Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
mapping
U
نقشه برداری کردن
marks
U
علامت گذاری کردن
mark
U
علامت گذاری کردن
marks
U
نمره گذاری کردن علامت
mark
U
نمره گذاری کردن علامت
color codig
U
علامت گذاری کردن مهمات
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
traingulation
U
تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
ink
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
U
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
sea marker
U
نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
bandaged
U
نواربندی کردن
bandaging
U
نواربندی کردن
bandage
U
نواربندی کردن
burn in
U
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
bessel method
U
پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
reseau
U
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
commas
U
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
hyphen
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
comma
U
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
hyphens
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
mapping
U
نقشه برداری
surveying
U
نقشه برداری
land surveying
U
نقشه برداری
survey
U
نقشه برداری
topography
U
نقشه برداری
surveys
U
نقشه برداری
surveyed
U
نقشه برداری
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
surveyers notebook
U
دفتر نقشه برداری
surveying error
U
خطای نقشه برداری
surveying insatrument
U
اسباب نقشه برداری
surveying instrument
U
الات نقشه برداری
cadastral survey
U
نقشه برداری زمینی
surveyed
U
نقشه برداری زمینی
surveying
U
نقشه برداری ممیزی
stencil plate
U
الگوی نقشه برداری
surveying
U
مساحی نقشه برداری
chain survey
U
نقشه برداری زنجیری
survey control
U
کنترل نقشه برداری
survey land
U
نقشه برداری زمین
aerial survey
U
نقشه برداری هوایی
surveying polygon
U
شبکه نقشه برداری
topographical surveying
U
نقشه برداری ارتفاعی
surveyor's staff
U
ژالون نقشه برداری
surveys
U
نقشه برداری زمینی
tacheometer
U
دوربین نقشه برداری
leveling staff
U
ژالون نقشه برداری
survey
U
نقشه برداری زمینی
flying levels
U
خط تراز نقشه برداری
field survey
U
نقشه برداری زمینی
ground survey
U
نقشه برداری زمینی
coding
U
علامت گذاری
marking
U
علامت گذاری
marks
U
علامت گذاری
signallzation
U
علامت گذاری
mark
U
علامت گذاری
markings
U
علامت گذاری
codes and codification
U
علامت گذاری
earmarking
U
علامت گذاری
demarcation
U
علامت گذاری
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
gunter's chain
U
متر فلزی نقشه برداری
survey control
U
نقطه کنترل نقشه برداری
connection survey
U
نقشه برداری منطقه ربط
sight front
U
دید جلو در نقشه برداری
survey control
U
سیستم کنترل نقشه برداری
back sight
U
دید عقب در نقشه برداری
relief
U
نقشه برداری عوارض زمین
alidade
U
یکی از وسایل نقشه برداری
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
line of sight
U
مسیر دید در نقشه برداری
bar coding
U
علامت گذاری ستونی
space mark
U
علامت فاصله گذاری
lettering
U
علامت گذاری باحروف
designation system
U
سیستم علامت گذاری
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
hypsography
U
نقشه برداری از کوه هاوارتفاعات زمین
hydrography
U
نقشه برداری از ابهای روی زمین
line offset method
U
روش نقشه برداری از یک مسیر منحنی
assumed orientation
U
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
tribrach
U
گهواره نصب دوربین نقشه برداری
surveyed chart
U
طرح تیر نقشه برداری شده
triangulation
U
روش مثلث بندی در نقشه برداری
geodetic control
U
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
triangulation survey
U
نقشه برداری به روش مثلث بندی
mine spotting
U
کشف و علامت گذاری مین
marking panel
U
پرده علامت گذاری مین
mark
U
علامت گذاری روی چیزی
marks
U
علامت گذاری روی چیزی
dotting
U
نقطه گذاری
[نقشه فرش]
chorography
U
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
master plot
U
نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
long base method
U
روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
cadastral surveys
U
عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
reticle
U
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
geodetic surveying
U
تعیین شکل وابعاد زمین ازطریق نقشه برداری
stadia points
U
تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
intermediate sight
U
توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
survey information center
U
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
plane table
U
سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
cross
U
علامت ضربدر در نقشه کشی
horizontal control
U
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
selenodetic
U
امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
operated
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
signed route
U
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
tailor's chalk
U
گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
pooled
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
management coding
U
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
compartment marking
U
تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
load
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
loads
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
garnished
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnishes
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
operate
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operates
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operated
U
عمل کردن بهره برداری کردن
index
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexed
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexes
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
charges
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
soft sector
U
علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
constant of the cone
U
زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
datum point
U
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
stripped
U
نواربندی شده
utilises
U
بهره برداری کردن
utilizing
U
بهره برداری کردن
utilizes
U
بهره برداری کردن
utilised
U
بهره برداری کردن
safing
U
چاشنی برداری کردن
exploit
U
بهره برداری کردن از
exploits
U
بهره برداری کردن از
exploiting
U
بهره برداری کردن از
utilising
U
بهره برداری کردن
utilize
U
بهره برداری کردن
tapped
U
بهره برداری کردن از
tap
U
بهره برداری کردن از
tapping
U
بهره برداری کردن از
sample
U
نمونه برداری کردن
sampled
U
نمونه برداری کردن
defrauds
U
کلاه برداری کردن
defrauding
U
کلاه برداری کردن
defrauded
U
کلاه برداری کردن
defraud
U
کلاه برداری کردن
reference datum
U
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
lambert projection
U
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
disinvestment
U
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
synthesises
U
هم گذاری کردن
synthesised
U
هم گذاری کردن
synthesized
U
هم گذاری کردن
synthesize
U
هم گذاری کردن
synthesising
U
هم گذاری کردن
synthesizes
U
هم گذاری کردن
synthesizing
U
هم گذاری کردن
photo imagery
U
عکس برداری کردن از زمین
unveiling
U
نمودار کردن پرده برداری
unveil
U
نمودار کردن پرده برداری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com