English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boss U نقش برجسته تهیه کردن
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aerocartograph U دستگاه برجسته بین مخصوص تهیه نقشه
phototopography U روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
stereophotogrammetry U تهیه و رسم نقشه جات ازروی عکس هوایی به طریقه برجسته بینی و استریوسکوپی
stereoplanigraph U نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
emboss U برجسته کردن
signalize U برجسته کردن
to bring out in relief U برجسته یا روشن کردن
snarls U بغرنجی برجسته کردن
goffer U مجعدکردن برجسته کردن
snarled U بغرنجی برجسته کردن
snarling U بغرنجی برجسته کردن
snarl U بغرنجی برجسته کردن
bossing U برجسته کاری ریاست کردن بر
bossed U برجسته کاری ریاست کردن بر
boss U برجسته کاری ریاست کردن بر
bosses U برجسته کاری ریاست کردن بر
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
catering U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
process U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
harnessed U اشیاء تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
whomp up U بسرعت تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
program U برنامه تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
enabling U تهیه کردن برای
extemporized U فورا تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
fund U تهیه وجه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
getting U تهیه کردن فهمیدن
gets U تهیه کردن فهمیدن
processes U تهیه و تولید کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
enables U تهیه کردن برای
extemporize U فورا تهیه کردن
enable U تهیه کردن برای
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
enabled U تهیه کردن برای
funded U تهیه وجه کردن
to give prominence to U بزرگ کردن برجسته کردن
aminister U تهیه کردن بکار بردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
drafted U تهیه کردن پیش نویس
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
drafts U تهیه کردن پیش نویس
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
make U تهیه کردن طرح کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
furnish U مزین کردن تهیه کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
rilievo U برجسته
pre eminent U برجسته
mainline U برجسته
outstandingly U برجسته
primed U برجسته
primes U برجسته
mainlines U برجسته
outstanding U برجسته
crowned U برجسته
mainlining U برجسته
relief emboss U برجسته
noted U برجسته
masterwork U برجسته
par excellence U برجسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com