Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 223 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
project
U
نقشه کشیدن
projected
U
نقشه کشیدن
projects
U
نقشه کشیدن
map
U
نقشه کشیدن
maps
U
نقشه کشیدن
engine
U
نقشه کشیدن
design
U
نقشه کشیدن
designs
U
نقشه کشیدن
plot
U
نقشه کشیدن
plots
U
نقشه کشیدن
plotted
U
نقشه کشیدن
rescale
U
نقشه کشیدن
have had it (with someone or something)
<idiom>
U
نقشه کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
plan
U
نقشه کشیدن طرح ریختن
plans
U
نقشه کشیدن طرح ریختن
compass
U
نقشه کشیدن اختراع کردن
finagle
U
بازرنگی بدست اوردن نقشه کشیدن
machinate
U
نقشه کشیدن تدبیر کردن
plat
U
نقشه کشیدن بافتن گیسو
scribing
U
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
to plan a building
U
نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
lay out
<idiom>
U
نقشه چیزی را کشیدن
stack the cards
<idiom>
U
برای کسی نقشه کشیدن
Other Matches
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
weight
U
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
U
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
snuffling
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
agonise
U
زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges
U
درد کشیدن تیر کشیدن
twinge
U
درد کشیدن تیر کشیدن
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
dragged
U
کشیدن بزور کشیدن
drags
U
کشیدن بزور کشیدن
drag
U
کشیدن بزور کشیدن
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
pull up
U
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
plans
U
نقشه
plan
U
نقشه کف
outlining
U
نقشه
map maker
U
نقشه کش
outlined
U
نقشه
draftsman
U
نقشه کش
outlines
U
نقشه
cartographers
U
نقشه کش
rambling
U
بی نقشه
planner
U
نقشه کش
cartograph
U
نقشه
modelled
U
نقشه
cartographer
U
نقشه کش
plotted
U
نقشه
visual aid
U
نقشه
planners
U
نقشه کش
models
U
نقشه
chart
U
نقشه
outline
U
نقشه
plan
U
نقشه
drawings
U
نقشه
plan view
U
نقشه کف
drawing
U
نقشه
tracers
U
نقشه کش
designer
U
نقشه کش
designers
U
نقشه کش
charts
U
نقشه
charting
U
نقشه
charted
U
نقشه
draftsmen
U
نقشه کش
designs
U
نقشه
mounted map
U
نقشه
tracer
U
نقشه کش
schemes
U
نقشه
plot
U
نقشه
programs
U
نقشه
program
U
نقشه
projects
U
نقشه
draughtsman
U
نقشه کش
draughtsmen
U
نقشه کش
plat
U
نقشه
plotless
U
بی نقشه
project
U
نقشه
projected
U
نقشه
schemed
U
نقشه
plans
U
نقشه کف
maps
U
نقشه
design
U
نقشه
plots
U
نقشه
map
U
نقشه
planless
U
بی نقشه
scheme
U
نقشه
modeled
U
نقشه
model
U
نقشه
process chart
U
نقشه عملیات
floor plan
U
نقشه اشکوب
polar diagram
U
نقشه قطبی
wrenches
U
نقشه فریبنده
wrenched
U
نقشه فریبنده
wrench
U
نقشه فریبنده
plat
U
نقشه مسطحه
power play
U
نقشه تهاجمی
hydrographic
U
نقشه اب نگاری
hydrographic chart
U
نقشه دریایی
index map
U
نقشه عکسی
plots
U
گراف یا نقشه
plotted
U
گراف یا نقشه
patterns
U
نقشه شکل
hyerograph
U
نقشه بارندگی
patterns
U
نقشه ساختن
pattern
U
نقشه شکل
contour
U
نقشه برجسته
portfolios
U
کلاسور نقشه
pattern
U
نقشه ساختن
portfolio
U
کلاسور نقشه
general plan
U
نقشه عمومی
idea
U
نقشه کار
general plan
U
نقشه کلی
plot
U
گراف یا نقشه
ideas
U
نقشه کار
geographic map
U
نقشه جغرافیایی
abbazzo
U
طرح نقشه
topography
U
نقشه برداری
star chart
U
نقشه ستارگان
stereotaxic atlas
U
نقشه مغز
insets
U
نقشه فرعی
insets
U
نقشه تکمیلی
inset
U
نقشه فرعی
inset
U
نقشه تکمیلی
storage map
U
نقشه حافظه
strategic map
U
نقشه نظامی
situation map
U
نقشه وضعیت
site plan
U
نقشه محل
ground plans
U
نقشه مسطحه
ground plan
U
نقشه مسطحه
surveyors
U
نقشه بردار
surveyor
U
نقشه بردار
site plan
U
نقشه جایگاه
strategic plan
U
نقشه جنگ
structural draftsman
U
نقشه کش ساختمانی
programme
U
دستور نقشه
sketches
U
نقشه ساده
sketches
U
نقشه تقریبی
sketched
U
نقشه ساده
sketched
U
نقشه تقریبی
sketch
U
نقشه ساده
planning
U
نقشه کشی
cartography
U
نقشه کشی
cartography
U
نقشه نگاری
programmes
U
دستور نقشه
tabular drawing
U
نقشه شیب
structural drawing
U
نقشه ساختمانی
draughtsmanship
U
نقشه کشی
hook up
U
نقشه اویزان
hook-ups
U
نقشه اویزان
synoptic chart
U
نقشه هوازی
master plans
U
نقشه مجموعه
master plans
U
نقشه کلیات
master plan
U
نقشه مجموعه
master plan
U
نقشه کلیات
sketch
U
نقشه تقریبی
designment
U
نقشه کشی
relief emboss
U
نقشه برجسته
relief map
U
نقشه برجسته
control map
U
نقشه مادر
contour map
U
نقشه برجسته
construction drowling
U
نقشه کارگاهی
constant helm plan
U
نقشه زیگزاگ
hook-up
U
نقشه اویزان
cognitive map
U
نقشه شناختی
detail drawing
U
نقشه تفصیلی
detail drawing
U
نقشه جزئیات
energy pattern
U
نقشه انرژی
drawing
U
نقشه کشی
drawing
U
نقشه کارگاهی
drawings
U
نقشه کشی
drawings
U
نقشه کارگاهی
pin
U
سنجاق نقشه
pinned
U
سنجاق نقشه
pinning
U
سنجاق نقشه
chartography
U
نقشه کشی
chartography
U
ترسیم نقشه
base map
U
نقشه مبنا
weather map
U
نقشه هواشناسی
war plan
U
نقشه جنگی
base map
U
نقشه پایگاه
base map
U
نقشه مادر
approval of plan
U
تصویب نقشه
topographic map
U
نقشه برجسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com