Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
disguise
U
نهان داشتن
disguised
U
نهان داشتن
disguises
U
نهان داشتن
disguising
U
نهان داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ulterior
U
نهان
delitescent
U
نهان
secretly
U
در نهان
covert
U
نهان
recondite
U
نهان
secrets
U
نهان
stealth
U
نهان
in secrecy
U
در نهان
latent
U
نهان
secret
U
نهان
cryptical
U
نهان
veiled
U
نهان
cryptorchism
U
نهان خایگی
latent heat
U
گرمای نهان
dark secret
U
راز نهان
cryptogenic
U
نهان زاد
clairvoyants
U
نهان بین
clairvoyant
U
نهان بین
potential energy
U
نهان توان
cryptorchid
U
نهان خایه
tripwires
U
سیم نهان
under tail covert
U
زیردم نهان
tripwire
U
سیم نهان
heat of sunlimation
U
گرمای نهان تصعید
cache
U
چیز نهان شده
i lost sight of it
U
از نظرم نهان گشت
latent heat of sublimation
U
گرمای نهان تصعید
caches
U
چیز نهان شده
cryptogam
U
گیاه نهان زاد
latent heat of fusion
U
گرمای نهان ذوب
wire-tapped
U
نهان گوشی تلفنی
wire-tap
U
نهان گوشی تلفنی
wire-taps
U
نهان گوشی تلفنی
wire-tapping
U
نهان گوشی تلفنی
conceals
U
نهان کردن نهفتن
latent heat of varporization
U
گرمای نهان تبخیر
conceal
U
نهان کردن نهفتن
heat of fusion
U
گرمای نهان ذوب
hugger mugger
U
زیر جلی نهان کردن
second sight
U
نهان بینی بسختی راه رفتن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
doubting
U
شک داشتن
want
U
کم داشتن
have
U
داشتن
lacked
U
کم داشتن
doubt
U
شک داشتن
doubted
U
شک داشتن
having
U
داشتن
doubts
U
شک داشتن
to have possession of
U
داشتن
wanted
U
کم داشتن
to be in a f.
U
تب داشتن
redolence
U
بو داشتن
monogyny
U
داشتن یک زن
lack
U
کم داشتن
lacks
U
کم داشتن
to go hot
U
تب داشتن
lackvt
U
کم داشتن
relieves
U
داشتن
to hold a meeting
U
داشتن
to have f.
U
تب داشتن
to hold
U
داشتن
intercommon
U
داشتن
to have
U
داشتن
to possess
U
داشتن
to be feverish
U
تب داشتن
owned
U
داشتن
owns
U
داشتن
possessing
U
داشتن
bears
U
در بر داشتن
bears
U
داشتن
bear
U
در بر داشتن
bear
U
داشتن
possesses
U
داشتن
possess
U
داشتن
owning
U
داشتن
relieve
U
داشتن
relieving
U
داشتن
own
U
داشتن
requires
U
لازم داشتن
desires
U
میل داشتن
liaised
U
بستگی داشتن
desiring
U
میل داشتن
affects
U
تمایل داشتن
affects
U
دوست داشتن
liaises
U
رابطه داشتن
liaises
U
بستگی داشتن
liaising
U
رابطه داشتن
desire
U
میل داشتن
corresponds
U
رابطه داشتن
represented
U
نمایندگی داشتن
represent
U
نمایندگی داشتن
require
U
لازم داشتن
liaise
U
بستگی داشتن
liaised
U
رابطه داشتن
requiring
U
لازم داشتن
liaise
U
رابطه داشتن
represents
U
نمایندگی داشتن
required
U
لازم داشتن
affect
U
تمایل داشتن
liaising
U
بستگی داشتن
fluctuates
U
نوسان داشتن
fluctuated
U
نوسان داشتن
fluctuate
U
نوسان داشتن
debts
U
بدهی داشتن
vibrate
U
ارتعاش داشتن
debt
U
بدهی داشتن
vibrated
U
ارتعاش داشتن
vibrates
U
ارتعاش داشتن
spared
U
دریغ داشتن
spare
U
دریغ داشتن
importing
U
اهمیت داشتن
imported
U
اهمیت داشتن
vibrating
U
ارتعاش داشتن
confide
U
اعتماد داشتن به
confided
U
اعتماد داشتن به
scoots
U
سرعت داشتن
affect
U
دوست داشتن
believe
U
گمان داشتن
believed
U
گمان داشتن
believes
U
گمان داشتن
deserve
U
استحقاق داشتن
deserves
U
استحقاق داشتن
scoot
U
سرعت داشتن
scooted
U
سرعت داشتن
scooting
U
سرعت داشتن
rolls
U
تلاطم داشتن
rolled
U
تلاطم داشتن
roll
U
تلاطم داشتن
confides
U
اعتماد داشتن به
import
U
اهمیت داشتن
declare
U
افهار داشتن
hungers
U
اشتیاق داشتن
overlaps
U
اشتراک داشتن
overlaps
U
اصطکاک داشتن
overlapped
U
اشتراک داشتن
overlapped
U
اصطکاک داشتن
attending
U
حضور داشتن
attends
U
حضور داشتن
hanker
U
اشتیاق داشتن
overlap
U
اشتراک داشتن
overlap
U
اصطکاک داشتن
correlation
U
ارتباط داشتن
value
U
گرامی داشتن
resembling
U
شباهت داشتن
hungering
U
اشتیاق داشتن
exist
U
وجود داشتن
existed
U
وجود داشتن
exists
U
وجود داشتن
stink
U
تعفن داشتن
stinks
U
تعفن داشتن
hungered
U
اشتیاق داشتن
hunger
U
اشتیاق داشتن
attend
U
حضور داشتن
valuing
U
گرامی داشتن
values
U
گرامی داشتن
to look like
U
شباهت داشتن
hankered
U
اشتیاق داشتن
belong
U
تعلق داشتن
mind
U
در نظر داشتن
belonged
U
تعلق داشتن
belongs
U
تعلق داشتن
mind
U
تصمیم داشتن
likes
U
دوست داشتن
liked
U
دوست داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com