Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trade fair
U
نمایشگاه تجاری
trade fairs
U
نمایشگاه تجاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
west coast computer faire
U
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
Other Matches
fairer
U
نمایشگاه
fairest
U
نمایشگاه
fair
U
نمایشگاه
show room
U
نمایشگاه
exhibition
U
نمایشگاه
exhibitions
U
نمایشگاه
fairs
U
نمایشگاه
showplaces
U
نمایشگاه
showplace
U
نمایشگاه
playhouse
U
نمایشگاه
playhouses
U
نمایشگاه
fair
U
نمایشگاه کالا
stagy
U
درخور نمایشگاه
public amnsement
U
نمایشگاه عمومی
trade fairs
U
نمایشگاه بازرگانی
trade fair
U
نمایشگاه بازرگانی
menagerie
U
نمایشگاه جانوران
penny gaff
U
نمایشگاه ارزان
odeum
U
نوازشگاه یا نمایشگاه
fairer
U
نمایشگاه کالا
menageries
U
نمایشگاه جانوران
expositions
U
عرضه نمایشگاه
exposition
U
عرضه نمایشگاه
showrooms
U
سالن نمایشگاه
showrooms
U
نمایشگاه کالا
showroom
U
سالن نمایشگاه
showroom
U
نمایشگاه کالا
exhibition building
U
ساختمان نمایشگاه
fairs
U
نمایشگاه کالا
fairest
U
نمایشگاه کالا
festival of rug
U
نمایشگاه فرش
pavilion
U
غرفه نمایشگاه
pavilions
U
غرفه نمایشگاه
carpet showroom
U
نمایشگاه و غرفه فرش
operating theatres
U
نمایشگاه عمل جراحی
operating theatre
U
نمایشگاه عمل جراحی
exhibition
U
نمایشگاه حقوق تقاعد
exhibitions
U
نمایشگاه حقوق تقاعد
terrarium
U
نمایشگاه جانوران خشکی
overseas trade fair
U
نمایشگاه بین المللی بازرگانی
amphitheatre
U
تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
amphitheatres
U
تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
galleries
U
نقب اصلی نمایشگاه هنری
gallery
U
نقب اصلی نمایشگاه هنری
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquariums
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
There was no end of visitors at the fair.
U
تا دلت بخواهد در نمایشگاه آدم بود
stallage
U
حق نصب غرفه و کیوسک دربازار یا نمایشگاه کالا
tolling
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
comdex
U
نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
commerical
U
تجاری
commercial
U
تجاری
commercial
<adj.>
U
تجاری
corporate
[commercial]
<adj.>
U
تجاری
for-profit
<adj.>
U
تجاری
business
<adj.>
U
تجاری
relating to business
<adj.>
U
تجاری
mercantile
U
تجاری
commercial attache
U
وابسته تجاری
commercial marine
U
کشتی تجاری
business failure
U
شکست تجاری
business failure
U
ناکامی تجاری
trade barrier
U
ممانعت تجاری
business graphics
U
گرافیکهای تجاری
business inventories
U
موجودی تجاری
commercial area
U
منطقه تجاری
business mechines
U
ماشینهای تجاری
trade balance
U
موازنه تجاری
commercial company
U
شرکت تجاری
business enterprise
U
بنگاه تجاری
commerical language
U
زبان تجاری
trade price
U
قیمت تجاری
trade mark
U
علامت تجاری
memorandum of association
U
شرکتنامه تجاری
market freedom
U
ازادی تجاری
instrument of commerce
U
سند تجاری
trade credit
U
اعتبار تجاری
factorship
U
نمایندگی تجاری
trade barriers
U
موانع تجاری
trade cycle
U
دور تجاری
trade restriction
U
محدودیت تجاری
trade discount
U
تخفیف تجاری
trade names
U
اسم تجاری
trades unions
U
اتحادیه تجاری
trade unions
U
اتحادیه تجاری
trade union
U
اتحادیه تجاری
deals
U
توافق تجاری
trademarks
U
مارک تجاری
trademarks
U
علامت تجاری
business
U
شرکت تجاری
trademark
U
علامت تجاری
trademark
U
مارک تجاری
consortia
U
ائتلاف تجاری
trade name
U
اسم تجاری
commercials
U
اگهیهای تجاری
brands
U
علامت تجاری
branding
U
علامت تجاری
brand
U
علامت تجاری
argosy
U
کشتی تجاری
balance of trade
U
تراز تجاری
franchise
U
حق اشتراک تجاری
business cycle
U
دور تجاری
consortiums
U
ائتلاف تجاری
management group
U
ائتلاف تجاری
consortium
U
ائتلاف تجاری
balance of trade
U
موازنه تجاری
deal
U
توافق تجاری
businesses
U
شرکت تجاری
commercial relations
U
مناسبات تجاری
big business
U
واحد تجاری بزرگ
procyclical
U
در جهت دور تجاری
tight squeeze
<idiom>
U
شرایط سخت تجاری
refusal to accept a bill
U
نکول اسناد تجاری
free zone
U
منطقه ازاد تجاری
extension
U
تمدید اسناد تجاری
trade cycle
U
دوره فعالیت تجاری
extensions
U
تمدید اسناد تجاری
trade pack
U
بسته بندی تجاری
trade balance surplus
U
مازاد تراز تجاری
trade balance deficit
U
کسری تراز تجاری
unfair trade practice
U
اعمال تجاری نادرست
small business computer
U
کامپیوتر کوچک تجاری
ship's master
U
کاپیتان کشتی تجاری
franchise
U
حق استفاده از اسم تجاری
business software
U
نرم افزارهای تجاری
to go away on a business trip
U
به سفر تجاری رفتن
advertising
تبلیغ و آگهی تجاری
to go away
[off]
on business
U
به سفر تجاری رفتن
commercial road traffic
U
ترافیک جاده تجاری
trade agreement
U
موافقت نامه تجاری
liner trade
U
کشتیرانی منظم تجاری
franchises
U
حق استفاده از اسم تجاری
business data processing
U
داده پردازی تجاری
businedd data processing
U
داده پردازی تجاری
shopping center
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
comecon
U
گروه تجاری بلوک شرق
registered trade mark
U
علامت تجاری ثبت شده
common business oreinted language
U
زبان با گرایش متداول تجاری
cutty sark
U
نام تجاری نوعی ویسکی
kaypro
U
علامت تجاری کامپیوترهای قابل حمل
prestel
U
سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
favorable balance of trade
U
موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
factoring agent
U
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
edu
U
سسه تحصیلاتی است ونه شرکت تجاری
presentation graphics
U
گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
entrepremership
U
اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
depression
U
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
underconsumption theory of
U
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
depressions
U
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
consumer advertising
U
تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
business park
U
[ساخت شرکت تجاری در منطقه ای با چشم انداز طبیعی]
framework
U
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks
U
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
enterpreneur
U
شخصی که یک سازمان تجاری را پایه گذاری کرده واداره میکند
personal
U
ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
accounting package
U
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
accounts package
U
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
commonest
U
زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
commoners
U
زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
common
U
زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
finance company
U
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance house
U
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
BIX
U
سیستم تجاری online که توسط مجله Byte ساخته شده است
biz
U
نوعی گروه خبری که حاوی بخشهای تجاری و موقیعتهای مختلف است
big blue
U
ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
turning point
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
cobol
U
زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود
visicalc
U
یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری
refinancing
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
business
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
cobol
U
Language BusinessOriented Common یک زبان برنامه نویسی سطح بالا برای کاربردهای تجاری
refinanced
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinance
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
clearing and switch buying
U
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
businesses
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
sbc
U
یک کامپیوتر کوچک با قابلیت اجرای انواعی ازکاربردهای اساسی تجاری Computer Board Single یک برد CPU ,
presentation software
U
برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com