Perdic | نمره وزنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 158 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	weighted score U	نمره وزنی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	equiponderance U	هم وزنی
	gravity dam U	سد وزنی
	weighted U	وزنی
	weightlessness U	بی وزنی
	arrhythmic U	بی وزنی
	hexametric U	شش وزنی
	monometer U	شعر یک وزنی
	weight function U	تابع وزنی
	gravity spillway dam U	سد سرریز وزنی
	daedman U	مهار وزنی
	divisions U	گروه وزنی
	hollow gravity dam U	سد تهیده وزنی
	gravimetric factor U	ضریب وزنی
	division U	گروه وزنی
	tetrameter U	چهار وزنی
	massive arch dam U	سد قوسی وزنی
	weight percent U	درصد وزنی
	weighted average U	میانگین وزنی
	gravity battery U	باتری وزنی
	gravity wall U	دیوار وزنی
	weighting coefficient U	ضریب وزنی
	weighted average U	متوسط وزنی
	gravimetric analysis U	تجزیه وزنی
	gravimetrical analysis U	تجزیه وزنی
	gravity abutment U	گرانپایه وزنی
	weighted mean U	میانگین وزنی
	gravity arch dam U	سد قوسی وزنی
	imponderability U	بی وزنی غیر محسوسی
	masonry weir U	بند بنایی وزنی
	hexameter U	شعر شش وتدی یا شش وزنی
	gravity dam of triangular section U	سد وزنی با نیمرخ مثلثی
	h does not w.much U	چندان وزنی ندارد
	gravity drop U	زنگ احضار وزنی
	weigh batcher U	اندازه گیر وزنی
	tandem roller U	غلطک وزنی پشت سر هم
	bantamweight U	مقیاس وزنی درحدود 811پوند
	available payload U	فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
	weight average degree of polymerization U	میانگین وزنی درجه بسپارش
	classing U	گروه وزنی ورزشکار ممتاز
	classes U	گروه وزنی ورزشکار ممتاز
	classed U	گروه وزنی ورزشکار ممتاز
	ounce U	مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
	ounces U	مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
	class U	گروه وزنی ورزشکار ممتاز
	tons U	واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
	blank verse U	شعر بی قافیه پنج وزنی
	weight average molecular weight U	میانگین وزنی وزن مولکولی
	ton U	واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
	scaleweight U	وزنی که اسب در مسابقه تحمل میکند
	quintal U	واحد وزنی معادل 001کیلو گرم
	To bear heavy expenses. U	سرب فلز سنگین وزنی است
	bushels U	مقیاس وزنی است معادل 4پک
	bushel U	مقیاس وزنی است معادل 4پک
	metric hundredweight U	واحد وزنی برابر 05 کیلو گرم
	scores U	نمره
	marks U	نمره
	grade U	نمره
	numeral U	نمره
	numerals U	نمره
	mark U	نمره
	grades U	نمره
	t score U	نمره T
	scored U	نمره
	thread fineness U	نمره نخ
	score U	نمره
	yarn count U	نمره نخ
	bandolite U	ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
	pottle U	پیمانه وزنی برابر نیم گالن رطل یکمنی
	unweighted score U	نمره غیروزنی
	gross score U	نمره خام
	number U	نمره دادن به
	additional score U	نمره اضافی
	real score U	نمره واقعی
	sigma score U	نمره معیار
	standard score U	نمره معیار
	stanine score U	نمره نه بخشی
	percentile score U	نمره صدکی
	test score U	نمره ازمون
	test value U	نمره ازمون
	time score U	نمره زمانی
	main score U	نمره اصلی
	lie score U	نمره دروغگویی
	ipsative score U	نمره نسبی
	total score U	نمره کامل
	raw score U	نمره خام
	true score U	نمره حقیقی
	score U	نمره اوردن
	grades U	نمره دادن
	grading U	نمره گذاری
	scoring U	نمره گذاری
	numbering U	نمره زنی
	grade U	نمره دادن
	score U	چوب خط نمره
	scored U	چوب خط نمره
	scored U	نمره اوردن
	scores U	چوب خط نمره
	scores U	نمره اوردن
	graded U	نمره دار
	number U	نمره شمردن
	numbers U	نمره شمردن
	numbers U	نمره دادن به
	accuracy score U	نمره دقت
	evaluation score U	نمره ازمایش
	evaluation score U	نمره ارزیابی
	composite score U	نمره مرکب
	gain score U	نمره افزوده
	derived score U	نمره اشتقاقی
	grade score U	نمره کلاسی
	deviation score U	نمره انحراف
	grader U	نمره گذار
	graphic score U	نمره نگارهای
	conduct grade U	نمره انضباط
	error score U	نمره خطا
	weighted least square method U	روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
	transmuted score U	نمره تبدیل شده
	normalized score U	نمره هنجار شده
	configural scoring U	نمره گذاری طرحی
	conspect reliability U	پایایی نمره گذاران
	subjective scoring U	نمره گذاری ذهنی
	standardized score U	نمره بهنجار شده
	point U	نمره درس پوان
	differential scoring U	نمره گذاری افتراقی
	scoring key	کلید نمره گذاری
	The car had no licence ( number ) plate . U	اتوموبیل بی نمره بود
	observed score U	نمره مشاهده شده
	corrected score U	نمره اصلاح شده
	mark U	نمره گذاری کردن علامت
	predicted score U	نمره پیش بینی شده
	telephone dial U	صفحه نمره گیر تلفن
	marks U	نمره گذاری کردن علامت
	pages U	صفحات را نمره گذاری کردن
	paged U	صفحات را نمره گذاری کردن
	page U	صفحات را نمره گذاری کردن
	The police officer took down the car number . U	افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
	annual average score U	میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
	I give you full marks for that . U	نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
	The shoes are a size too big for my feet. U	کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
	outpoint U	سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
	mallet goal U	نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
	yarn sorting U	دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
	otis quick scoring mental ability test	آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
	score U	نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
	accession number U	نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
	scores U	نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
	scored U	نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
	dials U	تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
	dialled U	تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
	dialed U	تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
	dial U	تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
	barleycorn U	مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
	shake bottle U	بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
	tare and tret U	وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
	liftjet U	توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
	v ring U	تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
	warp-weighd loom U	دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
	assonance U	هم صدایی قافیهء وزنی یا صدایی
	calling dial U	صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن