Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
streamer
U
نوار یاپرچم درحال اهتزاز
streamers
U
نوار یاپرچم درحال اهتزاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pouncing
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounces
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounced
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounce
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
halliard
U
طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
capstan
U
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
in plant
U
درحال رویش درحال رشد
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
swing
U
اهتزاز
swings
U
اهتزاز
wafture
U
اهتزاز
flickering
U
در اهتزاز
aflutter
U
در اهتزاز
vibration
U
اهتزاز
vibrational
U
اهتزاز
vibrative
U
در اهتزاز
fluttery
U
اهتزاز
wafta
U
اهتزاز
vibratility
U
اهتزاز
vibratory
U
در اهتزاز
fluttering
U
لرزش اهتزاز
jarring
U
به اهتزاز دراوردن
flutters
U
لرزش اهتزاز
pulsation
U
اهتزاز تپش
fluttered
U
لرزش اهتزاز
kaleidophone
U
اهتزاز نما
flutter
U
لرزش اهتزاز
fly
U
در اهتزاز بودن
vibratile
U
قابل اهتزاز
flag waving
U
اهتزاز پرچم
nutation
U
اهتزاز زمین
flag-waving
U
اهتزاز پرچم
pickup reel
U
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
azimuth
U
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
reel to reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
splicing
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
guard band
U
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
spliced
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
jarring
U
در اهتزاز بودن پرچم
pinchwheel
U
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
perforated tape
U
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
autos
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tape
U
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes
U
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridge
U
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridges
U
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
sways
U
اهتزاز سلطه حکومت کردن
sway
U
اهتزاز سلطه حکومت کردن
swayed
U
اهتزاز سلطه حکومت کردن
identity
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identities
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
deceleration time
U
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
reel-to-reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
waff
U
اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
readers
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leaders
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leader
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drives
U
نوار چرخان نوار ران
tape drive
U
نوار چرخان نوار ران
video cassette
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
feverous
U
درحال تب
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
at the present moment
U
درحال حاضر
reelingly
U
درحال تلوتلو
amort
U
درحال مرگ
nascent
U
درحال تولد
For the time being. At peresent. presently.
U
درحال حاضر
sejant
U
درحال جلوس
shiveringly
U
درحال لرز
kissing kind
U
درحال اشتی
latent
U
درحال کمون
functioning
U
درحال کار
stations
U
جا درحال سکون
stationed
U
جا درحال سکون
station
U
جا درحال سکون
suspensive
U
درحال تعلیق
dying
U
درحال نزع
moribund
U
درحال نزع
dormant
U
درحال کمون
on one's knees
U
درحال خضوع
on stream
U
درحال فعالیت
perdu
U
درحال کمین
perdue
U
درحال کمین
perlexedly
U
درحال اشفتگی
high water
U
دریا درحال مد
ongoing
U
درحال پیشرفت
blushingly
U
درحال شرمندگی
suspensive
U
درحال توقف
aglow
U
درحال اشتعال
to be on the grin
U
درحال پوزخندبودن
struck
U
درحال اعتصاب
in a wrought up state
U
درحال عصبانی
suspense
U
درحال تعلیق
on the boil
U
درحال جوشیدن
in child birth
U
درحال زایمان
amok
U
درحال جنون
enravish
U
درحال جذبه انداختن
flagrante delicto
U
درحال ارتکاب جرم
in one's cups
U
درحال میگساری و مستی
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
enrapture
U
درحال جذبه انداختن
pounce
U
درحال حمله با پنجه
hang up
U
درحال معلق ماندن
ramblingly
U
درحال گردش یاولگردی
hover
U
درحال توقف پر زدن
sacking
U
درحال یورش وچپاول
overtaking vessel
U
ناو درحال سبقت
pounced
U
درحال حمله با پنجه
hovers
U
درحال توقف پر زدن
tranquil
U
بی جنبش درحال سکون
hovered
U
درحال توقف پر زدن
pounces
U
درحال حمله با پنجه
hang-up
U
درحال معلق ماندن
rising
U
درحال ترقی یا صعود
pouncing
U
درحال حمله با پنجه
saleint
U
درحال جست وخیز
fall into abeyance
U
درحال وقفه افتادن
sobersided
U
فروتن درحال هوشیاری
jump kick
U
شوت درحال پرش
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
hanging
U
اویزان درحال تعلیق
hang-ups
U
درحال معلق ماندن
swing up
U
درحال تاب خوردن
the belligernt powers
U
دولتهای درحال جنگ
flutteringly
U
درحال اشفتگی مضطربانه
saleintiant
U
درحال جست وخیز
sejant
U
درحال چمباتمه زدن
declining industry
U
صنعت درحال تنزل
about to do something
<idiom>
U
درحال انجام کاری
filmstrip
U
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
to grind out an oath
U
درحال دندان قرچه سوگندیادکردن
flyer
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
to dye in grain
U
درحال خامی رنگ کردن
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
to dye in the wool
U
درحال خامی رنگ کردن
fliers
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
flier
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
sniffles
U
درحال عطسه صحبت کردن
gaggles
U
هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
rehabilitant
U
بیمار یا معلول درحال نوتوانی
sniffling
U
درحال عطسه صحبت کردن
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
gaggle
U
هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
sliding tackle
U
تکل درحال لیز خوردن
sniffle
U
درحال عطسه صحبت کردن
is on the wane
U
درحال کاهش یا نقصان است
flyers
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
sniffled
U
درحال عطسه صحبت کردن
present arms
U
سلام درحال پیش فنگ
the dying father said
U
پدر که درحال مردن بود گفت
spot
U
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
to souse a burning house
U
اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
Irans industry is progressing.
U
صنعت ایران درحال ترقی است
at this time
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
Prices are rising ( falling ) .
U
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
cell phone users while driving
U
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
spots
U
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
underway replenishment
U
تجدید سوخت و تدارکات درحال حرکت
pit a pat
U
با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
at this stage
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
in suspense
U
درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
hibernation
U
بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
die
U
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
hang ten
U
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
transients
U
ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
transient
U
ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
neutrino
U
ذره کوچک فراری با جرم درحال سکون صفر واپسین 5/0
heels
U
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heel
U
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
orbiting
U
در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
spitting
U
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
transient
U
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients
U
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
controllable twist
U
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
unpopulated
U
تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است
stranger
U
در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
magnetic tape recording
U
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
lamber
U
کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
transient target
U
هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
stream takeoff
U
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
fillet
U
نوار
filleted
U
نوار
tape
U
نوار
braid
U
نوار
filleting
U
نوار
fillets
U
نوار
filled band
U
نوار پر
braids
U
نوار
belt
U
نوار
belted
U
نوار
belts
U
نوار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com