English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
force rendezvous U نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
cycled U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
intercept point U نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
junctions U نقطه الحاق
link U نقطه الحاق
junction U نقطه الحاق
junction point U نقطه الحاق
assembly U نقطه الحاق هوایی
rendezvous area U نقطه الحاق یکانها
cross over point U نقطه الحاق مسیرها
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
task force U نیروی اجرای عملیات
task forces U نیروی اجرای عملیات
task element U عنصر اجرای عملیات
concept of operations U روش اجرای عملیات
launching U اجرای حمله شروع عملیات
operator U ترتیب اجرای عملیات ریاضی
precedence U ترتیب اجرای عملیات ریاضی
launch U اجرای حمله شروع عملیات
launched U اجرای حمله شروع عملیات
launches U اجرای حمله شروع عملیات
operators U ترتیب اجرای عملیات ریاضی
task element U قسمت مامور اجرای عملیات
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
pipelines U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
e hour U وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی
interdict U ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
task fleet U ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
task group U ناو گروه مامور اجرای عملیات
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
initial point U نقطه شروع عملیات
duplication check U بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
possession money U حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
process U برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
processes U برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
handing U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
hand U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
taxiway U محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
microcycle U برای دادن زمان اجرای دستورات
run duration U مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
concurrence U تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
targets U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targeting U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
target U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targeted U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targetted U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targetting U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
machines U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
processor U سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
boot U اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
machined U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
dual U سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
concatenate U الحاق الحاق کردن
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
break U عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
breaks U عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
tested U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
execute U دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executing U دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
execute U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executed U دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executing U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executes U دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executes U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executed U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
up and running U اماده برای عملیات کامل
dry run U اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
multimedia U CP که قط عات لازم برای اجرای نرم افزار چند رسانهای دارد
modes U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
contingency retention stock U اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
helicopter wave U گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
automatic U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
fetches U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
automatics U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
tests U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
fetch U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
foregrounding U اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
Autocue U دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
tested U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
fetched U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
named departure point U نقطه مشخص برای حرکت
basing point U نقطه مبدا برای قیمت
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
measure U عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
contingency support stocks U اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
consolidation psychological operation U عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
job stream U ورودی برای سیستم عامل مسیل عملیات
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
foreground processing U اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
step U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stepping U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
chaining U اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
temporary storage U ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
arithmetic U عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
soaks U اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
robustness U توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
retrospective parallel running U اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
soak U اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
real time U اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
parameter U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameters U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
flow diagram U نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
flowchart U نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
plato U منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
signature U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
sequences U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
signatures U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
job U استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
jobs U استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
nurses U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurse U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
suspending U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
suspends U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
network computer U نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
underflow U نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
lingo U زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
lingoes U زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
Sound Recorder U امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
morse alphabet or code U الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
processor U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
cyaniding U عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
notron utilities U مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
gallium arsenide U ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
calling U مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
registration fire U اجرای تیر دقیق برای ثبت تیر کردن
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
run duration U خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
flowcharting symbol U علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
pages U نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
page U نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
paged U نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
duck U درگیر شدن هواپیماها
ducked U درگیر شدن هواپیماها
join up U مجتمع کردن هواپیماها
duckings U درگیر شدن هواپیماها
emergency scramble U درگیری اضطراری هواپیماها
ducks U درگیر شدن هواپیماها
flight control U سیستم کنترل هواپیماها
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
storage U TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
compile U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
escape character U کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
circuit U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
circuits U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
approach sequence U ترتیب توالی تقرب هواپیماها
ground alert U اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
replenished U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com