English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turning point U نقطه چرخش
turning points U نقطه چرخش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
turning point U نقطه لولای چرخش
turning points U نقطه لولای چرخش
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
orbit point U نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
pivot point U نقطه چرخش ناو
turn in point U نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
Other Matches
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
whirling U چرخش
whirled U چرخش
revolutions U چرخش
whirl U چرخش
twirled U چرخش
twirls U چرخش
twirling U چرخش
turn U چرخش
twirl U چرخش
turns U چرخش
rotational U چرخش
wrenches U چرخش
wrenched U چرخش
wrench U چرخش
volte-face U چرخش
volte face U چرخش
gyrations U چرخش
revolution U چرخش
swirl U چرخش
swirling U چرخش
spins U چرخش
spin U چرخش
swirled U چرخش
trolls U چرخش
troll U چرخش
swirls U چرخش
gyration U چرخش
levorotation U چرخش به چپ
whirlpool U چرخش اب
wheeling U چرخش
head rolling U سر چرخش
wheels U چرخش
wheel U چرخش
whirlpools U چرخش اب
rotation U چرخش
circulations U چرخش
whirls U چرخش
circulation U چرخش
angle of rotation U زاویه چرخش
proper rotation U چرخش متعارف
disrotatory motion U چرخش ناهمسو
cyclostat U دستگاه چرخش
compass swing U چرخش خط محوری
concentricity U دقت چرخش
wrests U چرخش پیچش
axis of rotation U محور چرخش
wresting U چرخش پیچش
wrested U چرخش پیچش
wrest U چرخش پیچش
body english U چرخش بی اختیار
conrotatory motion U چرخش همسو
high spin U چرخش زیاد
free rotation U چرخش ازاد
sidespin U چرخش انحرافی
sidespin U چرخش بیک سو
rotational speed U سرعت چرخش
fractional turn U چرخش کسری
rotational post U شغل در چرخش
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
rotatable U چرخش پذیر
gyoradius U شعاع چرخش
radius of gyration U شعاع چرخش
specific rotation U چرخش ویژه
radius of giration U شعاع چرخش
sidespin U چرخش توپ
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
improper rotation U چرخش نامتعارف
kick turn U نیم چرخش
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
turn-offs U محل چرخش
twisting U چرخش بدن
chase U پایه چرخش
chased U پایه چرخش
chases U پایه چرخش
chasing U پایه چرخش
tumble U چرخش اشفتگی
twist U چرخش بدن
rolled U چرخش گردش
roll U چرخش گردش
tumbled U چرخش اشفتگی
tumbles U چرخش اشفتگی
oblique rotation U چرخش مایل
optical rotation U چرخش نوری
helicopters U چرخش در هوا
helicopter U چرخش در هوا
turn-off U محل چرخش
twists U چرخش بدن
turn off U محل چرخش
upturn U چرخش ببالا
magnetic ritation U چرخش مغناطیسی
rolls U چرخش گردش
rotation U مقدار چرخش یک شی
rotation U چرخش دوران
spin U چرخش توپ
spin U چرخش به سرعت
spins U چرخش توپ
spins U چرخش به سرعت
stuffs U چرخش توپ
stuffed U چرخش توپ
pivoting U قابل چرخش
revolution U چرخش دوران
stuff U چرخش توپ
pivot ship U ناو چرخش
pivot point U مرکز چرخش
molecular rotation U چرخش مولکولی
orthogonal rotation U چرخش عمودی
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
williamson turn U چرخش ویلیامسون
rpm U چرخش بر دقیقه
upright spin U چرخش ایستاده
revolutions U چرخش دوران
revs per minute U چرخش بر دقیقه
turnabout U چرخش به یک طرف
rotational speed U چرخش بر دقیقه
trepan U چرخش انحراف
universal U با چرخش ازاد
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
topspin U چرخش توپ
upward rotation U چرخش رو به بالا
vertical scrolling U چرخش عمودی
turnabouts U چرخش به یک طرف
rev U چرخش بر دقیقه
varimax rotation U چرخش واریماکس
turn table U میز چرخش
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
hindered rotation U چرخش ممانعت شده
oblimin rotation U چرخش مایل کمینه
pivot U چرخش حول یک محور
pivoted U چرخش حول یک محور
dorro yoop chagi U ضربه پا به بغل با چرخش
pivots U چرخش حول یک محور
half circle U چرخش نمیدایره ژیمناست
rolls U چرخش توپ والیبال
caracole U نیم چرخش اسب
rolled U چرخش توپ والیبال
gyrostatics U مبحث چرخش اجسام
roll U چرخش توپ والیبال
optical rotatory dispersion U پاشندگی چرخش نوری
optical rotatory power U قدرت چرخش نوری
rotational reflection axis U محور چرخش انعکاس
vertigo U دوار سر چرخش بدور
hindered rotation U چرخش غیر ازاد
mutarotation U تغییر چرخش نوری
hinge U لولا چرخش لولایی
period of roll U زمان تناوب چرخش
oblimax rotation U چرخش مایل بیشینه
type face U نوع چرخش یکان
flow process U جریان چرخش کار
fullest U چرخش با پشتک کامل
full U چرخش با پشتک کامل
pinwheel U چرخش از پهلو بدوربارفیکس
jet turn U چرخش موازی اسکی ها
counter rotate U چرخش بالاتنه در پیچ
hinges U لولا چرخش لولایی
spinning U چرخش [گردش] [دوران ]
evolution U چرخش حرکت دورانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com