English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
basilisk U نوعی منجنیق نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
catapulted U منجنیق
ballista U : منجنیق
catapulting U منجنیق
catapults U منجنیق
catapult U منجنیق
forklift track U منجنیق
mangonel U منجنیق
arbalest U منجنیق
arbalist U منجنیق
bricole U منجنیق
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
trebuchet U منجنیق قلعه کوش
mangonel U منجنیق سنگ انداز
trebucket U منجنیق مخصوص پرتاب مرمی
trebuchet U منجنیق مخصوص پرتاب مرمی
catapulted U منجنیق انداختن بامنجنیق پرت کردن
catapulting U منجنیق انداختن بامنجنیق پرت کردن
catapults U منجنیق انداختن بامنجنیق پرت کردن
catapult U منجنیق انداختن بامنجنیق پرت کردن
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
martinet U ادم با انضباط وسخت گیر سخت گیری وانضباط خشک منجنیق سنگ انداز
martinets U ادم با انضباط وسخت گیر سخت گیری وانضباط خشک منجنیق سنگ انداز
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
fort U دژ نظامی
warlike U نظامی
soldiers U نظامی
service U نظامی
soldier U نظامی
martial U نظامی
military U نظامی
serviced U نظامی
martin U نظامی
mil U نظامی
districts U ناحیه نظامی
military area U منطقه نظامی
spirit de corps U غرور نظامی
martial spirit U روح نظامی
military adviser U مستشار نظامی
military advisor U مستشار نظامی
military spending U مخارج نظامی
martial court U دادگاه نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
military specifications U کدتخصصی نظامی
militarize U نظامی کردن
militarization U نظامی کردن
strategic map U نقشه نظامی
martial rule U حکومت نظامی
district U ناحیه نظامی
military services U قسمتهای نظامی
strongholds U قلعه نظامی
truck vehicle U خودرو نظامی
tunc U پیراهن نظامی
ceremonies U مراسم نظامی
ceremony U مراسم نظامی
military platform U سکوی نظامی
invasion currency U پول نظامی
general outpatient clinic U درمانگاه نظامی
garrison state U ایالت نظامی
stronghold U قلعه نظامی
military posture U ارایش نظامی
military posture U وضعیت نظامی
military resources U منابع نظامی
the military profession U کار نظامی
the sabre U نیروی نظامی
word of command U فرمان نظامی
the sabre U حکومت نظامی
military psychology U روانشناسی نظامی
maneuver U تمرین نظامی
militarist U نظامی گرا
militarists U نظامی گرا
military specifications U خصوصیات نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
military doctorine U مقررات نظامی
prisidio U قلعه نظامی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
military governor U فرمانداری نظامی
khaki U لباس نظامی
provost marshal U قاضی نظامی
military expenditure U مخارج نظامی
military governor U حاکم نظامی
military grid U شبکه نظامی
military government U حکومت نظامی
neck cloth U کاشکول نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
military doctorine U دکترین نظامی
military crest U خط الراس نظامی
military courtesy U شئونات نظامی
military funds U اعتبار نظامی
military courtesy U احترامات نظامی
military court U دادگاه نظامی
military convention U اتحاد نظامی
military funds U بودجه نظامی
military government U دولت نظامی
military intelligence U اطلاعات نظامی
military intervention U مداخله نظامی
military attache U وابسته نظامی
forcing U نیروی نظامی
military assistance U کمک نظامی
cadets U دانشجوی نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
cadet U دانشجوی نظامی
military justice U دادسرای نظامی
soldiery U نیروی نظامی
military body U هیئت نظامی
column U ستون نظامی
columns U ستون نظامی
military training U تعلیم نظامی
military comission U کمیسیون نظامی
military comission U هیئت نظامی
military training U اموزش نظامی
forces U نیروی نظامی
force U نیروی نظامی
camp U اردوگاه نظامی
camped U اردوگاه نظامی
camps U اردوگاه نظامی
military justice U دادرسی نظامی
exercises U مانور نظامی
council ofwar U شورای نظامی
soldiers U فرد نظامی
militia U نیروی نظامی
installations U موسسه نظامی
installations U قسمت نظامی
installation U موسسه نظامی
installation U قسمت نظامی
militias U نیروی نظامی
soldiers U نظامی شدن
soldier U فرد نظامی
defensive architecture U معماری نظامی
citadels U قلعه نظامی
citadel U قلعه نظامی
standing order U امریه نظامی
standing orders U امریه نظامی
campound U کمپ نظامی
by military force U با نیروی نظامی
intelligence U اطلاعات نظامی
martial law U حکومت نظامی
soldier U نظامی شدن
militarily U از لحاظ نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
army attache U وابسته نظامی
marches U گام نظامی
saluting U احترام نظامی
marched U گام نظامی
salutes U احترام نظامی
saluted U احترام نظامی
salute U احترام نظامی
march U گام نظامی
fortresses U استحکامات نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
fortress U استحکامات نظامی
guest house U مهمانسرای نظامی
army staff U ستاد نظامی
marching U گام نظامی
articles of war U قانون نظامی
regions U ناحیه نظامی
region U ناحیه نظامی
paramilitary U شبه نظامی
active U نظامی کادر
council of war U شورای نظامی
councils of war U شورای نظامی
attache U وابسته نظامی
party U عده نظامی
field colours U پرچم نظامی
civilian U غیر نظامی
civilians U غیر نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
regimental U لباس نظامی
to attain a great age U به سن بالارسیدن [نظامی ]
court material U دادگاه نظامی
court martiall U شورای نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
drill U مشق نظامی
drilled U مشق نظامی
field colors U پرچم نظامی
civil U غیر نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com