English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
junction U نقطه الحاق
junctions U نقطه الحاق
link U نقطه الحاق
junction point U نقطه الحاق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
assembly U نقطه الحاق هوایی
cross over point U نقطه الحاق مسیرها
force rendezvous U نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
rendezvous area U نقطه الحاق یکانها
Other Matches
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
concatenate U الحاق الحاق کردن
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
juxtaposition U الحاق
joining U الحاق
adhesion U الحاق
additament U الحاق
interpolations U الحاق
interpolation U الحاق
incorporation U الحاق
joinder U الحاق
annexation U الحاق
insets U الحاق
inset U الحاق
insertion U الحاق
adjunction U الحاق
unions U الحاق
concatenation U الحاق
juncture U الحاق
union U الحاق
addenda U الحاق
merging U الحاق
addendum U الحاق
subjunction U الحاق
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
link-ups U عمل الحاق
append U الحاق کردن
incorporative U وابسته به الحاق
irredentism U الحاق گرایی
augments U الحاق کردن
link-up U عمل الحاق
appends U الحاق کردن
appending U الحاق کردن
surcharge and falsify U الحاق و حذف
augment U الحاق کردن
appended U الحاق کردن
augmented U الحاق کردن
augmenting U الحاق کردن
link up U عمل الحاق
inserts U الحاق کردن
accesses U الحاق اضافه
affixed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
attributed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
annexed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
link U الحاق ملحق
insert U الحاق کردن
inserting U الحاق کردن
annexation of territory U الحاق سرزمین
access U الحاق اضافه
accessing U الحاق اضافه
affected [added] <adj.> <past-p.> U الحاق شده
attached <adj.> <past-p.> U الحاق شده
catena U الحاق کردن
catenate U الحاق کردن
accession U الحاق حقوق
accessed U الحاق اضافه
assigned <adj.> <past-p.> U الحاق شده
enclosed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
allocated <adj.> <past-p.> U الحاق شده
allotted <adj.> <past-p.> U الحاق شده
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
junctions U محل الحاق چهارراه
supplements U الحاق زاویه مکمل
supplement U الحاق زاویه مکمل
adhesion U الحاق دولتی به یک پیمان
junction U محل الحاق چهارراه
synoecy U اتحاد واتفاق الحاق
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
synoeky U اتحاد واتفاق الحاق
supplemented U الحاق زاویه مکمل
supplementing U الحاق زاویه مکمل
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
accession U شیی ء اضافه یا الحاق شده
epenthesis U الحاق حرفی درمیان کلمه
boat rendezvous area U منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
affixed <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
enclosed <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
concatenate U مسلسل کردن الحاق کردن
attributed <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
attached <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
affected [added] <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
annexed <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
surrenders U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrendered U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrender U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
dot U نقطه
pricks U نقطه
punchation U نقطه
punctate U نقطه نقطه
ice point U نقطه یخ
punctation U نقطه
punctum U نقطه
point U نقطه
dotty U نقطه نقطه
pricked U نقطه
pricking U نقطه
punctulate U نقطه نقطه
dotting U نقطه
neel point U نقطه نل
ice melting point U نقطه یخ
speck U نقطه
specks U نقطه
point to point U نقطه به نقطه
point to point line U خط نقطه به نقطه
speckle U نقطه
jots U نقطه
periods U نقطه
spots U نقطه
full stop U نقطه
tittle U نقطه
jotted U نقطه
period U نقطه
two dots one dash line U خط دو نقطه یک خط
stpular U نقطه نقطه
spot U نقطه
spotter U نقطه نقطه
prick U نقطه
ellipsis U سه نقطه [...]
jot U نقطه
full stops U نقطه
eutetic point U نقطه اتکتیک
flash point U نقطه اشتعال
fixed point U نقطه ثابت
estimated position U نقطه براوردی
eutectic point U نقطه اوتکتیک
exchange point U نقطه تعویض
exit point U نقطه خروج
exit point U نقطه مرگ
exit point U نقطه خروجی
fire point U نقطه شعله
extreme point U نقطه حدی
f.n.p U نقطه گداز
face off spot U نقطه رویارویی
directing point U نقطه نشانی
fire point U نقطه اشتعال
fixation point U نقطه تثبیت
flash point U نقطه احتراق
yield point U نقطه شکست
yellow spot U نقطه زرد
igniting point U نقطه احتراق
igniting point U نقطه اشتعال
ignition point U نقطه افروزش
ignition point U نقطه اشتعال
yeild point U نقطه تسلیم
whole hog U تادورترین نقطه
weak square U نقطه ضعف
image element U نقطه تصویر
image point U نقطه تصویر
impact point U نقطه اصابت
impact point U نقطه فرود
yield point U نقطه تسلیم
zero point U نقطه صفر
critical point U نقطه بحرانی
initial point U نقطه اغاز
semi-colons U نقطه ویرگول
semi-colon U نقطه ویرگول
frost point U نقطه شبنم
fusing point U نقطه ذوب
fusion point U نقطه گداز
growing point U نقطه رویش
gutty U نقطه دار
solstitium U نقطه انقلاب
impact point U نقطه بارریزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com