Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
astrocyteo
U
نوعی یاخته کمکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accessory cells
یاخته های کمکی
oogamous
U
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
auxiliary storage
U
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation
U
عملیات کمکی عملکرد کمکی
auxiliary machinery
U
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
protozoan
U
تک یاخته
unicellularity
U
تک یاخته
cell
U
یاخته
biont
U
یاخته
protozoon
U
تک یاخته
unicellular
U
تک یاخته
cells
U
یاخته
acellular
U
بی یاخته
protoplasm
U
سفیده یاخته
mesoplast
U
هسته یاخته
neuron
U
یاخته عصبی
storage cell
U
یاخته انباره
neurons
U
یاخته عصبی
haploid cell
U
یاخته جنسی
neurone
U
یاخته پی و کاران
neurones
U
یاخته پی و کاران
germ cell
U
یاخته جنسی
bacteria
U
میکربهای تک یاخته
gamete
U
یاخته جنسی
spermatozoid
U
یاخته نر و متحرک
binary cell
U
یاخته دودویی
phagocytosis
U
یاخته خواری
ovum
U
یاخته ماده
neurocyte
U
یاخته عصبی
nerve cell
U
یاخته عصبی
betz's cell
U
یاخته بتس
utricle
U
انبان چه یاخته
ependymal cell
U
یاخته اپاندیم
glial cell
U
یاخته گلیایی
data cell
U
یاخته داده
pigment cell
U
یاخته رنگی
blood cell
U
یاخته خون
cell body
U
جسم یاخته
cytology
U
یاخته شناس
cytology
U
یاخته شناسی
blood cells
U
یاخته خون
protozoology
U
تک یاخته شناسی
cytoplasm
U
سفیده یاخته
sarcode
U
سفیده یاخته حیوانی
spongioblast
U
یاخته رویانی گلیایی
amitosis
U
تقسیم مستقیم یاخته
body cell
U
یاخته غیر تناسلی
macrophage
U
یاخته بیگانه خواردرشت
rod
U
یاخته استوانه ای
[در چشم]
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
protozoan
U
وابسته به تک یاخته اغازی
neuroblast
U
یاخته رویانی عصبی
ectoclast
U
بخش خارجی یاخته
osteoblast
U
یاخته استخوان ساز
plasmic
U
وابسته به سفیده یاخته
gametogenesis
U
تکوین یاخته جنسی
heterogamet
U
یاخته جنسی ناهمخوان
Rod cell
U
یاخته استوانه ای
[در چشم]
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
plasmalemma
U
پروتوپلاسم منطقه خارجی یاخته
trabecula
U
دارای فواصل دربین یاخته ها
plasma membrane
U
غشاء خارجی سفیده یاخته
auxesis
U
رشد توام باعدم تقسیم یاخته
spermatozoa
U
یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
achromatin
U
مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
spermatozoon
U
یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
photocell
U
یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
neurons
U
رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
neuron
U
رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
rods and cones
[in the retina]
U
یاخته های استوانه ای و مخروطی
[در شبکیه چشم]
plasmolysis
U
چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
chromoplast
U
یاخته رنگی که حاوی رنگ قرمز یا زرد میباشد
plastogene
U
اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
supplementary
U
کمکی
secondary
U
کمکی
auxiliaries
U
کمکی
subsidiary
U
کمکی
auxiliary
U
کمکی
subsidiaries
U
کمکی
ancillary
U
کمکی
auxiliary charger
U
شارژکننده کمکی
back up frequency
U
فرکانس کمکی
split pole motor
U
موتور کمکی
booster magneto
U
دینام کمکی
dummy antenna
U
انتن کمکی
artificial antenna
U
انتن کمکی
auxiliary memory
U
حافظ کمکی
commutating pole
U
قطب کمکی
communicating pole
U
قطب کمکی
artificial aids
U
وسایل کمکی
auxiliary memory
U
حافظه کمکی
auxiliary operatich
U
عمل کمکی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
interpoles
U
قطبهای کمکی
auxiliaries
U
امدادی کمکی
auxiliary ego
U
خود کمکی
auxiliary electrode
U
الکترود کمکی
auxiliary
U
امدادی کمکی
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
auxiliary base line
U
باز کمکی
auxiliary equipment
U
وسائل کمکی
auxiliary view
U
نمای کمکی
coprocessor
U
پردازنده کمکی
auxiliary forces
U
قوای کمکی
auxiliary forces
U
نیروی کمکی
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
intermediate grid
U
شبکه کمکی
interpole
U
قطب کمکی
auxiliary operation
U
عمل کمکی
relieving tackle
U
تاکل کمکی
prony motor
U
موتور کمکی
relieving arch
U
طاق کمکی
operating supplies
U
مواد کمکی
by pass valve
U
شیر کمکی
auxiliary storage
U
انباره کمکی
auxiliary storage
U
انبار کمکی
booster pump
U
پمپ کمکی
boostes pump
U
پمپ کمکی
accommodator
U
کارگر کمکی
remedial measure
U
اندازه کمکی
sabot
U
خرج کمکی
utilitu program
U
برنامه کمکی
user interface
U
میانجی کمکی
auxiliary target
U
نقطه کمکی
boostes transformer
U
ترانسفورماتور کمکی
auxiliary target
U
هدف کمکی
auxiliary rotor
U
رتور کمکی
reserve accumulator
U
انباره کمکی
accessory
U
لوازم کمکی
slack variable
U
متغیر کمکی
downloading utility
U
برنامه کمکی استقرار
auxiliary flight surfaces
U
سطوح پرواز کمکی
aid
U
کمک وسایل کمکی
aiding
U
کمک وسایل کمکی
visual aids
U
ابزارهای کمکی دیداری
auxiliary power unit
U
واحد قدرت کمکی
norton utilities
U
برنامههای کمکی نورتن
kedge anchor
U
لنگر کمکی ناو
navigational grid
U
شبکه کمکی ناوبری
I can't help it.
<idiom>
U
من نمیتونم کمکی کنم.
aided
U
کمک وسایل کمکی
interpole motor
U
موتور با قطب کمکی
willed
U
فعل کمکی "خواهم "
backup utility
U
برنامه کمکی پشتیبان
dozzle
U
مخزن کمکی تغذیه
wills
U
فعل کمکی "خواهم "
commutating pole converter
U
تبدیل گر قطب کمکی
table utility
U
برنامه کمکی جدولی
afforce
U
نیروی کمکی فرستادن به
will
U
فعل کمکی "خواهم "
mace utilities
U
برنامه کمکی میس
back end processor
U
پردازنده کمکی تک منظوره
layshaft
U
محور دندانه کمکی
pitman
U
عضو گروه کمکی
sabot
U
خرج موشکی کمکی
auxiliary control surfaces
U
سطوح فرامین کمکی
undelete utility
U
برنامه کمکی احیاء
igniter pad
U
کیسه خرج کمکی
lee helm
U
سکان کمکی ناو
guiding
U
عضلات کمکی مجاور
I'm glad I could help.
U
خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
file transfer utility
U
برنامه کمکی انتقال فایل
file conversion utility
U
برنامه کمکی تبدیل فایل
outline utility
U
برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
build-ups
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
communicating pole winding
U
سیم پیچی قطب کمکی
boot
U
پوشش کمکی روی سم اسب
build-up
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
build up
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
ingot feeder head
U
مخزن کمکی تغذیه شمش
audiovisual aids
U
ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
I'm really not responsible for it.
<idiom>
U
من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
document comparison utility
U
برنامه کمکی مقایسه مدارک
frapping lines
U
طناب تعادل کمکی ناو
My hands are tied.
<idiom>
U
نمی توانم
[کاری]
کمکی بکنم.
file compression utility
U
برنامه کمکی فشرده کردن فایل
banderillero
U
عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
bowsight
U
وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
screen saver utility
U
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
helps
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
commenting
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commented
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
comment
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
air traffic control radar system
U
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
helped
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
help
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
pickup man
U
اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
drum sorting
U
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
helps
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
augmentation
U
افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
context sensitive help key
U
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
commoners
U
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
common
U
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com