English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
waffles U نوعی کیک های چهار گوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quadrille U نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrilles U نوعی بازی ورق چهار نفری
gallmite U نوعی کرم چهار پای کوچک
galloway U اسب مخصوص چهار نعل نوعی تاتوی اسکاتلندی ازنژاد گالووی
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
jet star U نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
starlifter U نوعی هواپیمای حمل و نقل چهار موتوره جت بزرگ
stratotanker U نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی
angular capital U [نوعی سرستون چهار ضلعی یونی]
Other Matches
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
quadrilaterals U چهار بر
tetrad U چهار
quadrate U چهار یک
tetragon U چهار بر
quadruples U چهار لا
quarter U چهار یک
quadruple U چهار لا
quartile U چهار یک
quadrilateral U چهار بر
quadrupling U چهار لا
quatre U چهار
four U چهار
quadruped U چهار پا
quadrupled U چهار لا
quadrupeds U چهار پا
quadrisyllabic U چهار هجائی
Wednesday U چهار شنبه
tetrad U چهار عنصری
backfour U چهار مدافع
quadruplet U چهار گانه
squared U چهار گوش
squares U چهار گوش
the cardinal humours U چهار ابگونه
tetratomic U چهار اتمی
square U چهار گوش
Wednesdays U چهار شنبه
tetrasyllabic U چهار هجائی
double breasted U کت چهار دکمه
quadrivalent U چهار بنیانی
quadrivalent U چهار ارزشی
tetragon U چهار گوشه
foursquare U چهار ضلعی
tetragon U چهار ضلعی
tetrastichous U چهار جزیی
tetradactylous U چهار پنجهای
quad U چهار قلو
quad U چهار گوش
four way U چهار لولهای
square dome U چهار طاقی
four pole U چهار قطبی
four o'clock U ساعت چهار
qyaternary U چهار تایی
quatrefoil U گل چهار گلبرگی
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
gallops U چهار نعل
four cycle U چهار چرخه
four way U چهار راه
quadruplets U چهار گانه
tetravalent U چهار بنیانی
tetravalent U چهار فرفیتی
squaring U چهار گوش
galloped U چهار نعل
quads U چهار قلو
quads U چهار گوش
footstool U چهار پایه
gallop U چهار نعل
creep U چهار دست و پا
the four seasons U چهار فصل
tertramerous U چهار جزئی
four dimensional U چهار بعدی
intersection U چهار راه
quadrupled U چهار گانه
four U عدد چهار
quadrangular U چهار گوشه
quadrant U چهار گوش
quadruple U چهار تایی
quadrant U چهار یک دایره
quadrilateral U چهار جانبه
quadrilateral U چهار ضلعی
all eyes U چهار چشمی
quadruple U چهار گانه
quadrupled U چهار تایی
point four U اصل چهار
quadrilaterals U چهار ضلعی
intersections U چهار راه
tetramerous U چهار جزیی
cross legged U چهار زانو
tetrasporic U چهار هاگی
tetrasporous U چهار هاگی
quadrupling U چهار تایی
quadrupling U چهار گانه
tetrameter U چهار وزنی
quadruples U چهار تایی
quadruples U چهار گانه
quadrilaterals U چهار جانبه
quadraple U چهار برابر
quadripartite U چهار جزئی
tetrahedral U چهار وجهی
tetrapod U پروانه چهار پا
quadric U چهار تایی
tetrahedral U چهار ضلعی
tetraphyllous U چهار برگه
long legged U چهار پایه
close U چهار گوشه
quadrifid U چهار شکافی
footstools U چهار پایه
quadrate U چهار گوش
tetrahedron U چهار وجهی
all fours U چهار دست و پا
tetrastich U چهار بیتی
four pictures test U ازمون چهار تصویر
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
four core cable U کابل چهار سیمه
tetrameter U شعر چهار وتدی
four powns attack U حمله چهار پیاده
impale U چهار میل کردن
four stroke engine U موتور چهار زمانه
fourth degree of readiness U امادگی درجه چهار
cloverleaf U چهار راه شبدری
four terminal network U شبکه چهار قطبی
tetrandrous U دارای چهار کاسبرگ
diagonal U قطر چهار ضلعی
corpora quadrigemina U اجسام چهار قلو
four wire circuit U مدار چهار سیمه
four wheel brake U ترمز چهار چرخ
impaling U چهار میل کردن
fourfold U چهار برابر چهارگانه
tetrapetalous U دارای چهار گلبرگ
impales U چهار میل کردن
impaled U چهار میل کردن
four man team U تیم چهار نفره
tetralogy U چهار درام یاتراژدی
gridiron U شبکه چهار خانه
quadrilles U شطرنجی چهار گوش
terrachord U یک رشته چهار پردهای
tetrachromatism U دید چهار رنگی
quadrille U شطرنجی چهار گوش
tetragonal system U دستگاه چهار گوشهای
tetragonal distortion U واپیچش چهار گوشهای
double pair royal U چهار برگ یکجور
estipite U ستون چهار گوش
Egyptian triangle U [سه، چهار یا پنج گوش]
distorted tetrahedron U چهار وجهی واپیچیده
cross-quarter U [آرایش گل چهار برگی]
curb-roof U شیروانی چهار تکه
delire a quatre U هذیان چهار نفری
Italian roof U بام چهار طرفه
cloverleaf U چهار راه اتوبان
four high rolling stand U خان چهار غلطکی
four high rolling stand U مقام چهار غلطکی
cyrb roof U شیروانی چهار ترک
four gear drive U گیربکس چهار دنده
d.'s bedpost U چهار گشنیزی یا خاج
cloister-vault U طاق چهار ترک
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
square wave U موج چهار گوش
quadripartite U چهار تایی چهارسویی
tetrode U لامپ چهار قطبی
teragram U واژه چهار حرفی
cardinal points U چهار جهت اصلی
cross-vault U طاق چهار بخش
inclosure U چهار دیواری حصار
quadrumvirate U انجمنی مرکب از چهار تن
four-wheel drive U محرک چهار چرخ
four wheel drive U محرک چهار چرخ
quadrisyllable U کلمه چهار هجائی
skate U ماهی چهار گوش
skated U ماهی چهار گوش
skates U ماهی چهار گوش
jct U مخفف چهار راه
quadruple address U با نشانی چهار کانه
quadruple fission U انشقاق چهار برابر
quadruple pact U پیمان چهار جانبه
four knight's game U بازی چهار اسب
quartan U چهار روز یکبار
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
round-the-clock U بیست و چهار ساعته
it is four months old U چهار ماهه است
quad U در معنای چهار بار
quadruple pact U میثاق چهار جانبه
four-square U چهار گوشهی کامل
quadrennial U چهار سال یکبار
magnetic quadrupole U چهار قطبی مغناطیسی
quads U در معنای چهار بار
stool U کرسی [سه یا چهار پایه]
phantom circuit U مدار چهار سیمی
phantomed cable U کابل چهار سیمی
aft spring U طناب شماره چهار
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
quadrilaterals U مربوط به چهار گوش
four blade beater همزن چهار تیغه
mansard U شیروانی چهار ترک
quatrain U شعر چهار سطری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com