English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
persona grata U نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
immunity U مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
politic U سیاسی نماینده سیاسی
resident U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
residents U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
noting U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
note U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
state of the realm U طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
minister plenipotentiary U نماینده سیاسی که زیر دست سفیرکبیر است ولی قدرت تمام دارد
geopolitics U درمشی سیاسی و سیاست خارجی کشور
taken U مورد قبول
received U مورد قبول
availabe time U زمان مورد قبول
conventional U مورد قبول عامه
persona grata U شخص مورد قبول
aknowledge character U کاراکتر مورد قبول
satellite U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
strategies U خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
strategy U خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
adopted items of material U اقلام مورد قبول از نظرعملیاتی
agrapha U که مورد قبول مسیحیان نیست
current standard cost U هزینه استاندارد و مورد قبول
putative U مفروض مورد قبول عامه
lowest common denominators U مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
ack U Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
to pass go orrun current U معمولا مورد قبول واقع شدن
lowest common denominator U مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
High Commissioners U نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
High Commissioner U نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
strategic U استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
adopted types U انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
a further 50 are in prospect U ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
exchange of notes U نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
monofuel U سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
most favored nation U کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
begger my neighbour policy U سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
apolitical U دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
self determination U استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
political ties U هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
political circles U محافل سیاسی دوایر سیاسی
politics U علم سیاسی امور سیاسی
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
reestablishment of diplomatic relations U برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
isonomy U برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
agent U نماینده
factors U نماینده
agents U نماینده
dept U نماینده
nominees U نماینده
nominee U نماینده
commissioners U نماینده
factor U نماینده
representatives U نماینده ها
commissioner U نماینده
delegates U نماینده ها
agency U نماینده
agencies U نماینده
delegating U نماینده
representatives U نماینده
proctor U نماینده
deputies U نماینده
deputy U نماینده
indicator U نماینده
mercantile agent U نماینده
doer U نماینده
doers U نماینده
representative U نماینده
proxy U نماینده
indicant U نماینده
depts U نماینده
deligate U نماینده
attorney U نماینده
delegate U نماینده
attorneys U نماینده
delegated U نماینده
indicatory U نماینده
delegates U نماینده
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
overseas agent U نماینده خارجی
manufacturers' agent U نماینده سازنده
envoi U مامور نماینده
opostolic delegate U نماینده پاپ
represented U نماینده بودن
jack and gill U دونامه نماینده ........
customs agent U نماینده گمرکی
manufacturer's agent U نماینده تولیدکننده
manufacturer's agent U نماینده سازنده
walking delegate U نماینده سیار
election U انتخاب نماینده
manufacturers' agent U نماینده تولیدکننده
law agent U نماینده حقوقی
deputations U نماینده نمایندگی
law agent U نماینده قضایی
marker ship U کشتی نماینده
consular agent U نماینده کنسولی
envoy U مامور نماینده
permanent deligate U نماینده دایمی
representative elements U عناصر نماینده
sales agent U نماینده فروش
deputies U وکیل نماینده
by depty U بوسیله نماینده
Members of Parliament U نماینده مجلس
assignee U نماینده مامور
deputy U وکیل نماینده
internunico U نماینده پاپ
insurance agent U نماینده بیمه
envoys U مامور نماینده
check indicator U نماینده مقابله
legates U نماینده پاپ
pathognomic U نماینده ناخوشی
pathognomomical U نماینده ناخوشی
expessive U حاکی نماینده
legate U نماینده پاپ
deputation U نماینده نمایندگی
parliamentarian U نماینده مبرز
parliamentarians U نماینده مبرز
stack indicator U نماینده پشته
priority indicator U نماینده اولویت
sole agent U نماینده انحصاری
sales representative U نماینده فروش
Member of Parliament U نماینده مجلس
representation U تمثال نماینده
represent U نماینده بودن
representations U تمثال نماینده
represents U نماینده بودن
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
officially represented U دارای نماینده رسمی
senators U نماینده مجلس سنا
ho stands for water U نماینده اب است O2H
polyphonous U نماینده چندین صدا
phraseogram U خط یا خطوط نماینده عبارات
overseas agent U نماینده درکشور بیگانه
forwarding agent U نماینده حمل و نقل
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
exponents U شرح دهنده نماینده
regents U نماینده پادشاه رئیس
exponent U شرح دهنده نماینده
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
full length U نماینده تمام قدانسان
envoy extraordiinary U نماینده فوق العاده
to act for somebody U نماینده کسی بودن
home service agent U نماینده فروش داخلی
legate U نماینده پاپ حاکم
factor U حق العمل کار نماینده
sole agent U نماینده منحصر بفرد
legates U نماینده پاپ حاکم
factors U حق العمل کار نماینده
senator U نماینده مجلس سنا
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
shipping agent U نماینده شرکت کشتیرانی
delegacy U نماینده هیئت نمایندگان
guidon U پرچم نماینده واحد
sole representative U نماینده منحصر بفرد
polyphonic U نماینده چندین صدا
regent U نماینده پادشاه رئیس
politicos U سیاسی
socio political U سیاسی
politico U سیاسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com