English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shoran U نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tacan U نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
navigation mode U روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
electronic navigation U ناوبری الکترونیکی
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
astro tracker U وسیله ناوبری خودکار نجومی
radar danning U ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
radio range U ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
graphics U وسیله الکترونیکی
adapter U وسیله الکترونیکی
piloting U ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
miniski U نوعی اسکی کوتاه
prom U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
proms U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
charges U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
newest U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new- U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
charge U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
new U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newer U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
basset U نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
mantelet U نوعی شنل زنانه کوتاه
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
communication U وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
analyzer U وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
transistor U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
images U وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
transistors U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
greasewood U نوعی بوته کوتاه ازتیره قازایاغی
short thrust U نوعی سخمه کوتاه در جنگ سرنیزه
dachshund U نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshunds U نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
peplum U نوعی ردا یانیم تنه زنانه دامن کوتاه
missile monitor U نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
captions U کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
caption U کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
vocoder U وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
sensor U وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER
providers U نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
provider U نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
rapid U وسیله یا حافظهای که زمان دستیابی آن بسیار کوتاه است
inertial navigation U سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
hot wire ammeter U نوعی وسیله اندازه گیری جریان
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
chip U کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود
chips U کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود
saint U نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
saints U نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
mudcapping U نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
capacitance bridge U نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
board U وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
boarded U وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
readable U آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
receiver U وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
receivers U وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
images U تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
cards U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
peripheral U بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
photocomposition U کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
warm standby U وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
exchange of notes U نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
limited distance modem U وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
whitest U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
electrosensitive printer U چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
e mail U علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
navigating bridge U پل ناوبری
universal drafting machine U خط کش ناوبری
navigation U ناوبری
celestial navigation U ناوبری نجومی
navigated U ناوبری کردن
pilots U راهنمای ناوبری
bathymetric navigation U ناوبری ژرفایافتی
pilot U ناوبری کردن
coasts U ناوبری کرانهای
navigating U ناوبری کردن
navigate U ناوبری کردن
navigates U ناوبری کردن
navigation light U چراغهای ناوبری
piloted U ناوبری کردن
piloted U راهنمای ناوبری
radio navigation U ناوبری رادیویی
inertial navigation U ناوبری لختی
aids to navigation U کمکهای ناوبری
pilots U ناوبری کردن
coast U ناوبری کرانهای
satellite navigation U ناوبری ماهوارهای
pilot U راهنمای ناوبری
dead reckonning U ناوبری کور
aerial navigation U ناوبری هوایی
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
aeronautical chart U نقشه ناوبری هوایی
air plot U نقشه ناوبری هوایی
vector U مسیر ناوبری هواپیما
aids to navigation U وسایل کمک ناوبری
vectors U مسیر ناوبری هواپیما
omega U سیستم ناوبری امگا
tacan U سیستم ناوبری تاکان
inertial navigation system U سیستم ناوبری ماندی
subsurface navigation U ناوبری زیر سطحی
stellar inertial navigation U ناوبری لختی ستارهای
navigational aids U وسایل کمک ناوبری
hyperbolic navigation system U روش ناوبری هذلولی
navigational grid U شبکه کمکی ناوبری
navigational grid U بادزن کمک ناوبری
day beacon U برج ناوبری روز
dead reckonning tracer U میز ناوبری کور
plotting chart U نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
aeronautical plotting chart U نقشه مخصوص ناوبری هوایی
celestial navigation U ناوبری بااستفاده از صور فلکی
visual flight U پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
tactical air navigation U رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
hyperbolic navigation U ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
augmentation support set U دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
aeronautical information overprint U اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
aeronautical plotting chart U نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
day beacon U برج ناوبری مورد استفاده درروز
coasting U ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
situation indicator U دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
dead reckonning tracer U وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
radials U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
pseudopursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
radial U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
pseudostereo U ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
plotting U رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com