Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
force tabs
U
نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deployment operating base
U
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
target array
U
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
deploying
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
disposition
U
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
triangle of forces
U
مثلث نیروها
funiculars
U
بس گوشه نیروها
funicular
U
بس گوشه نیروها
triangle of forces
U
سه گوشه نیروها
funiculars
U
زنجیر نیروها
all arms
U
کلیه نیروها
dynamics
U
مجموعه نیروها
funicular
U
زنجیر نیروها
distribution of forces
U
تقسیم نیروها
system of forces
U
دستگاه نیروها
attrition
U
فرسایش نیروها
resolution of forces
U
تجزیه نیروها
distribution of forces
U
واگذاری نیروها
polygon of forces
U
کثیرالاضلاع نیروها
polygon of forces
U
بس گوشه نیروها
composition of forces
U
ترکیب نیروها
committed
U
بکار بردن نیروها
allotments
U
واگذارسهمیه تخصیص نیروها
redeployment
U
دوباره مستقرکردن نیروها
parallelogram of forces
U
متوازی الاضلاع نیروها
redistribution of force
U
تقسیم مجدد نیروها
commitments
U
به کاربردن نیروها اجرا
statics
U
دانش پایداری نیروها
total mobilization
U
بسیج کامل نیروها
committing
U
بکار بردن نیروها
main attack
U
تلاش اصلی نیروها
commitment
U
به کاربردن نیروها اجرا
commits
U
بکار بردن نیروها
main effort
U
تلاش اصلی نیروها
commit
U
بکار بردن نیروها
allotment
U
واگذارسهمیه تخصیص نیروها
entireforce
U
تمام قوا یا نیروها
mobilization exercise
U
تمرین بسیج نیروها
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
build-ups
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
port of debarkation
U
بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
build up
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
build-up
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
employment
U
کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
build-ups
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
ingross
U
تحریر کردن جمع اوری نیروها
build up
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
committing
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commit
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
transfer area
U
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
committed
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
transfer berth
U
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
pantheism
U
فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
commits
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
deployment
U
گسترش
propagation
U
گسترش
developments
U
گسترش
development
U
گسترش
promotion
U
گسترش
promotions
U
گسترش
develops
U
گسترش
develop
U
گسترش
deploying
U
گسترش
deploy
U
گسترش
deploys
U
گسترش
dispersal
U
گسترش
line of deployment
U
خط گسترش
expanse
U
گسترش
expanses
U
گسترش
spreads
U
گسترش
extension
U
گسترش
extensions
U
گسترش
expansion
U
گسترش
spread
U
گسترش
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
path of expansion
U
مسیر گسترش
widening of capital
U
گسترش سرمایه
wide-angle
U
عدسی گسترش
disposition
U
ارایشات گسترش
expansion
U
گسترش توسعه
flank development
U
گسترش جناحی
deployment diagram
U
دیاگرام گسترش
extensibility
U
گسترش پذیری
image speard
U
گسترش تصویر
sign extension
U
گسترش علامت
circumfuse
U
گسترش یافتن
deploys
U
گسترش یافتن
to grow
[into]
U
گسترش دادن
[به]
to develop
[into]
U
گسترش دادن
[به]
accrues
U
گسترش یافتن
prompt deployment
U
گسترش مناسب
prompt deployment
U
گسترش فوری
wide angle
U
عدسی گسترش
deploy
U
گسترش یافتن
credit expansion
U
گسترش اعتبار
widening of market
U
گسترش بازار
develop
U
گسترش دادن
to unfold
U
گسترش دادن
accruing
U
گسترش یافتن
develops
U
گسترش وضعیت
deploying
U
گسترش یافتن
develops
U
گسترش دادن
develop
U
گسترش وضعیت
accrue
U
گسترش یافتن
generations
U
افرینش گسترش
vertical expansion
U
گسترش عمودی
generation
U
افرینش گسترش
eco development
U
بوم گسترش
deployment diagram
U
طرح گسترش
abroad
U
گسترش یافته
development plan
U
طرح گسترش
outspread
U
گسترش یافتن
deployment
U
تفرقه گسترش
bank expansion
U
گسترش بانکی
deployed
U
گسترش یافته
expansion
U
گسترش انبساط
job enlargement
U
گسترش شغلی
expansion path
U
مسیر گسترش
applied
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
spreads
U
گسترش یافتن
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
installed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
spread
U
گسترش یافتن
expansible
U
گسترش پذیر
bank development
U
گسترش شبکه بانکی
generated
U
گسترش یافتن افریدن
generate
U
گسترش یافتن افریدن
to spread
[across]
[over]
U
گسترش یافتن
[سرتاسر]
automatic volume expansion
U
گسترش خودکار صدا
generating
U
گسترش یافتن افریدن
generates
U
گسترش یافتن افریدن
space
U
گسترش دادن متن
expanding industry
U
صنعت در حال گسترش
flare angle
U
زاویه گسترش یا گشادگی
spaces
U
گسترش دادن متن
redeployment
U
گسترش مجدد دادن
dispersion
U
تفرقه گسترش یکان
relocation
U
تجدید گسترش دادن
redeployment
U
تجدید گسترش کردن
growth company
U
شرکت در حال گسترش
elater
U
خاصیت انبساط و گسترش
battery groung pattern
U
طرح گسترش توپهای اتشبار
open ranks
U
گسترش باز درسواره نظام
spread
U
بسط وتوسعه یافتن گسترش
expandable
U
آنچه قابل گسترش باشد
spreads
U
بسط وتوسعه یافتن گسترش
expansion
U
توسعه گسترش دادن کشیدن
extensible
U
آنچه قابل گسترش است
To extend the scope of ones activities .
U
میدان عملیات خودرا گسترش دادن
deployed
U
مستقر گسترش یافته در روی زمین
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
customs of the services
U
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
breeding grounds
U
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding ground
U
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
mobilization reserves
U
ذخیرههای مربوط به بسیج نیروها امادهای بسیج
basic plus
U
نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
metastasize
U
گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
remedial maintenance
U
باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
problem child
U
فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
monroe doctrine
U
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
EEMS
U
در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
scalable software
U
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
secure hypertext transfer protocol
U
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
developments
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
proliferation
U
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
development
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
metastasis
U
هجوم مرض گسترش میکرب مرض
diamond formation
U
ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
pan american union
U
سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
classification chart
U
نمودار دسته بندی
classification chart
U
نمودار طبقه بندی
grading curve
U
نمودار دانه بندی
gun displacement
U
جابجایی توپها گسترش توپها
expansion joint
U
درز گسترش درز گشایش
segmented bar chart
U
نمودار میلهای قطعه بندی شده
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
pert chart
U
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
timing
U
زمان بندی
scheduling
U
زمان بندی
scheduling queue
U
صف زمان بندی
attack timing
U
زمان بندی تک
expanding economy
U
اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
ecosystem development
U
گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
time table
U
جدول زمان بندی
schedule
U
برنامه زمان بندی
schedule
U
زمان بندی کردن
scheduling algorithm
U
الگوریتم زمان بندی
dynamic scheduling
U
زمان بندی پویا
valve timing
U
زمان بندی سوپاپ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com