Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basis
U
نقط ه یا شمارهای که محاسبات شروع شده اند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spreadsheets
U
1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
spreadsheet
U
1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
celestial precomputation
U
محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
numerals
U
شمارهای
numeral
U
شمارهای
numerical
U
شمارهای
numerary
U
شمارهای
numeral flag
U
پرچم شمارهای
number pyramid
U
هرم شمارهای
numerical selector
U
سلکتور شمارهای
ex-directory
U
شخصی که چنین شمارهای را دارد
random number
U
شمارهای که قابل پیش بینی نیست
set up
U
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
ren
U
شمارهای که باریک وسیله را در شبکه تلفنی نشان دهد
variables
U
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable
U
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
ringer equivalence number
U
شمارهای که باریک وسیله روی شبکه تلفن را مشخص میکند
calculation
U
محاسبات
calculations
U
محاسبات
computations
U
محاسبات
computation
U
محاسبات
exponent
U
شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند
exponents
U
شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند
discrepancy
U
ناجوری محاسبات
personal computing
U
محاسبات شخصی
line shape calculations
U
محاسبات شکل خط
computing center
U
مرکز محاسبات
depaartment of accounts
U
اداره محاسبات
financial tribunal
U
دیوان محاسبات
audio
U
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
azimuth adjustment slide rule
U
خط کش محاسبات تنظیم گرا
central
U
واحد محاسبات و منط ق
number
U
انجام محاسبات سریع
structural design
U
طرح و محاسبات ساختمانی
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
structural analysis
U
محاسبات طرح ساختمانی
numbers
U
انجام محاسبات سریع
floating point calculation
U
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
start off
U
شروع کردن شروع شدن
numbers
U
پردازنده خاص برای محاسبات سریع
number
U
پردازنده خاص برای محاسبات سریع
computing
U
میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
protect
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
fortran
U
یک زبان سطح بالابرای انجام محاسبات ریاضی علمی و مهندسی
protecting
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protects
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
handle
U
شمارهای که فایل فعال را مشخص میکند در برنامهای که به فایل دستیابی دارد
handles
U
شمارهای که فایل فعال را مشخص میکند در برنامهای که به فایل دستیابی دارد
variables
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
earthquake factor
U
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
design strength
U
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
design take off weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
design gross weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
design landing weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
initiation
U
شروع کار شروع
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
noisy mode
U
سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
to verify the accounts
رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
slice
U
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices
U
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
onset
U
شروع
open fire
U
شروع
openings
U
شروع
kick off
U
شروع
beginnings
U
شروع
beginning
U
شروع
inchoation
U
شروع
incipience or ency
U
شروع
inception
U
شروع
opening
U
شروع
kick-off
<idiom>
U
شروع
Redo it. Do it over again.
U
از سر شروع کن
right of begin
U
حق شروع
get-go
<idiom>
U
شروع
beginning of message
U
شروع پیغام
outbreaks
U
شروع حادثه
outbreak
U
شروع حادثه
beginning of message
U
شروع پیام
value
U
نقط ه شروع
origin
U
نقطه شروع
sorties
U
شروع حرکت
sortie
U
شروع حرکت
take on
<idiom>
U
شروع به همکاری
take up
<idiom>
U
شروع یک سرگرمی
take up
<idiom>
U
شروع کردن
touch off
<idiom>
U
شروع کاری
embark upon
U
شروع کردن
resumption
U
تجدید شروع
alphas
U
اغاز شروع
alpha
U
اغاز شروع
origins
U
نقطه شروع
initials
U
نقط ه شروع
initialling
U
نقط ه شروع
burgeoned
U
شروع برشدکردن
burgeon
U
شروع برشدکردن
commencing
U
شروع کردن
commences
U
شروع کردن
commenced
U
شروع کردن
commence
U
شروع کردن
embarks
U
شروع کردن
embarking
U
شروع کردن
embarked
U
شروع کردن
burgeoning
U
شروع برشدکردن
burgeons
U
شروع برشدکردن
initialled
U
نقط ه شروع
initialing
U
نقط ه شروع
initialed
U
نقط ه شروع
initial
U
نقط ه شروع
beginning of negotiations
U
شروع مذاکره
germinating
U
شروع به رشدکردن
germinates
U
شروع به رشدکردن
germinated
U
شروع به رشدکردن
germinate
U
شروع به رشدکردن
embark
U
شروع کردن
values
U
نقط ه شروع
put in hand
U
شروع کردن
launch an attack
U
شروع حمله
kick off
U
شروع حمله
start of heading
U
شروع عنوان
jump off
U
شروع حمله
start of taxt
U
شروع متن
start signal
U
علامت شروع
jump off
U
شروع بحمله
initial point
U
نقطه شروع
incipit
U
شروع و اغاز
starting block
U
سکوی شروع
start key
کلید شروع
line of departure
U
خط شروع حمله
start element
U
عنصر شروع
proceed with deliberations
U
شروع مذاکرات
restart
U
شروع دوباره
restart
U
شروع مجدد
rise and shine
U
شروع بیداری
scratch line
U
خط شروع مسابقه
set in
U
شروع کردن
set out
U
شروع بکارکردن
splash line
U
خط شروع غواصی
start bit
U
بیت شروع
lis mota
U
شروع دعوی
starting gate
U
دروازه شروع
headstart
U
امتیاز در شروع
hash mark
U
خط شروع مسابقه
get one's feet wet
<idiom>
U
شروع کردن
attempted theft
U
شروع به سرقت
get the ball rolling
<idiom>
U
شروع چیزی
here goes nothing
<idiom>
U
آماده شروع
kick off
<idiom>
U
شروع کردن
dozy
U
شروع به فسادکرده
doziest
U
شروع به فسادکرده
dozier
U
شروع به فسادکرده
set about
<idiom>
U
شروع کردن
shove off
<idiom>
U
شروع ،ترک
start in
<idiom>
U
شروع کار
began
U
شروع کرده
get off on the wrong foot
<idiom>
U
بد شروع کردن
cold start
U
شروع سرد
starting platform
U
سکوی شروع
streek
U
شروع کردن
firing line
U
خط شروع تیراندازی
tee off
U
شروع کردن
terminus a que
U
نقطه شروع
to strike into
U
شروع کردن
trig
U
خط شروع مسابقه
warm start
U
شروع گرم
come to
<idiom>
U
شروع کاری
commencer
U
شروع کننده
valuing
U
نقط ه شروع
attempt
U
شروع به جرم
zero
U
محل شروع
attempting
U
شروع به جرم
zeroes
U
محل شروع
attempts
U
شروع به جرم
starter
U
شروع کننده
attempted
U
شروع به جرم
starters
U
شروع کننده
zeros
U
محل شروع
redoing
U
شروع مجدد از ابتدا
redone
U
شروع مجدد از ابتدا
forces
U
شروع به عمل یا کار
knuckle down
<idiom>
U
مشتاقانه شروع به کارکردن
playtime
U
موقع شروع نمایش
force
U
شروع به عمل یا کار
do up
U
شروع بکار کردن
start up
<idiom>
U
بازی را شروع کردن
start the ball rolling
<idiom>
U
شروع انجام کار
redoes
U
شروع مجدد از ابتدا
redo
U
شروع مجدد از ابتدا
redid
U
شروع مجدد از ابتدا
launch
U
شروع کردن حمله
come to blows
<idiom>
U
شروع به جنگیدن کردن
dig in
<idiom>
U
شروع به خوردن کردن
initial point
U
نقطه شروع عملیات
get down to
<idiom>
U
رسیدن به نقطه شروع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com