Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
these room let well
U
نمیتوانیم برای اطاقهایم اجاره نشین پیدا کنم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The tenant is like a colonist .
<proverb>
U
اجاره نشین خوش نشین است .
cotenant
U
هم اجاره نشین
lessee
U
اجاره نشین
under lease
U
وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
holiday cottage
U
ویلای اجاره ای برای تعطیلات
we cannot deceive ourselves
U
خودمان را نمیتوانیم فریب دهیم
What's the charge per day?
U
اجاره آن برای یک روز چقدر است؟
leases
U
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
What's the charge per week?
U
اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
tc
U
اجاره دربست برای مدت معین
lease
U
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
alternative
U
دیگر کاری نمیتوانیم انجام دهیم
alternatives
U
دیگر کاری نمیتوانیم انجام دهیم
chartering
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
voyage charter
U
اجاره دربست کشتی برای سفری مشخص
to seek somebody out
U
جستجو برای پیدا کردن کسی
to get a meat for a bird
U
برای مرغی جفت پیدا کردن
ground landlord
U
کسی که زمینی را برای ساختمان کردن اجاره میدهد
time charter
U
اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
moonlight fliting
U
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
to make friends
[to make connections]
U
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
Can you find me a porter?
U
آیا میتوانید برای من یک باربر پیدا کنید؟
grapnel
U
لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
to always find something to gripe about
U
همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
grapnels
U
لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
Can you find me a babysitter?
U
آیا میتوانید برای من یک پرستار بچه پیدا کنید؟
lease
U
کانال ارتباطی مثل خط تلفن که برای استفاده اجاره شده است
leases
U
کانال ارتباطی مثل خط تلفن که برای استفاده اجاره شده است
They have come out with a new gimmick to attract customers .
U
کلک جدیدی برای جلب مشتری پیدا کرده اند
to pick up somebody
U
کسی را پیدا کردن
[دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
chater party
U
اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
curve fitting
U
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
farmed
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farms
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
Lease (rental) agreement.
U
اجاره نامه (قرار داد اجاره )
riverain
U
کرانه نشین ساحل نشین
telpak
U
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
letting
U
اجاره دادن اجاره رفتن
leases
U
اجاره نامه اجاره دادن
let
U
اجاره دادن اجاره رفتن
lease
U
اجاره نامه اجاره دادن
lets
U
اجاره دادن اجاره رفتن
step through
U
عمل برنامه رفع خطا که برای را خط به خط اجرا میکند تا خطا را در هر لحظه پیدا کند
searched
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searches
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searchingly
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
LRU
U
الگوریتمی که صفحه حافظه که آخرین بار پیش از همه دستیابی شده است را پیدا میکند و پاک میکند تا فضای برای صفحات دیگر باز کند
rental
U
اجاره بها اجاره
leasing
U
اجاره کردن اجاره
least recently used algorithm
U
الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود
palatinate
U
کنت نشین ساکن کنت نشین
sublease
U
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
sediments
U
ته نشین
sediment
U
ته نشین
fecal
U
ته نشین
alluvium
U
ته نشین
alluvion
U
ته نشین
lake dweller
U
اب نشین
companion
U
هم نشین
deposits
U
ته نشین
deposit
U
ته نشین
anuses
U
نشین
lees
U
ته نشین
marchman
U
سر حد نشین
anus
U
نشین
slummer
U
زاغه نشین
easterner
U
خاور نشین
depone
U
ته نشین کردن)
unsociable
U
گوشه نشین
dreg
U
ته نشین اشغال
plainsman
U
جلگه نشین
stay at home
U
خانه نشین
foresters
U
جنگل نشین
nomadic
U
چادر نشین
residue
U
زیادتی ته نشین
residues
U
زیادتی ته نشین
easterners
U
خاور نشین
planeted
U
سیاره نشین
nemoral
U
جنگل نشین
prelature
U
اسقف نشین
precipitator
U
ته نشین کننده
settle
U
ته نشین شدن
dalesman
U
دره نشین
forntiersman
U
مرز نشین
Bedouins
U
بادیه نشین
Bedouin
U
بادیه نشین
silvicolous
U
جنگل نشین
woodman
U
جنگل نشین
bay-window
U
شاه نشین
floaty
U
دارای اب نشین کم
freemen
U
شهر نشین
ala
U
شاه نشین
freeman
U
شهر نشین
tartars
U
ته نشین رسوب
forester
U
جنگل نشین
consorts
U
هم نشین شدن
solitudinarian
U
گوشه نشین
paludous
U
مرداب نشین
paludose
U
مرداب نشین
paludicole
U
مرداب نشین
palating
U
کنت نشین
pace
U
شاه نشین
cloisterer
U
گوشه نشین
low lander
U
ساحل نشین
oppidan
U
شهر نشین
eremite
U
گوشه نشین
frontbenchers
U
پیش نشین
chief tomn
U
امیر نشین
cenobite
U
صومعه نشین
spelaean
U
غار نشین
chief tomn
U
حاکم نشین
passerine
U
شاخه نشین
khanate
U
خان نشین
frontbencher
U
پیش نشین
provincial
U
ایالت نشین
consorting
U
هم نشین شدن
marchman
U
مرز نشین
consorted
U
هم نشین شدن
tartar
U
ته نشین رسوب
borderer
U
سرحد نشین
alette
U
شاه نشین
exurbanite
U
حومه نشین
consort
U
هم نشین شدن
paces
U
شاه نشین
paced
U
شاه نشین
settles
U
ته نشین شدن
convex
U
شاه نشین
hermitess
U
زن گوشه نشین
cottagers
U
کلبه نشین
governor's seat
U
حاکم نشین
dioceses
U
اسقف نشین
insessorial
U
جوف نشین
insessorial
U
شاخه نشین
sea gauge
U
اب نشین کشتی
alluvion
U
ته نشین سیل
grand duchy
U
دوک نشین
cottager
U
کلبه نشین
hutholder
U
کلبه نشین
alcove
U
شاه نشین
residual
U
پس مانده ته نشین
islander
U
جزیره نشین
islanders
U
جزیره نشین
bay windows
U
شاه نشین
renter
U
کرایه نشین
bay window
U
شاه نشین
governor's seat
U
حکومت نشین
deposit
U
ته نشست ته نشین
deposits
U
ته نشست ته نشین
hilariously
U
تپه نشین
sediment
U
ته نشین شدن
tenants
U
کرایه نشین
emirate
U
امیر نشین
emirates
U
امیر نشین
sediments
U
ته نشین شدن
duchies
U
دوک نشین
tenant
U
کرایه نشین
precipitate
U
ته نشین کردن
islaner
U
جزیره نشین
diocese
U
اسقف نشین
precipitating
U
ته نشین کردن
half pace
U
شاه نشین
alcoves
U
شاه نشین
sedimentate
U
ته نشین شدن
precipitates
U
ته نشین کردن
duchy
U
دوک نشین
seater
U
کرسی نشین
foul ground
U
کفه ته نشین
colonist
U
مستعمره نشین
dais
U
شاه نشین
illuviate
U
ته نشین شدن
precipitated
U
ته نشین کردن
arboraceous
U
درخت نشین
ancress
U
زن گوشه نشین
anchorite
U
خلوت نشین
anchoress
U
زن گوشه نشین
antiset
U
ماده ضد ته نشین
khanate
U
خان نشین
colonists
U
مستعمره نشین
to take one's s. on the throne
U
بر تخت نشین
forntiersman
U
سرحد نشین
assort
U
هم نشین شدن
recluses
U
منزوی گوشه نشین
isle
U
جزیره نشین کردن
anchoret
U
زاهد گوشه نشین
urbanist
U
شهر نشین متمدن
solitary
U
گوشه نشین منزوی
recluse
U
منزوی گوشه نشین
brooder
U
روی تخم نشین
settlers
U
ماندگار خوش نشین
isles
U
جزیره نشین کردن
tenant
U
کرایه نشین متصرف
argol
U
دردشراب .ته نشین شراب
stylite
U
زاهد مناره نشین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com