English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
promise U نوید انتظار وعده دادن
promises U نوید انتظار وعده دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
invite U مهمان کردن وعده دادن
invited U مهمان کردن وعده دادن
invites U مهمان کردن وعده دادن
invitations U وعده خواهی وعده گیری
invitation U وعده خواهی وعده گیری
budding U پر نوید
attends U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend U انتظار کشیدن انتظار داشتن
promising U نوید دهنده
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
glad tidings U خبر خوش نوید
rosy <adj.> U امید بخش [نوید دهنده]
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
usance U وعده
punctually U در سر وعده
promise U وعده
payable at sight U بی وعده
behest U وعده
vows U وعده
vowing U وعده
termless U بی وعده
vow U وعده
vowed U وعده
promises U وعده
usance U وعده فرجه
forward delivery U تحویل به وعده
forward dealing U معامله به وعده
due at a specified date after sight U وعده دار
credited U وعده مهلت
credit U وعده مهلت
cop-out U خلف وعده
crediting U وعده مهلت
credits U وعده مهلت
usance bill U برات به وعده
appointment U وعده ملاقات
appointments U وعده ملاقات
payable at maturity U وعده دار
rendezvous area U وعده گاه
postdated cheque U چک وعده دار
plea U وعده مشروط
pleas U وعده مشروط
hest U امریه وعده
promissory U وعده اور
date [appointment] U وعده ملاقات
punctual payment U پرداخت در سر وعده
cop-outs U خلف وعده
promisor U وعده دهنده
rendezvous U وعده گاه
appointed day U وعده ملاقات
on six mounth scredit U با ششماه وعده
on credit month's U وام با وعده ..... ماهه
appointments U وعده های ملاقات
invite U خواندن وعده گرفتن
So much for her promises . U این هم از وعده های او
contango U با وعده معامله کردن
helpings U یک وعده یا پرس خوراک
invited U خواندن وعده گرفتن
invites U خواندن وعده گرفتن
usance U برات وعده دار
appointed days U وعده های ملاقات
dates [appointments] U وعده های ملاقات
i rest upon your promise U من به وعده شما است
matured U وعدهای وعده دار
maturity U وعده یا موعد پرداخت
helping U یک وعده یا پرس خوراک
meal times U زمان وعده های غذا
the bill is undue U وعده برات نرسیده است
redezvous U وعده ملاقات اجتماع مجدد
the bill has come to maturity U وعده پرداخت برات رسیده است
person to his promise U کسی را ملزم به ایفای وعده کردن
the bill of has come to mature U وعده پرداخت برات رسیده است
for half board U برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for full board U برای تختخواب و تمام وعده های غذا
He gave us to understand that he would help us. U او [مرد] وعده داد که به ما کمک خواهد کرد.
make it up to someone <idiom> U انجام کاری برای کسی درعوض وعده پولی
anticipation U انتظار
expectance U انتظار
prospect U انتظار
expectantly U با انتظار
prospecting U انتظار
prospects U انتظار
expectancy U انتظار
expectation U انتظار
prospected U انتظار
expectations U انتظار
ready line U خط انتظار
ante-chamber U اتاق انتظار
bide U در انتظار ماندن
in prospect U انتظار داشته
lobbied U سالن انتظار
standby U حالت انتظار
standbys U حالت انتظار
inopinate U انتظار نداشته
in prospective U انتظار داشته
waiting room U اطاق انتظار
anticipatory U در حال انتظار
rendezvous area U موضع انتظار
redezvous U محل انتظار
waiting lists U لیست انتظار
waiting-rooms U اطاق انتظار
waiting list U لیست انتظار
half pay U حق انتظار خدمت
waiting-room U اطاق انتظار
lobbies U سالن انتظار
in the cards <idiom> U انتظار داشتن
anteroom U اطاق انتظار
ante-rooms U اطاق انتظار
cooling period U زمان انتظار
probable <adj.> U انتظار می رود
presumable <adj.> U انتظار می رود
expected <adj.> U انتظار می رود
estimated <adj.> U انتظار می رود
anticipated <adj.> U انتظار می رود
to my great surprise U برخلاف انتظار من
reception room U اتاق انتظار
reception rooms U اتاق انتظار
anticipative U درحالت انتظار
aspiration level U سطح انتظار
beyond the pale <idiom> U دوراز انتظار
waiting time U زمان انتظار
to look forward to U انتظار داشتن
expectative U مورد انتظار
waiting-room U اتاق انتظار
expectancy table U جدول انتظار
wait state U حالت انتظار
error of expectation U خطای انتظار
wait state U وضعیت انتظار
wait time U زمان انتظار
anterooms U اطاق انتظار
lobby U سالن انتظار
expectancy chart U نمودار انتظار
means end expectation U انتظار وسیله- هدف
tempo stroll variation U واریاسیون صبر و انتظار
on deck U در انتظار نوبت شنا
in prospect U مورد انتظار [در برنامه ]
suit up U ذخیره در انتظار بازی
nonpay status U حالت انتظار خدمتی
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
to look forward to something U انتظار چیزی را داشتن
point spread U امتیاز قابل انتظار
look forward U انتظار چیزی را داشتن
likly U انتظار داشتنی مناسب
expected value U ارزش مورد انتظار
expected price U قیمت مورد انتظار
expected frequency U فراوانی مورد انتظار
anticipated profit U سود مورد انتظار
beyond one's expectation U مافوق انتظار کسی
anticipated price U قیمت مورد انتظار
sales expectations U فروش مورد انتظار
anticipated inflation U تورم مورد انتظار
intended saving U پس انداز مورد انتظار
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
speculating U انتظار سودو زیاد داشتن
speculated U انتظار سودو زیاد داشتن
product life expectancy U عمر مورد انتظار محصول
waits U انتظار کشیدن معطل شدن
wait U انتظار کشیدن معطل شدن
speculate U انتظار سودو زیاد داشتن
waited U انتظار کشیدن معطل شدن
awaited U منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting U منتظر شدن انتظار داشتن
speculates U انتظار سودو زیاد داشتن
awaits U منتظر شدن انتظار داشتن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
to have arrived [expected moment] U رسیدن [به زمان انتظار رفته]
await U منتظر شدن انتظار داشتن
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
fractional antedating goal response U خرده پاسخ انتظار هدف
profiteers U فردیکه انتظار سودزیاد دارد
intended investment U سرمایه گذاری مورد انتظار
profiteer U فردیکه انتظار سودزیاد دارد
hold forth U پیشنهاد کردن انتظار داشتن
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
envisaged U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
cabstand [American E] U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
a further 50 are in prospect U ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
taxi stand U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
taxi rank [British E] U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
queuing theory U نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
ready cap U حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
get away with murder <idiom> U انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. U لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
immediate U پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com