [در مورد] [به]
aknowledge character U کاراکتر مورد قبول
agreement area U سطح مورد قرارداد
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
approves U توافق در مورد چیزی
approve U توافق در مورد چیزی
impugning U مورد اعتراض قراردادن
impugns U مورد اعتراض قراردادن
shebang U امر مورد علاقه
capital employed U سرمایه مورد استفاده
beatten zone U منطقه مورد اصابت
call on to the carpet <idiom> U مورد مواخذه قرارگرفتن
draw fire <idiom> U مورد انتقاد قرارگرفتن
availabe time U زمان مورد قبول
as the case may be U تاچه مورد باشد
article of roup U اموال مورد حراج
anticipated inflation U تورم مورد انتظار
in prospect U مورد انتظار [در برنامه ]
conventional U مورد قبول عامه
share U باس مورد استفاده
lime requirement U اهک مورد نیاز
statement on the debate U بیانیه در مورد بحث
it is of frequent U خیلی مورد دارد
polestar U هادی مورد توجه
policy options U انتخابهای مورد نظر
intended saving U پس انداز مورد انتظار
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
admire U مورد شگفت قراردادن
admired U مورد شگفت قراردادن
admires U مورد شگفت قراردادن
inappositely U بطور بیجایا بی مورد
to decide [on] U تصمیم گرفتن [در مورد]
persona grata U شخص مورد قبول
to put to use U مورد استفاده قراردادن
foolhardy U دارای تهور بی مورد
pledging U مال مورد وثیقه
pledges U مال مورد وثیقه
pledged U مال مورد وثیقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com