Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
library paste
U
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moulding board
U
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
clobbered
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobber
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbering
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbers
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
bisk
U
ماهی وغیره درست میکنند
Havana
U
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
kumiss
U
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
skipjack
U
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
gabionade
U
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
racket ball
U
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
hasty pudding
U
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
bloody marys
U
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody mary
U
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
moleskin
U
جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
creme
U
نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
muslin
U
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
griddle cake
U
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
cohesive material
U
مواد چسبنده چسبنده
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
gummier
U
چسبنده
gummiest
U
چسبنده
clinging
U
چسبنده
gummy
U
چسبنده
viscid
U
چسبنده
inherent
U
چسبنده
agglutinative
U
چسبنده
glutinous
U
چسبنده
sticking
U
چسبنده
tough
U
چسبنده
gooey
U
چسبنده
toughest
U
چسبنده
sticky
U
چسبنده
tenacious
U
چسبنده
adnascent
U
چسبنده
sticktight
U
چسبنده
tougher
U
چسبنده
adhesives
U
چسبنده
adhesive
U
چسبنده
innate
U
درونی چسبنده
tenacious
U
چسبنده سفت
tenaculum
U
الت چسبنده
sticky charge
U
خرج چسبنده
bituminous binder
U
چسبنده قیری
semiliquid
U
مایع چسبنده
adhesive force
U
نیروی چسبنده
adhesively
U
بطور چسبنده
adhesive wax
U
موم چسبنده
heavies
U
مسیر پر از گل چسبنده
heavier
U
مسیر پر از گل چسبنده
heaviest
U
مسیر پر از گل چسبنده
coherent materials
U
مواد چسبنده
remora
U
ماهی چسبنده
binding material
U
مصالح چسبنده
heavy
U
مسیر پر از گل چسبنده
cohesive materials
U
مواد چسبنده
stick-on
U
چسبنده چسبناک
hot setting adhesive
U
چسبنده گرم
gumbo
U
گل چسبنده و زیاد در مسیراسبدوانی
binder
U
چسبان مواد چسبنده
goo
U
ماده چسبنده و لزج
gluten
U
ماده چسبنده گندم
binders
U
چسبان مواد چسبنده
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
mush
U
خمیر
paste
U
خمیر
pulp
U
خمیر
pasting
U
خمیر
pastes
U
خمیر
pasted
U
خمیر
duff
U
خمیر
unguent
U
خمیر
dough
U
خمیر
lamplighter
U
با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop
U
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
leavening
U
خمیر مایه
leavens
U
خمیر مایه
leavens
U
خمیر ترش
wood pulp
U
خمیر چوب
wood pulp
U
خمیر چوپ
sourdough
U
خمیر ترش
soden
U
خمیر سست
leaven
U
خمیر ترش
leaven
U
خمیر مایه
matzoh
U
خمیر فطیر
levigate
U
خمیر کردن
papier mache
U
خمیر کاغذ
tempers
U
خمیر کردن
impaste
U
خمیر گرفتن
pap
U
خمیر نرم
oakum
U
خمیر بتونه
lime paste
U
خمیر اهک
toothpastes
U
خمیر دندان
matzo
U
خمیر فطیر
sour dough
U
خمیر ترش
malaxate
U
خمیر کردن
malax
U
خمیر کردن
tooth paste
U
خمیر دندان
toothpaste
U
خمیر دندان
knead clay by hand
U
خمیر کردن
carton-pierre
U
خمیر کاغذ
puff paste
خمیر پف دار
masticate
U
خمیر کردن
mush
U
خمیر نرم
cement paste
U
خمیر سیمان
dentifrice
U
خمیر دندان
impaste
U
خمیر کردن
commutator compound
U
خمیر جابجاگر
masticated
U
خمیر کردن
masticates
U
خمیر کردن
tempered
U
خمیر کردن
leavening
U
خمیر ترش
kneads
U
خمیر کردن
kneading
U
خمیر کردن
kneaded
U
خمیر کردن
knead
U
خمیر کردن
masticating
U
خمیر کردن
temper
U
خمیر کردن
barbette
U
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
drainpipe
U
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipes
U
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
aeroscope
U
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
trampolines
U
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampoline
U
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
airbed
U
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
saturated soil paste
U
خمیر خاک اشباع
mashes
U
خمیر کردن شیفتن
mashing
U
خمیر کردن شیفتن
mashed
U
خمیر کردن شیفتن
pulp
U
جسم خمیر مانند
mash
U
خمیر کردن شیفتن
peanut butter
U
خمیر بادام زمینی
batters
U
خراب کردن خمیر
batter
U
خراب کردن خمیر
needleful
U
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
bedbugs
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
gilded youth
U
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
collarette
U
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
kick about
U
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
endoparasite
U
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
Plants store up the sun's energy.
U
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
bedbug
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
they are under serveillance
U
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
coffee mills
U
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
they overtax our strength
U
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
pulpwood
U
خمیر چوب مخصوص کاغذسازی
plaster
U
خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
flaky pastry
U
خمیر ورقه ای
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر هزارلا
[غذا و آشپزخانه]
puff pastry
U
خمیر هزارلا
[غذا و آشپزخانه]
puff pastry
U
خمیر ورقه ای
[غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry)
U
خمیر ورقه ای
[غذا و آشپزخانه]
plasters
U
خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
phyllo (pastry)
U
خمیر هزارلا
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر ورقه ای
[غذا و آشپزخانه]
flaky pastry
U
خمیر هزارلا
[غذا و آشپزخانه]
magma
U
خمیر مواد معدنی یا الی
injection engine
U
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
promenade concert
U
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
reference librery
U
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
halophile
U
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
circular dispersion
U
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
gridiron
U
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
rolling
U
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
wimble
U
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
Bantu
U
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
bacillus
U
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
puff paste
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
flaky pastry
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
pate de foie gras
U
خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
phyllo (pastry)
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
flaky pastry
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
puff pastry
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com