English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
absent without leave U نهستی بدون اجازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inofficial U بدون اجازه
awol U غایب بدون اجازه
intrusions U دخول سرزده و بدون اجازه
intrusion U دخول سرزده و بدون اجازه
she doesnt even cough without her husband s permission(consent) U بدون اجازه شوهرش آب نمی خورد
to commandeer something U چیزی را [بدون اجازه] برای خود برداشتن
secure system U سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
scavenging U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون اجازه
intruders U کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
intruder U کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
pirate U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirating U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirated U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirates U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
protects U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protecting U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protect U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
absent without leave U نهستی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
Over 1,000 pirate discs were seized during the raid. U بیش از ۱۰۰۰ سی دی بدون اجازه ناشر چاپ شده در حمله پلیس ضبط و توقیف شد.
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
day of absence روز نهستی
extensibility U کیفیتی که اجازه میدهد بتن بدون ترک خوردن تغییر شکل کششی راتحمل کند
day of absence U تعداد روزهای نهستی
dropping U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
licensing U اجازه
liberties U اجازه
approval U اجازه
permission U اجازه
permit U اجازه
liberty U اجازه
fiats U اجازه
permits U اجازه
fiat U اجازه
authorization U اجازه
licenses U اجازه
authorisations U اجازه
okay U اجازه
unauthorized U بی اجازه
licence U اجازه
ratification U اجازه
licences U اجازه
license U اجازه
permitting U اجازه
ok U اجازه
licensure U اجازه
authority U اجازه
leaving U اجازه
warrent U اجازه
by permission of U با اجازه
leave U اجازه
authorizing U اجازه دادن
authorizes U اجازه دادن
to ask permission U اجازه خواستن
to beg leave U اجازه رفتن
to obtain permission U اجازه گرفتن
allowance U اجازه دادن
authorize U اجازه دادن
grants U اجازه دادن
releases U اجازه صدور
released U اجازه صدور
release U اجازه صدور
to allow U اجازه دادن
authorising U اجازه دادن
searcher warrant U اجازه بازرسی
conge U اجازه عبور
searcher warrant U اجازه تفتیش
to admit of U اجازه دادن
by your leave U با اجازه شما
allowances U اجازه دادن
billeting U اجازه نامه
pass U اجازه عبور
granted U اجازه دادن
search warrants U اجازه تفتیش
search warrant U اجازه تفتیش
go through <idiom> U اجازه دادن
have it <idiom> U اجازه دادن
billeted U اجازه نامه
transit bill U اجازه عبور
passed U اجازه عبور
passes U اجازه عبور
licensable U قابل اجازه
billet U اجازه نامه
billets U اجازه نامه
audience U اجازه حضور
audiences U اجازه حضور
may i take it please U اجازه می فرمایید
warranty U تعهدنامه اجازه
warranties U تعهدنامه اجازه
lincense or cence U اجازه دادن
without a by your leave U بی اجازه بی خداحافظی
permitting U اجازه دادن
permits U اجازه دادن
grant U اجازه دادن
flight clearance U اجازه پرواز
feu U اجازه همیشگی
forbids U اجازه ندادن
forbid U اجازه ندادن
if you please U با اجازه شما
imprimatur U اجازه چاپ
connivance U اجازه ضمنی
permit U اجازه دادن
take in <idiom> U اجازه دادن
authorises U اجازه دادن
licensing U اجازه نامه
license U اجازه نامه
to permit oneself U اجازه خواستن
suffer U اجازه دادن
suffered U اجازه دادن
suffers U اجازه دادن
passports U اجازه مسافرت
passport U اجازه مسافرت
approach clearance U اجازه فرود
warrants U اجازه قانونی
approach clearance U اجازه تقرب
warranting U اجازه قانونی
warranted U اجازه قانونی
warrant U اجازه قانونی
acquisition authority U اجازه خرید
warrant of attorney U اجازه نامه
letting U اجازه دادن
authorizations U اختیار اجازه
token U اجازه ورود
tokens U اجازه ورود
certificate of authority U اجازه نامه
full power of attorney U اجازه نامه
letter of attorney U اجازه نامه
power of attorney U اجازه نامه
power of authority U اجازه نامه
power of procuration U اجازه نامه
consented U رضا اجازه
accessed U اجازه دخول
consent U رضا اجازه
access U اجازه دخول
authority U اجازه اعتبار
lets U اجازه دادن
authority U توانایی اجازه
clearance U اجازه زدودگی
let U اجازه دادن
passages U اجازه عبور
passage U اجازه عبور
consenting U رضا اجازه
accessing U اجازه دخول
permissive U اجازه دهنده
consents U رضا اجازه
accesses U اجازه دخول
allow U اجازه دادن
grant U اجازه دادن
authorized <adj.> <past-p.> U اجازه داده شده
license contract U قرارداد اجازه استفاده
let in U اجازه دخول دادن
permit me to say U اجازه دهید بگویم
allows U اجازه دادن ستودن
allowing U اجازه دادن ستودن
passed <adj.> <past-p.> U اجازه داده شده
letters of reprisal U اجازه نامه انتقام
letter missive U اجازه نامه ابلاغیه
allow U اجازه دادن ستودن
authorised [British] <adj.> <past-p.> U اجازه داده شده
approved <adj.> <past-p.> U اجازه داده شده
agreed <adj.> <past-p.> U اجازه داده شده
give out <idiom> U اجازه فرار دادن
landing order U اجازه تخلیه بار
allowed <adj.> <past-p.> U اجازه داده شده
He asked permission to come in. U اجازه خواست بیاید تو
keep someone on <idiom> U اجازه همکاری دادن
keep the ball rolling <idiom> U اجازه فعالیت دادن
keep the home fires burning <idiom> U اجازه ادامه دادن
leave taking U کسب اجازه مرخصی
licensing U اجازه رفتن دادن
let by U اجازه رد شدن دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com