English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ager U نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appraisal U ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
chemical wash U کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
scale up U افزایش به نسبت ثابت
engine U ماشین بخار
steamer U ماشین بخار
steam engine ماشین بخار
steamers U ماشین بخار
bleeder type steam engine U ماشین بخار با شیر اطمینان
multiplier U وسیله افزایش ماشین حساب
adjective colour U زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
non condensing U ماشین بخاری که بخار کارکرده رابجای اینکه تبدیل به اب کند بهوامی فرستد
stator U قسمت ثابت ماشین یامولد
fixed center turret lathe U ماشین تراش با مرکز ثابت
stator U جزء ثابت در هر ماشین گردنده
bakkie U نوعی ماشین
fixed assets U درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
letter quality printing U چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
optimize U کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
zeroize U تنظیم وسایل رمز یک ماشین رمز روی یک وضعیت ثابت
fugal U وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
precipitation of moisture U انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
anticlastic U [ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.]
archaism U قدمت
ancientness U قدمت
What does he look like? U او [مرد] چه شکلی به نظر می آید؟ [شکل ظاهری]
primordiality U قدمت بسیار
oldness U قدمت پیری
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
blessing in disguise <idiom> U [چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
antiquity U روزگار باستان قدمت
antiquities U روزگار باستان قدمت
time honored U مورد احترام بعلت قدمت
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
flexowriter U علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
steam U بخار کردن
steaming U بخار کردن
steamed U بخار کردن
steams U بخار کردن
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
reeks U بخار ازدهان خارج کردن
reeked U بخار ازدهان خارج کردن
reeking U بخار ازدهان خارج کردن
reek U بخار ازدهان خارج کردن
gem-set rug U قالچه جواهر نشان [بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
intensifies U افزایش دادن تشدید کردن
intensify U افزایش دادن تشدید کردن
intensifying U افزایش دادن تشدید کردن
intensified U افزایش دادن تشدید کردن
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
freed U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
establishing U برقرار کردن احراز کردن ثابت یا پابرجاکردن
mount U ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
establishes U برقرار کردن احراز کردن ثابت یا پابرجاکردن
establish U برقرار کردن احراز کردن ثابت یا پابرجاکردن
fix U کار گذاشتن نصب کردن ثابت کردن
fixes U کار گذاشتن نصب کردن ثابت کردن
mounts U ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
proves U ثابت کردن
pinning U ثابت کردن
to let the saw dust out of U را ثابت کردن
prove U ثابت کردن
fix U ثابت کردن
prover U ثابت کردن
to make out U ثابت کردن
demonstrating U ثابت کردن
demonstrated U ثابت کردن
pin U ثابت کردن
pinned U ثابت کردن
stabilises U ثابت کردن
demonstrate U ثابت کردن
proved U ثابت کردن
true U ثابت کردن
stabilising U ثابت کردن
truer U ثابت کردن
fixes U ثابت کردن
demonstrates U ثابت کردن
truest U ثابت کردن
clinch U ثابت کردن
stabilizes U ثابت کردن
evidence U ثابت کردن
fixations U ثابت کردن
stabilize U ثابت کردن
clinched U ثابت کردن
to bring home U ثابت کردن
stabilised U ثابت کردن
stabilized U ثابت کردن
clinches U ثابت کردن
fixation U ثابت کردن
clinching U ثابت کردن
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
to make a point U نکتهای را ثابت کردن
to put one in the wrong U کسیرا ثابت کردن
destabilize U غیر ثابت کردن
to prove with reasons U با دلیل ثابت کردن
stable U ثابت کردن استوارشدن
reason U با دلیل ثابت کردن
call someone's bluff <idiom> U ثابت کردن ادعا
reasons U با دلیل ثابت کردن
stables U ثابت کردن استوارشدن
evidence U ثابت کردن سند
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
stabilised U استوار کردن ثابت شدن
stabilising U استوار کردن ثابت شدن
stabilises U استوار کردن ثابت شدن
stabilize U استوار کردن ثابت شدن
stabilized U استوار کردن ثابت شدن
stabilizes U استوار کردن ثابت شدن
nial a line to the counter U کذب موضوعی را ثابت کردن
evidence U شاهد باگواهی ثابت کردن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
operated U تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operates U تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operate U تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
sheet down U ثابت کردن بادبان در مقابل باد
freeze U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freezes U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
immobilised U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilized U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilising U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
cage U قفل کردن یک ژایرو دروضعیت ثابت و معین
immobilize U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilizing U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilises U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
slush down U روغن کاری کردن بکسلهای ثابت ناو
cages U قفل کردن یک ژایرو دروضعیت ثابت و معین
immobilizes U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
print U ماشین کردن
type write U ماشین کردن
printed U ماشین کردن
prints U ماشین کردن
attaches U مونتاژ کردن ثابت کردن
ascertain U ثابت کردن معین کردن
ascertains U ثابت کردن معین کردن
attach U مونتاژ کردن ثابت کردن
ascertaining U ثابت کردن معین کردن
attaching U مونتاژ کردن ثابت کردن
posit U ثابت کردن فرض کردن
ascertained U ثابت کردن معین کردن
offset knots U گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
to prove oneself U نشان دادن [ثابت کردن] توانایی انجام کاری
crackback U نوعی سد کردن غیرمجاز
type write U ماشین نویسی کردن
to type in quadruplicate U چهارنسخه ماشین کردن
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
intensive cultivation U اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
lattices U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
wind up <idiom> U سفت کردن فنر ماشین
bulldozing U روی ماشین بولدوزکار کردن
bulldozes U روی ماشین بولدوزکار کردن
blenders U ماشین مخصوص مخلوط کردن
bulldozed U روی ماشین بولدوزکار کردن
blender U ماشین مخصوص مخلوط کردن
bulldoze U روی ماشین بولدوزکار کردن
hit the road <idiom> U ترک کردن (معمولابرای ماشین)
fragment U [فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com