Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
i cannot say him nay
U
نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i cannot positively promise
U
نمیتوانم قول قطعی بدهم
i cannot think of it
U
فکرش را نمیتوانم بکنم تصورش راهم نمیتوانم بکنم
reply
[answer]
U
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
it is not p for meto stay
U
نمیتوانم بمانم
olives a good oil
U
من نمیتوانم انرابخرم
answer
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
if i only could see him
U
حیف که نمیتوانم او راببینم
i am impatient for it
U
نمیتوانم برای ان صبر کنم
iam not patient of hunger
U
من نمیتوانم تاب گرسنگی رابیاورم
i know not neither can i guess
U
نمیدانم و حدس هم نمیتوانم بزنم
iam so tired that i cannot eat
U
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
we cannot trace the petitioner
U
نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
i have no idea of that
U
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
How much is that?
U
چقدر بدهم؟
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
Where can I get my car washed?
کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟
It goes against the grain to pay these sums (that kind of money).
U
من که زورم می آید ازاین پولها بدهم
I can't go on any longer.
U
من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
I want to leave the car in the railway station
U
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
I cannot square it with my conscience to ...
U
من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
I don't want to say anything about that.
U
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
It would not be proper for me to give you that information.
U
درست نیست که من این اطلاعات را به شما بدهم.
It doesn't fly with me
[American E]
[colloquial]
U
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
That won't work with me!
U
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
Please let me take a share in the expenses.
U
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
I had no opportunity to discuss the matter .
U
فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
Let me back up and explain how ...
U
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
U
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
how much do i owe you
U
چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
it is inexpedient to reply
U
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
replication
U
پاسخ
no
U
: پاسخ نه
answer
U
پاسخ
statement
U
پاسخ
response
[commentary]
U
پاسخ
representation
[statement]
U
پاسخ
answered
U
پاسخ
reaction
[answer, commentary]
U
پاسخ
in reply to
U
در پاسخ
item of written comment
U
پاسخ
rebutter
U
پاسخ رد
response
U
پاسخ
reply
U
پاسخ
replying
U
پاسخ
responds
U
پاسخ
respond
U
پاسخ
replies
U
پاسخ
replied
U
پاسخ
responses
U
پاسخ
counterplea
U
پاسخ رد
answerback
U
در پاسخ
responded
U
پاسخ
negative reply
U
پاسخ رد
answers
U
پاسخ
answering
U
پاسخ
responsions
U
پاسخ
in answer to
U
در پاسخ به
right answer
U
پاسخ درست
early answer
U
پاسخ زود
anticipatory response
U
پاسخ انتظاری
color response
U
پاسخ رنگ
whole response
U
پاسخ کلی
conditioned response
U
پاسخ شرطی
consummatory response
U
پاسخ پایانی
come up with
<idiom>
U
یافتن پاسخ
content response
U
پاسخ محتوایی
correct response
U
پاسخ درست
responds
U
پاسخ دادن
responded
U
پاسخ دادن
movement response
U
پاسخ حرکت
an a answer
U
پاسخ مثبت
anatomy response
U
پاسخ کالبدی
answer mode
U
حالت پاسخ
answerback
U
پاسخ برگشتی
delayed response
U
پاسخ درنگیده
response set
U
امایه پاسخ
response rate
U
سرعت پاسخ
response latency
U
نهفتگی پاسخ
irresponsive
U
پاسخ ندهنده
response generalization
U
تعمیم پاسخ
manipulandum
U
ابزار پاسخ
operandum
U
ابزار پاسخ
moro response
U
پاسخ مورو
response equivalence
U
هم ارزی پاسخ
original response
U
پاسخ ابتکاری
popular response
U
پاسخ رایج
position response
U
پاسخ مکانی
preparatory response
U
پاسخ مقدماتی
response duration
U
مدت پاسخ
reflection response
U
پاسخ قرینه
response differentiation
U
تفکیک پاسخ
replier
U
پاسخ دهنده
response strength
U
نیرومندی پاسخ
response threshold
U
استانه پاسخ
impluse response
U
پاسخ ایمپولز
w response
U
پاسخ کلی
voice answer back
U
پاسخ سمعی
vaccum response
U
پاسخ غیابی
discriminatory response
U
پاسخ افتراقی
distal response
U
پاسخ دوربرد
emitted response
U
پاسخ صدوری
frequency respone
U
پاسخ فرکانس
vab
U
پاسخ سمعی
to make a response
U
پاسخ دادن
to definitive answer
U
پاسخ قطعی
response intensity
U
شدت پاسخ
running rate
U
اهنگ پاسخ
responsorial
U
پاسخ دهنده
response time
U
زمان پاسخ
image response
U
پاسخ تصویر
response amplitude
U
دامنه پاسخ
oracle
U
پاسخ مبهم
answering
U
: جواب پاسخ
answering
U
پاسخ به یک سوال
answers
U
: پاسخ دادن
answers
U
: جواب پاسخ
answers
U
پاسخ به یک سوال
rejoining
U
پاسخ دادن
pleas
U
پاسخ دعوی
rejoinder
U
پاسخ دفاعی
rejoin
U
در پاسخ گفتن
rejoins
U
در پاسخ گفتن
rejoinders
U
پاسخ دفاعی
rejoins
U
پاسخ دادن
answerable
U
پاسخ دار
rejoining
U
در پاسخ گفتن
oracles
U
پاسخ مبهم
rejoined
U
در پاسخ گفتن
rejoined
U
پاسخ دادن
solutions
U
پاسخ یک مشکل
calculation
U
پاسخ تقریبی
answer
U
: پاسخ دادن
solution
U
پاسخ یک مشکل
answer
U
: جواب پاسخ
respond
U
پاسخ دادن
answer
U
پاسخ به یک سوال
answered
U
پاسخ به یک سوال
answered
U
: پاسخ دادن
plea
U
پاسخ دعوی
answered
U
: جواب پاسخ
answering
U
: پاسخ دادن
rejoin
U
پاسخ دادن
the answer is in the negative
U
پاسخ ان منفی است
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
inquiry system
U
سیستم پرسش- پاسخ
to answer in the a
U
پاسخ مثبت دادن
rejoin
U
پاسخ دفاعی دادن
ucr
U
پاسخ غیر شرطی
i pause for a reply
U
منتظر پاسخ هستم
surrebutter
U
اخرین پاسخ خواهان
unconditioned response
U
پاسخ غیر شرطی
rejoined
U
پاسخ دفاعی دادن
interrogator responsor
U
دستگاه پرسش- پاسخ
shading response
U
پاسخ سایه روشن
solves
U
یافتن پاسخ یک مشکل
response hierarchy
U
سلسله مراتب پاسخ
pure color response
U
پاسخ خالص رنگ
psychogalvanic response
U
پاسخ گالوانیکی- روانی
solved
U
یافتن پاسخ یک مشکل
rejoinder
U
پاسخ دفاعی دادن
pilomotor response
U
پاسخ سیخ شدن مو
solve
U
یافتن پاسخ یک مشکل
response time
U
زمان پاسخ دهی
open ended question
U
پرسش باز پاسخ
rejoinders
U
پاسخ دفاعی دادن
modulation frequency response
U
پاسخ فرکانس مدولاسیون
return a negative
U
پاسخ منفی دادن
s r model
U
الگوی محرک- پاسخ
s r psychology
U
روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response psychology
U
روانشناسی محرک- پاسخ
solving
U
یافتن پاسخ یک مشکل
rejoining
U
پاسخ دفاعی دادن
calculation
U
پاسخ به یک مشکل در ریاضی
conditioned escape response
U
پاسخ گریز شرطی
conditioned avoidance response
U
پاسخ اجتنابی شرطی
stimulus response model
U
الگوی محرک- پاسخ
conditioned emotional response
U
پاسخ هیجانی شرطی
cer
U
پاسخ هیجانی شرطی
to fail to provide an answer
U
درماندن در دادن پاسخ
all or none response
U
پاسخ همه یا هیچ
answer
[to something]
U
پاسخ
[به چیزی]
[راه حل]
achromatic color response
U
پاسخ رنگ بی فام
no reply necessary
[NRN]
U
نیازی به پاسخ نیست.
phone
U
پاسخ به تماس در تلفن
high frequency responce
U
پاسخ فرکانس بالا
he returned a negative
U
پاسخ منفی داد
visual righting response
U
پاسخ تعادل دیداری
galvanic skin response
U
پاسخ برقی پوست
white space response
U
پاسخ به بخش سفید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com