English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
impact point U نقطه اصابت
point of impact U نقطه اصابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
surface of impact U سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
Other Matches
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
hits U اصابت
access U اصابت
accessed U اصابت
accesses U اصابت
accessing U اصابت
hit U اصابت
hitting U اصابت
impingement U اصابت
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
direct hits U اصابت مستقیم
hits U اصابت گلوله
shots U اصابت کرده
hit ratio U نسبت اصابت
shot U اصابت کرده
hitting U اصابت موفقیت
hitting U اصابت گلوله
onset U هجوم اصابت
hit U اصابت گلوله
hit U اصابت موفقیت
hits U اصابت موفقیت
direct hit U اصابت مستقیم
impact pressure U فشار اصابت
surface of impact U سطح اصابت
thunderstroke U اصابت صاعقه
impact U اصابت گلوله
impacts U اصابت گلوله
line of impact U خط اصابت گلوله
impact area U محل اصابت
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
attacks U اصابت یا نزول ناخوشی
beatten zone U منطقه مورد اصابت
impact U اصابت اثر شدید
impacts U اصابت اثر شدید
angle of incidence U زاویه اصابت گلوله
burst U محل اصابت گلوله
center of impact registration U ثبت مرکز اصابت
strike U اصابت اعتصاب کردن
impact registration U ثبت مرکز اصابت
attacked U اصابت یا نزول ناخوشی
impact point U محل اصابت گلوله
attack U اصابت یا نزول ناخوشی
point of impact U محل اصابت گلوله
effective pattern U منطقه اصابت موثر
bursts U محل اصابت گلوله
strikes U اصابت اعتصاب کردن
biting angle U کوچکترین زاویه اصابت
impact area U منطقه اصابت گلوله ها
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
impacts U با شدت اصابت کردن ضربت
patterns U نقشه طرح اصابت گلوله ها
hit U اصابت کردن به هدف زدن
single shot hit probability U احتمال اصابت یک گلوله به هدف
impact U با شدت اصابت کردن ضربت
pattern U نقشه طرح اصابت گلوله ها
vertical probable error U خطای اصابت قائم گلوله
hitting U اصابت کردن به هدف زدن
impact pressure U نیروی اصابت فشار ترکش
the lot fell upon me U قرعه بنام من اصابت کرد
hits U اصابت کردن به هدف زدن
direct hit U گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
absolute deviation U انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
impact registration U ثبت تیر بروش مرکز اصابت
direct hits U گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
bomb impact plot U بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bull's-eyes U قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bull's eye U قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
course line shot U تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
flukes U یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
fluke U یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
grand slams U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slam U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
skittle U که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
dud probability U درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
bilateral spotting U دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
electroluminescent U صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
to hit U اصابت کردن [برخورد کردن] [ضربه زدن ] [زدن]
neel point U نقطه نل
ice point U نقطه یخ
jots U نقطه
dot U نقطه
punctum U نقطه
jotted U نقطه
point U نقطه
full stop U نقطه
dotting U نقطه
jot U نقطه
punctate U نقطه نقطه
dotty U نقطه نقطه
point to point line U خط نقطه به نقطه
point to point U نقطه به نقطه
punchation U نقطه
punctulate U نقطه نقطه
ice melting point U نقطه یخ
punctation U نقطه
ellipsis U سه نقطه [...]
speck U نقطه
stpular U نقطه نقطه
speckle U نقطه
prick U نقطه
specks U نقطه
pricked U نقطه
pricking U نقطه
period U نقطه
full stops U نقطه
pricks U نقطه
spots U نقطه
periods U نقطه
spotter U نقطه نقطه
tittle U نقطه
spot U نقطه
two dots one dash line U خط دو نقطه یک خط
inflection point U نقطه عطف
inflexion point U نقطه عطف
flash point U نقطه اشتعال
fire point U نقطه اشتعال
fixed point U نقطه ثابت
fixation point U نقطه تثبیت
fusing point U نقطه ذوب
exit point U نقطه خروج
exit point U نقطه مرگ
extreme point U نقطه حدی
f.n.p U نقطه گداز
exit point U نقطه خروجی
face off spot U نقطه رویارویی
initial point U نقطه اولیه
fire point U نقطه شعله
exchange point U نقطه تعویض
gutty U نقطه دار
impact point U نقطه بارریزی
impact point U نقطه فرود
center U نقطه گره
igniting point U نقطه احتراق
igniting point U نقطه اشتعال
ignition point U نقطه افروزش
image point U نقطه تصویر
growing point U نقطه رویش
fusion point U نقطه گداز
percentile point U نقطه صدکی
indifference point U نقطه خنثی
flash point U نقطه احتراق
ignition point U نقطه اشتعال
solstitium U نقطه انقلاب
frost point U نقطه شبنم
image element U نقطه تصویر
eutetic point U نقطه اتکتیک
binary point U نقطه دودوئی
checkout point U نقطه وارسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com