English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
point of application of a force U نقطه فرود نیرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
application of a force U فرود نیرو
application of load U فرود بار کاربرد نیرو
access point U نقطه فرود
impact point U نقطه فرود
landing spot U نقطه فرود
critical point U نقطه فرود در پرش با اسکی
norm point U نقطه احتمالی فرود در پرش
throwing sector U نقطه فرود وسیله پرتاب شده
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
worked U انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
work U انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
point of fall U نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
concurrence U تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
ease turn U سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire U تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
service peculiar U امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
control surface U کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
land U فرود
downstream U فرود اب
landings U فرود
abseil U فرود
abseiled U فرود
abseiling U فرود
abseils U فرود
line of fall U خط فرود
splashdowns U آب فرود
splashdown U آب فرود
landing U فرود
drop U فرود
dropped U فرود
tailwater U فرود اب
dropping U فرود
drops U فرود
soft landing U فرود نرم
under carriage U ارابه فرود
undercarriage U ارابه فرود
undercarriages U ارابه فرود
perching U فرود امدن
strip U باند فرود
ditching U فرود اضطراری
angle of fall U زاویه فرود
parachut U چتر فرود
landing light U چراغ فرود
drop zone U منطقه فرود
landing hill U تپه فرود
pit U منطقه فرود
nosedived U فرود عمودی
pits U منطقه فرود
landing gear U ارابه فرود
nosedives U فرود عمودی
approach clearance U اجازه فرود
run way U محوطه فرود
run way U باند فرود
descends U فرود امدن
nosedive U فرود عمودی
instrument landing U فرود کور
approached U مسیر فرود
plunge U فرود امدن
plunged U فرود امدن
plunges U فرود امدن
alight U فرود امدن
approaches U مسیر فرود
deck landing aid U کمکهای فرود
alighted U فرود امدن
alighting U فرود امدن
alights U فرود امدن
landing zone U منطقه فرود
landing strip U باند فرود
night landing U فرود شبانه
landing weight U وزن فرود
descendeur U صفحه فرود
land vi U فرود امدن
descend U فرود امدن
perches U فرود امدن
perched U فرود امدن
nosediving U فرود عمودی
landing area U منطقه فرود
landed U فرود امده
landing site U پایگاه فرود
light or lighted U فرود امدن
landing strips U باند فرود
landing site U محل فرود
prelanding U قبل از فرود
forced landing U فرود اجباری
approach U مسیر فرود
perch U فرود امدن
landing angle U زاویه فرود
missed approach U فرود اضطراری
missed approach U فرود ناقص
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
wave off U فرود همراه با سایش
service court U محل فرود سرویس
landing mat U باند فرود اضطراری
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
back dive U شیرجه از پشت و فرود با پا
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
approach end U ابتدای باند فرود
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
belly flop U با شکم فرود آمدن
belly flops U با شکم فرود آمدن
line of fall U خط فرود گلوله به زمین
slope of falp U شیب زاویه فرود
helipad U سکوی فرود هلیکوپتر
approach chart U نقشه مسیر فرود
line of approach U مسیر تقرب یا فرود
landings U فرود ژیمناست به زمین
air strip U باند فرود یاپرواز
forced landing U فرود اجباری هواپیما
overshoots U فرود ناقص هواپیما
overshooting U فرود ناقص هواپیما
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
maximum landing weight U حداکثر وزن فرود
landing U فرود ژیمناست به زمین
overshoot U فرود ناقص هواپیما
final approach U مسیر نهایی فرود
final approach U مسیرنهایی فرود هواپیما
air landing U فرود از راه هوا
glide path U مسیر فرود ازاد
angle of fall U زاویه فرود گلوله
angle of approach U زاویه فرود هواپیما
lodgment area U منطقه استراحت یا فرود در سر پل
drop zone U منطقه فرود چترباز
landing U فرود [هواپیما یا موشک]
ditching U فرود اضطراری هواپیما روی اب
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
service court U محل فرود سرویس اسکواش
autorotation U روش فرود اضطراری هلیکوپتر
seadrome U محل فرود هواپیمای اب نشین
scramble net U تور بار یا فرود نفرات
peas U شن نرم در محل فرود چترباز
air landed U فرود امده از راه هوا
oleo U محور ضربه گیر ارابه فرود
landing beam U نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
exit road U راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
drop zone control center U مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
the bird took its perch U مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
taxied U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxi U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies U حرکت هواپیماها روی باند فرود
drag line U طنای اویزان از بالن هنگام فرود
strip alert U اماده باش روی باند فرود
strainght running U فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
landings U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
taxiing U حرکت هواپیماها روی باند فرود
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
hydro airplane U هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
glide slope U زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک
froud number U عدد فرود که بدون بعد میباشد
adjusting to water U حرکت در هوا هنگام فرود دراب
heliports U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
free fall U زمان فرود ازاد بدون چتر
heliport U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
strip U نوار مین گذاری باند فرود موقتی
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
kill spring U فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
lodd of down U از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com