Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hocus
U
نوشابه دارو زده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dose rate
U
نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
drink
U
نوشابه
soft drinks
U
نوشابه
refreshments
U
نوشابه
partility for liquors
U
به نوشابه
liquors
U
نوشابه
liquor
U
نوشابه
tipple
U
نوشابه
soft drink
U
نوشابه
tippled
U
نوشابه
tipples
U
نوشابه
drinks
U
نوشابه
brewage
U
نوشابه
refreshment
U
نوشابه
tippling
U
نوشابه
liquorish
U
نوشابه دوست
lambs wool
U
یکجور نوشابه
waterer
U
نوشابه نوش
drinking was his ruin
U
نوشابه خوری
drank as a f.
U
نوشابه زیادخورده
something short
U
نوشابه تند
fastidium potus
U
نوشابه بیزاری
tippler
U
نوشابه فروش
an alcoholic liquor
U
نوشابه الکلی
beverage
U
نوشابه شربت
beverages
U
نوشابه شربت
drank
U
نوشابه خورد
pick-me-ups
U
نوشابه مقوی
barroom
U
نوشابه فروشی
broaches
U
نوشابه دراوردن
pick me up
U
نوشابه مقوی
pick-me-up
U
نوشابه مقوی
broach
U
نوشابه دراوردن
broached
U
نوشابه دراوردن
broaching
U
نوشابه دراوردن
nephalism
U
پرهیز از نوشابه خوری
dram shop
U
جایگاه نوشابه فروشی
morat
U
نوشابه انگبین و توت
firewater
U
نوشابه الکلی قوی
groggery
U
نوشابه فروشی میخانه
long drinks
U
نوشابه در گیلاس بلند
to soak oneself
U
زیاد نوشابه خوردن
slops
U
اب زیپو نوشابه سبک
balderdash
U
یاوه نوشابه کف الود
long drink
U
نوشابه در گیلاس بلند
intoxicant
U
نوشابه مستی اور
soft drink
U
نوشابه غیر الکلی
intoxicants
U
نوشابه مستی اور
dutch courage
U
جراتی که از خوردن نوشابه اید
posset
U
نوشابه مرکب از شیر وابجو
kummel
U
نوشابه المانی زیره دار
butteries
U
جای فروش اذوقه و نوشابه
libation
U
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libations
U
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
oenomania
U
میل مفرط به نوشابه ها یا الکی
buttery
U
جای فروش اذوقه و نوشابه
methglin
U
نوشابه انگبینی ادویه دار
tope
U
نوشابه زیاد خوردن درختستان
alcohol-free drinks
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beverages
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft drinks
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
Say when stop!
[when pouring]
U
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
Say when!
[when pouring]
U
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
to flinch the flagon
U
ازخوردن نوشابه خود داری کردن
canteen
U
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
canteens
U
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
alcohol-free beverages
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
tap room
U
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
non abstainer
U
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
ginger ale
U
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
ginger ales
U
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
natural philosophy
U
دارو
puisne judge
U
دارو جز
medics
U
دارو
medicinally
U
با دارو
pharmaceutic
U
دارو
materia medica
U
دارو
pills
U
حب دارو
drugged
U
دارو
medicine
U
دارو
drug
U
دارو
medicines
U
دارو
drugging
U
دارو
medication
U
دارو
cured
U
دارو
medications
U
دارو
cure
U
دارو
pharmaceuticals
U
دارو
pill
U
حب دارو
drugs
U
دارو
cures
U
دارو
medicament
U
دارو
remedied
U
دارو
remedy
U
دارو
pharmaceutical
U
دارو
medicaments
U
دارو
remedies
U
دارو
remedying
U
دارو
licensed victualler
U
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
cambric tea
U
نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
he swore off drinking
U
سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
joint
U
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
noyau
U
یکجور نوشابه که مغز هسته بان میزنند
dry town
U
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
occasional licence
U
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
ginger beer
U
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
ginger beers
U
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
dosed
U
یک خوراک دارو
dosed
U
مقدار دارو
withdrawal
U
ترک دارو
philter
U
مهر دارو
philtre
U
مهر دارو
withdrawals
U
ترک دارو
dosing
U
مقدار دارو
substance withdrawal
U
ترک دارو
troche
U
قرص دارو
dosing
U
یک خوراک دارو
pouch kit
U
جای دارو
pouch kit
U
جعبه دارو
doses
U
مقدار دارو
muller
U
دارو ساز
lungwort
U
سینه دارو
dosage
U
یک خوراک دارو
hyssop
U
اشنان دارو
dosages
U
یک خوراک دارو
calomel
U
کرم دارو
alkahest
U
نوش دارو
cure all
U
نوش دارو
male fern
U
کیل دارو
dose
U
مقدار دارو
chemic
U
دارو فروش
doses
U
یک خوراک دارو
dose
U
یک خوراک دارو
grog blossom
U
جوش یاقرمزی روی بینی که ازخوردن نوشابه زیادپیدامیشود
drugs of every description
[of all descriptions]
U
همه نوع دارو
pillbox
U
قوطی حب دارو وغیره
pillboxes
U
قوطی حب دارو وغیره
vial
U
شیشه کوچک دارو
withdrawal syndrome
U
نشانگان ترک دارو
medications
U
دارو
[به طور کلی ]
drug abuse
U
سوء استفاده از دارو
dozes
U
دوز یک خوراک دارو
dozing
U
دوز یک خوراک دارو
dozed
U
دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار استعمال دارو
doze
U
دوز یک خوراک دارو
orthopathy
U
معالجه بدون دارو
miyhridate
U
زهر دارو پادزهر
dosages
U
مقدار استعمال دارو
drug holiday
U
ترک موقت دارو
drugs
U
دارو
[به طور کلی ]
withdrawal symptoms
U
نشانههای ترک دارو
diatessaron
U
ترکیبی ازچهار دارو
seasoning
U
دارو زنی بچوب
resolutive
U
دارو یا عامل گدازنده
dozing
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dopes
U
دارو دادن تخدیر کردن
dozes
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
drugging
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
dosage
U
مقدار تجویز شده دارو
drugged
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
dope
U
دارو دادن تخدیر کردن
dosages
U
مقدار تجویز شده دارو
drug
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
iamatology
U
مبحث دارو شناسی پزشکی
doze
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
spaced out
<idiom>
U
از خوردن دارو گیج شدن
drugs
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
dozed
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
nauseant
U
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
mead
U
نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب
love potions
U
مهر دارو شربت عشق امیز
love potion
U
مهر دارو شربت عشق امیز
rodenticide
U
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
potions
U
دارو یا زهر ابکی شربت عشق
potion
U
دارو یا زهر ابکی شربت عشق
stateroom
U
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
This drug excites the nerves.
U
این دارو اعصاب را تحریک می کند
cold turkey
<idiom>
U
ترک کردن اعتیاد بدون دارو
gallipot
U
پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
love philtre
U
مهر دارو شربت سحر امیز
lay off
<idiom>
U
بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
pharmacodynamics
U
مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
reconstituent
U
دارو یا چیز دیگری که نیرووبافت تازه به بدن بدهد
dosimetry
U
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com