English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
imprint U نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
imprinted U نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
imprints U نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
remark U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
rem U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
identic notes U یادداشتهای همانند
field notes U یادداشتهای صحرایی
marginalia U یادداشتهای حاشیه
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
encipher U برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
DVD U درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
he dose not know how to write U نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
lotos U کنار
border line U خط کنار
border U کنار
along side U تا کنار
along side U در کنار
abutment U کنار
lip U کنار
verges U کنار
verge U کنار
rims U کنار
bourne U کنار
rand U کنار
side aisle U کنار
limit U کنار
marginate U کنار
lote U کنار
lotus U کنار
on shore U بر کنار
lotuses U کنار
bordering U کنار
bordered U کنار
edges U : کنار
off U از کنار
rim U کنار
margins U کنار
away U کنار
ex- U کنار
edge U : کنار
waterfronts U اب کنار
waterfront U اب کنار
besides U کنار
apart U کنار
recesses U کنار
recess U کنار
brim U کنار
banks U کنار
bank U کنار
brims U کنار
brimming U کنار
brimmed U کنار
marge U کنار
margin U کنار
brink U کنار
ex U کنار
list U کنار
shore کنار دریا
shores U کنار دریا
waterside U کنار دریا
strands U کنار رود
recedes U کنار کشیدن
receded U کنار کشیدن
sheer U کنار رفتن
lotus-eaters U کنار خوار
lotos U درخت کنار
lotus-eater U کنار خوار
lote U درخت کنار
lotus eater U کنار خوار
lotos eater U کنار خوار
lotus U درخت کنار
strands U کنار دریا
recede U کنار کشیدن
sides U سمت کنار
put in U کنار امدن با
put away U کنار گذاردن
to set by U کنار گذاشتن
put aside U کنار گذاشتن
side U سمت کنار
pull away U کنار گرفتن
pt down U کنار گذاردن
receding U کنار کشیدن
earmark U کنار گذاشتن
by U نزدیک کنار
off U از روی از کنار
earmarks U کنار گذاشتن
lotuses U درخت کنار
sideline U خط کنار زمین
next U جنب کنار
roadsides U کنار جاده
overrules U کنار گذاشتن
overruled U کنار گذاشتن
overrule U کنار گذاشتن
strand U کنار رود
strand U کنار دریا
coasts U کنار دریا
riverside U کنار رور
coast U کنار دریا
seaside U دریا کنار
by the side of the road U در کنار جاده
bow out U کنار کشیدن
roadside U کنار جاده
limbo U کنار دوزخ
wayside U کنار جاده
coping U کنار امدن
bypass U کنار گذار
lay away U کنار گذاشتن
bypassed U کنار گذار
bypasses U کنار گذار
withdrawals U کنار کشیدن
withdrawal U کنار کشیدن
bypassing U کنار گذار
foreshore U کنار دریا
bedside U کنار بستر
foreshores U کنار دریا
sidelined U خط کنار زمین
floret of ray U گلچه کنار
sidelines U خط کنار زمین
sidelining U خط کنار زمین
seastrand U دریا کنار
reserving U کنار گذاشتن
side step U کنار رفتن
step aside U کنار رفتن
deposits U کنار گذاشتن
gravesides U در کنار آرامگاه
graveside U در کنار آرامگاه
deposit U کنار گذاشتن
to leave off U کنار گذاشتن
to put a way U کنار گذاشتن
to put by U کنار گذاشتن
shelf U کنار گذاشتن
reserve U کنار گذاشتن
reserves U کنار گذاشتن
touchline U خط کنار زمین
side foot U ضربه با کنار پا
shipside U کنار کشتی
seacoast U دریا کنار
Joking apart. <idiom> U شوخی به کنار.
shipboard U کنار کشتی
Joking aside. <idiom> U شوخی به کنار.
riparian U رود کنار
by the window U کنار پنجره
Stand asid . step aside . U کنار بایست
to lay aside U کنار گذاشتن
scull U پاروی کنار قایق
ex warehouse U تحویل در کنار انبار
barrier inspection U بازدید کنار جاده
holiday by the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
She sat beside ( next to ) her mother . U کنار مادرش نشست
a seat by the window U یک صندلی کنار پنجره
waterside workmen U کارگران کنار دریا
holiday at the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
franco alongside ship U تحویل کنار کشتی
jooshim U داور کنار تکواندو
holiday at the seaside [British] U تعطیلات در کنار دریا
ex ship U تحویل در کنار کشتی
Try to be serious for a change . U شوخی رابگذار کنار
cross block U سد کردن خط دفاعی از کنار
towpath U جادهی کنار آب راه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com