English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expectancy chart U نمودار انتظار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
attending U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend U انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
block diagram U نمودار بلوکی نمودار کلی
beach diagram U طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
prospected U انتظار
anticipation U انتظار
prospects U انتظار
expectancy U انتظار
expectance U انتظار
ready line U خط انتظار
prospect U انتظار
expectation U انتظار
prospecting U انتظار
expectantly U با انتظار
expectations U انتظار
inopinate U انتظار نداشته
beyond the pale <idiom> U دوراز انتظار
in the cards <idiom> U انتظار داشتن
waiting-room U اتاق انتظار
in prospect U انتظار داشته
in prospective U انتظار داشته
bide U در انتظار ماندن
redezvous U محل انتظار
waiting room U اطاق انتظار
anteroom U اطاق انتظار
anterooms U اطاق انتظار
half pay U حق انتظار خدمت
reception rooms U اتاق انتظار
reception room U اتاق انتظار
standby U حالت انتظار
lobbies U سالن انتظار
lobby U سالن انتظار
probable <adj.> U انتظار می رود
rendezvous area U موضع انتظار
waiting-room U اطاق انتظار
to look forward to U انتظار داشتن
to my great surprise U برخلاف انتظار من
expectative U مورد انتظار
wait state U حالت انتظار
wait state U وضعیت انتظار
wait time U زمان انتظار
presumable <adj.> U انتظار می رود
waiting time U زمان انتظار
standbys U حالت انتظار
ante-rooms U اطاق انتظار
anticipated <adj.> U انتظار می رود
waiting-rooms U اطاق انتظار
anticipatory U در حال انتظار
waiting lists U لیست انتظار
waiting list U لیست انتظار
ante-chamber U اتاق انتظار
cooling period U زمان انتظار
aspiration level U سطح انتظار
error of expectation U خطای انتظار
lobbied U سالن انتظار
anticipative U درحالت انتظار
estimated <adj.> U انتظار می رود
expected <adj.> U انتظار می رود
expectancy table U جدول انتظار
on deck U در انتظار نوبت شنا
point spread U امتیاز قابل انتظار
anticipated profit U سود مورد انتظار
to look forward to something U انتظار چیزی را داشتن
anticipated price U قیمت مورد انتظار
nonpay status U حالت انتظار خدمتی
tempo stroll variation U واریاسیون صبر و انتظار
suit up U ذخیره در انتظار بازی
means end expectation U انتظار وسیله- هدف
look forward U انتظار چیزی را داشتن
intended saving U پس انداز مورد انتظار
sales expectations U فروش مورد انتظار
likly U انتظار داشتنی مناسب
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
expected price U قیمت مورد انتظار
expected frequency U فراوانی مورد انتظار
in prospect U مورد انتظار [در برنامه ]
beyond one's expectation U مافوق انتظار کسی
anticipated inflation U تورم مورد انتظار
expected value U ارزش مورد انتظار
waits U انتظار کشیدن معطل شدن
fractional antedating goal response U خرده پاسخ انتظار هدف
hold forth U پیشنهاد کردن انتظار داشتن
intended investment U سرمایه گذاری مورد انتظار
speculates U انتظار سودو زیاد داشتن
speculate U انتظار سودو زیاد داشتن
speculated U انتظار سودو زیاد داشتن
wait U انتظار کشیدن معطل شدن
speculating U انتظار سودو زیاد داشتن
waited U انتظار کشیدن معطل شدن
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
profiteer U فردیکه انتظار سودزیاد دارد
profiteers U فردیکه انتظار سودزیاد دارد
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
to have arrived [expected moment] U رسیدن [به زمان انتظار رفته]
awaits U منتظر شدن انتظار داشتن
promise U نوید انتظار وعده دادن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
awaiting U منتظر شدن انتظار داشتن
awaited U منتظر شدن انتظار داشتن
await U منتظر شدن انتظار داشتن
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
product life expectancy U عمر مورد انتظار محصول
promises U نوید انتظار وعده دادن
a further 50 are in prospect U ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
cabstand [American E] U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi stand U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi rank [British E] U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
envisages U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
queuing theory U نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
envisaged U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
ready cap U حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. U لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
get away with murder <idiom> U انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
nomogram U نمودار
venn diagram U نمودار ون
x y graph U نمودار x-y
conspectus U نمودار
alignment chart U نمودار
h r diagram U نمودار اچ . ار
abac U نمودار
graphs U نمودار
chart U نمودار
network U نمودار
charted U نمودار
diagram U نمودار
indicator U نمودار
graph U نمودار
diagrams U نمودار
plotted U نمودار
plots U نمودار
plot U نمودار
charts U نمودار
networks U نمودار
charting U نمودار
profile chart U نمودار نیمرخ
system chart U نمودار سیستم
psychograph U نمودار روانی
potential diagram U نمودار پتانسیل
scatter program U نمودار پراکنده
nomogram U نمودار محاسباتی
structure chart U نمودار ساختار
stress curve U نمودار تنش
set up digram U نمودار برپایی
schematic diagram U نمودار اجمالی
state diagram U نمودار حالات
scatterplot U نمودار پراکندگی
scattergram U نمودار پراکندگی
tree diagram U نمودار درخت
scatter diagram U نمودار پراکندگی
rieke diagram U نمودار ریکه
vector diagram U نمودار برداری
pie graph U نمودار گرد
interconnection of diagram U نمودار اتصال
network chart U نمودار شبکه
logic diagram U نمودار منطقی
organization chart U نمودار سازمانی
x y chart U نمودار مختصاتی
transition diagram U نمودار گذارها
logarithmic graph U نمودار لگاریتمی
organization scheme U نمودار سازمانی
pie graph U نمودار مدور
line chart U نمودار خطی
line graph U نمودار خطی
load diagram U نمودار بار
pie chart U نمودار کلوچهای
picture graph U نمودار تصویری
pictograph U نمودار تصویری
phase diagram U نمودار فاز
to make a U نمودار کردن
nomograph U نمودار محاسباتی
activity chart U نمودار فعالیت
block diagram U نمودار کندهای
block diagram U نمودار بلوکی
block diagram U نمودار کلی
graphic U نمودار مقیاس
schema U خلاصه نمودار
schemata U خلاصه نمودار
circle graph U نمودار دایرهای
slopes U شیب نمودار
column graph U نمودار ستونی
IHS U نمودار مسیح
correlation diagram U نمودار همبستگی
creep curve U نمودار خزش
cumulative record U نمودار تراکمی
sloped U شیب نمودار
slope U شیب نمودار
area chart U نمودار مساحت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com