English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
band U نوار مانع
bands U نوار مانع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pinchwheel U چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
Other Matches
capstan U میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
azimuth U زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
reel-to-reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel to reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
pickup reel U نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
guard band U بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
splicing U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
perforated tape U نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
autos U توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto U توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tape U جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes U جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridge U جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridges U جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identity U الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identities U الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time U زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
reader U ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
readers U ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leader U قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leaders U قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drives U نوار چرخان نوار ران
tape drive U نوار چرخان نوار ران
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
video cassette U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
filmstrip U نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
magnetic tape recording U ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
curtains U مانع
cresting U مانع
barrier U مانع
hinder U مانع
crests U مانع
snags U مانع
degage U بی مانع
dead lock U مانع
constraint U مانع
snagging U مانع
masking U مانع
barriers U مانع
dike U مانع
handicap U مانع
handicaps U مانع
balks U مانع
baulked U مانع
baulking U مانع
baulks U مانع
shield U مانع
shields U مانع
restraints U مانع
restraint U مانع
bar U مانع
bars U مانع
preventive U مانع
encumbrances U مانع
encumbrance U مانع
obstacle U مانع
balking U مانع
balked U مانع
barricading U مانع
barricades U مانع
barricaded U مانع
barricade U مانع
crest U مانع
hindered U مانع
clogs U مانع
clogged U مانع
clog U مانع
hindering U مانع
hinders U مانع
drawbacks U مانع
drawback U مانع
balk U مانع
snag U مانع
pull back U مانع
flight U مانع در دو
flight U مانع
shackles U مانع
shackling U مانع
stumbling block U مانع
stumbling blocks U مانع
set back U مانع
stop U مانع
stopped U مانع
preventor U مانع
stopping U مانع
hurdle U مانع
stops U مانع
hurdle U دو با مانع
hurdles U مانع
shackled U مانع
shackle U مانع
strait jacket U مانع
pull-back U مانع
pull-backs U مانع
hindrance U مانع
hindrances U مانع
massifs U مانع
interference U مانع
massif U مانع
in the way U مانع
strait jackets U مانع
obstaele U مانع
hurdles U دو با مانع
blocked U مانع
impeditive U مانع
block U مانع
hold back U مانع
hedges U مانع
hedged U مانع
hedge U مانع
impedimental U مانع
blocks U مانع
impedient U مانع
impediments U مانع
repellents U مانع
impediment U مانع
swimmingly U بی مانع
repellent U مانع
impede U مانع شدن
revoked U مانع شدن
obstruction U مانع شدن
rein U مانع شدن
obstruction U مانع عایق
obstructions U ایجاد مانع
obstruction U ایجاد مانع
stayed U مانع عصاء
withhold U مانع شدن
withholding U مانع شدن
obstructs U مانع شدن
watertight U مانع دخول اب
withholds U مانع شدن
withheld U مانع شدن
revoke U مانع شدن
obstructing U مانع شدن
impeded U مانع شدن
stay U مانع عصاء
revokes U مانع شدن
obstructed U مانع شدن
hindering U مانع شدن
fettering U قید مانع
fettered U قید مانع
fetter U قید مانع
debarred U مانع شدن
stymie U مانع شدن
impedes U مانع شدن
hindered U مانع شدن
stymied U مانع شدن
stymieing U مانع شدن
stymies U مانع شدن
debars U مانع شدن
debarring U مانع شدن
obstruct U مانع شدن
hinders U مانع شدن
revoking U مانع شدن
obstructions U مانع شدن
obstructions U مانع عایق
legitimate U مانع مشروع
legitimated U مانع مشروع
legitimates U مانع مشروع
debar U مانع شدن
legitimating U مانع مشروع
fetters U قید مانع
hinder U مانع شدن
letted U مانع شدن
trade barrier U مانع تجارت
trade barrier U مانع تجارتی
visual obstruction U مانع دید
water jump U مانع ابی
water tight U مانع دخول اب
color line U مانع نژادی
A hurdle race . U مسابقه دو با مانع
to stand in the way of U مانع شدن
to put off U مانع شدن
to keep back U مانع شدن
natural obstacle U مانع طبیعی
obstacle sense U حس مانع یابی
obstructively U بطور مانع
obturate U مانع شدن
overslaugh U مانع شدن
paratonic U مانع رشد
preclusion U ایجاد مانع
protective barrier U مانع حمایتی
restrainer U مانع شونده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com