Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cyclic rate
U
نواخت تیر در دقیقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
round
U
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
roundest
U
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
level
U
یک نواخت
arrhythmic
U
بی نواخت
blew
U
نواخت
dead alive
U
یک نواخت
monodic
U
یک نواخت
rhythm
U
نواخت
leveled
U
یک نواخت
levelled
U
یک نواخت
rhythms
U
نواخت
groovy
U
یک نواخت
levels
U
یک نواخت
rate
U
نواخت
rates
U
نواخت
singsong
U
یک نواخت
cruising speed
U
نواخت حرکت
burning rate
U
نواخت سوزش
euqal
U
متساوی یک نواخت
incidence rate
U
نواخت تصادفات
isochronize
U
یک نواخت کردن
rate of march
U
نواخت حرکت
rate of fire
U
نواخت تیر
quick fire
U
نواخت تند
rhythmicity
U
نواخت داری
consumption rate
U
نواخت مصرف
rhythmization
U
نواخت پردازی
rate of march
U
نواخت راهپیمایی
singsong
U
سرود یک نواخت
unit of fire
U
نواخت تیر
slow fire
U
نواخت کند
sustained rate
U
نواخت مداوم
unit of fire
U
نواخت اتش
required supply rate
U
نواخت اماد موردنیاز
rapid fire
U
نواخت اتش تند
clearance rate
U
نواخت مین روبی
available supply rate
U
نواخت اماد موجود
available supply rate
U
نواخت اماد مهمات موجود
ammunition available supply rate
U
نواخت اماد مهمات موجود
clearance rate
U
نواخت جمع کردن مین
required supply rate
U
نواخت مهمات مورد نیاز
stereotypes
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotype
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotyping
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotypy
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
demand frequency
U
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
sing-song
U
تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-songs
U
تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
wait a second
U
یک دقیقه
minute
U
دقیقه
whipstitch
U
یک دقیقه
hour
U
06 دقیقه
hours
U
06 دقیقه
min
U
دقیقه
half hour
U
03 دقیقه
minute
U
: دقیقه
line per minute
U
خط در دقیقه
From moment to moment . Every minute.
U
آن به آن ( هر دقیقه )
camera cycling rate
U
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
speed of rotation
U
چرخش بر دقیقه
rotational speed
U
چرخش بر دقیقه
revolutions per minute
U
گردش بر دقیقه
revolution per minute
U
دور در دقیقه
revs per minute
U
گردش بر دقیقه
rpm
U
گردش بر دقیقه
rev
U
گردش بر دقیقه
number of revolutions
U
گردش بر دقیقه
revolutions per minute
U
دور بر دقیقه
revolutions per minute
U
چرخش بر دقیقه
speed of rotation
U
گردش بر دقیقه
rev
U
دور بر دقیقه
speed of rotation
U
دور بر دقیقه
rpm
U
گردش در دقیقه
rotational speed
U
دور بر دقیقه
rotational speed
U
گردش بر دقیقه
revs per minute
U
دور بر دقیقه
revs per minute
U
چرخش بر دقیقه
watt minute
U
وات- دقیقه
number of revolutions
U
دور بر دقیقه
rpm
U
چرخش بر دقیقه
rev
U
چرخش بر دقیقه
number of revolutions
U
چرخش بر دقیقه
rate of fire
U
تعدادتیر در دقیقه
exact sciences
U
علوم دقیقه
beat
U
تعدادپاروزنها در هر دقیقه
ampere minute
U
امپر- دقیقه
beats
U
تعدادپاروزنها در هر دقیقه
full-time
U
09 دقیقه بازی
rpm
U
دور بر دقیقه
mathematics
U
علوم دقیقه
quarter hour
U
پانزده دقیقه
cyclic rate
U
تعداد تیردر دقیقه
rpm
U
مخفف دور در دقیقه
Wait a minute .
U
یک دقیقه مهلت بده
I will be back in 10 minutes.
10 دقیقه دیگر برمیگردم.
at ten minutes notice
U
با ده دقیقه اخطار قبلی
180 strokes a minute
U
۱۸۰ ضربه در دقیقه
game misconduct penalty
U
01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
megacycle
U
یک میلیون دوردر دقیقه
subtility
U
نکته باریک دقیقه
misconduct penalty
U
جریمه 01 دقیقه اخراج
wait a minute
U
یک دقیقه صبر کنید
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
minor penalty
U
خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
minute hand
U
عقربه دقیقه شمار ساعت
major penalty
U
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
The train was 10 minutes late.
U
قطار 10 دقیقه دیر رسید
at the elventh hour
U
دقیقه نود کاری انجام دادن
Tell him, he needs to wait for a moment.
U
به او
[مرد]
بگوئید یک دقیقه صبر کند.
slow fire
U
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
Let me think a moment .
U
بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
page
U
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
paged
U
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
tempos
U
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
tempo
U
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
pages
U
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
roundest
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
timed
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
round
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
time
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
attrition rate
U
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
line printer
U
وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
lost ball
U
گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
connect
U
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
connects
U
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
line printers
U
وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
pages
U
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
paged
U
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
intermediate contingency
U
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
page
U
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
moto cross
U
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
it is minutes past
U
ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
By my watch it's five to nine.
U
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
auto
U
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
autos
U
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
admision rate
U
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
dose rate
U
نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
maximal oxygen consumption per minute
U
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com