Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unified soil classification system (uscs
U
نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
vernier
U
درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
subdivide
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
classis
U
تقسیم برحسب طبقه
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
tierce
U
به سه قسمت تقسیم کردن
tripartition
U
تقسیم بسه قسمت
trisect
U
تقسیم بسه قسمت
polychotomous
U
تقسیم شده بچند قسمت
trichotomy
U
تقسیم وجود انسان به سه قسمت
dividing
U
تقسیم بندی
line graduation
U
تقسیم بندی خط
quarter
U
به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
amorphous
U
بدون تقسیم بندی
compartmentation
U
تقسیم بندی کردن
graduate
U
تقسیم بندی کردن
time slicing
U
تقسیم بندی زمانی
degree gradution
U
تقسیم بندی درجهای
splitting a window
U
تقسیم بندی پنجره
graduating
U
تقسیم بندی کردن
break down
U
تقسیم بندی کردن
graduates
U
تقسیم بندی کردن
dial graduation
U
تقسیم بندی درجهای
lot
U
تقسیم بندی کردن
class common behaviors
U
رفتارهای نوعی طبقه
bicipital
U
تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
split window
U
پنجره تقسیم بندی شده
split-screen
U
صفحه تقسیم بندی شده
split screen
U
صفحه تقسیم بندی شده
spacing
U
در فواصل مساوی تقسیم بندی
taxonomy
U
طبقه بندی
stratification
U
طبقه بندی
systemization
U
طبقه بندی
sorting
U
طبقه بندی
taxonomies
U
طبقه بندی
classification
U
طبقه بندی
grading
U
طبقه بندی
classifications
U
طبقه بندی
division
U
طبقه بندی
low grade
U
کم طبقه بندی
divisions
U
طبقه بندی
assortments
U
طبقه بندی
bracket
U
طبقه بندی
typification
U
طبقه بندی
denominations
U
طبقه بندی
denomination
U
طبقه بندی
assortment
U
طبقه بندی
bifid
U
بوسیله شکاف بدو قسمت مساوی تقسیم شده
nosology
U
مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
eutherian
U
مربوط به تقسیم بندی بزرگ پستانداران
categorized
U
طبقه بندی کردن
graduates
U
طبقه بندی کردن
harmonic division
U
طبقه بندی متناسب
computer classifications
U
طبقه بندی کامپیوتر
zootaxy
U
طبقه بندی جانوران
harmonic proportion
U
طبقه بندی متناسب
vendor rating
U
طبقه بندی فروشندگان
secrets
U
طبقه بندی سری
rug classification
U
طبقه بندی فرش
graduate
U
طبقه بندی کردن
taxonomist
U
متخصص طبقه بندی
route classification
U
طبقه بندی جاده ها
industrial classifications
U
طبقه بندی صنعتی
pigeonhole
U
طبقه بندی کردن
secret
U
طبقه بندی سری
job classification
U
طبقه بندی شغل
map classification
U
طبقه بندی نقشه ها
market grades and grading
U
طبقه بندی بازار
layer
U
طبقه بندی کردن
service rating
U
طبقه بندی پرسنلی
soil class
U
طبقه بندی خاک
classification
U
طبقه بندی پیام
systemize
U
طبقه بندی کردن
graduating
U
طبقه بندی کردن
suborder
U
طبقه بندی فرعی
classifications
U
طبقه بندی پیام
standardization
U
همگونی طبقه بندی
job classification
U
طبقه بندی شغلی
speed rate increment
U
طبقه بندی سرعت
nosology
U
طبقه بندی بیماریها
layers
U
طبقه بندی کردن
classificatory
U
مربوط به طبقه بندی
classifies
U
طبقه بندی کردن
categorizing
U
طبقه بندی کردن
categorizes
U
طبقه بندی کردن
nondescript
U
غیرقابل طبقه بندی
unclassified
U
بدون طبقه بندی
aggroup
U
طبقه بندی کردن
accounting classification
U
طبقه بندی حساب
classified
U
طبقه بندی شده
budget classification
U
طبقه بندی بودجه
classifying
U
طبقه بندی کردن
categorize
U
طبقه بندی کردن
categorising
U
طبقه بندی کردن
categorises
U
طبقه بندی کردن
classification of aggregate
U
طبقه بندی خاکدانه ها
classification chart
U
نمودار طبقه بندی
unclassified
U
طبقه بندی نشده
classifiable
U
قابل طبقه بندی
classify
U
طبقه بندی کردن
categorised
U
طبقه بندی کردن
to categorize
U
طبقه بندی کردن
classification of soil
U
طبقه بندی خاک
classed
U
طبقه بندی کردن رده
classified advertisement
آگهی طبقه بندی شده
glossography
U
طبقه بندی و شرح زبانها
coinage
U
طبقه بندی بهای مسکوک
classing
U
طبقه بندی کردن رده
intergrade
U
طبقه بندی داخلی کردن
classes
U
طبقه بندی کردن رده
brussels nomenclature
U
طبقه بندی تعرفه برکسل
classified items
U
اماد طبقه بندی شده
integrade
U
[طبقه بندی داخلی کردن]
topsecret
U
طبقه بندی به کلی سری
restrict
U
بازداشت طبقه بندی مدارک
class
U
طبقه بندی کردن رده
restricting
U
بازداشت طبقه بندی مدارک
restricts
U
بازداشت طبقه بندی مدارک
classified material
U
مدارک طبقه بندی شده
restricted data
U
اطلاعات طبقه بندی شده
classified items
U
اقلام طبقه بندی شده
labels
U
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled
U
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling
U
برچسب زدن طبقه بندی کردن
label
U
برچسب زدن طبقه بندی کردن
agct
U
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
international classification of
U
طبقه بندی بین المللی بیماریها
systematist
U
متخصص فائده سازی و طبقه بندی
army genetal classification test
U
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
taxon
U
واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
accountable cryptomaterial
U
مدارک و وسایل طبقه بندی شده
access to classified material
U
دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
assort
U
طبقه بندی کردن مناسب بودن
classification yard line
U
سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
age grouping
U
طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
grain size classification
U
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
staple
U
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
stapled
U
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling
U
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
partitioning
U
قسمت بندی کردن
divisions
U
قسمت دسته بندی
division
U
قسمت دسته بندی
titan
U
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titans
U
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
jo bolt
U
نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
benthic division
U
قسمت بندی لایههای دریا
unit citation
U
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
marshalling yard
U
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
phytography
U
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
pontoar
U
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
basic partitioned access method
U
روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
indexed
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently
U
مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
fudging
U
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudges
U
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudge
U
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudged
U
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fraction
U
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions
U
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
general store
U
فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
group
U
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups
U
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
pair exchange sorting algorithm
U
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
proficiency rating
U
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
fault
U
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted
U
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults
U
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
mohair
U
کرک
[نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
sort
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com