Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shop or work drawing
U
نقشه در حین انجام کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
continue
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continues
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
mission , oriented
U
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
maps
U
نقشه
map maker
U
نقشه کش
planless
U
بی نقشه
designers
U
نقشه کش
plotless
U
بی نقشه
schemes
U
نقشه
plat
U
نقشه
designer
U
نقشه کش
visual aid
U
نقشه
schemed
U
نقشه
map
U
نقشه
mounted map
U
نقشه
cartographer
U
نقشه کش
charts
U
نقشه
cartographers
U
نقشه کش
rambling
U
بی نقشه
plan view
U
نقشه کف
charting
U
نقشه
scheme
U
نقشه
model
U
نقشه
modeled
U
نقشه
modelled
U
نقشه
models
U
نقشه
chart
U
نقشه
charted
U
نقشه
design
U
نقشه
plans
U
نقشه کف
outlining
U
نقشه
outlines
U
نقشه
plans
U
نقشه
plan
U
نقشه کف
project
U
نقشه
designs
U
نقشه
plotted
U
نقشه
program
U
نقشه
programs
U
نقشه
draughtsman
U
نقشه کش
cartograph
U
نقشه
plots
U
نقشه
planners
U
نقشه کش
draughtsmen
U
نقشه کش
planner
U
نقشه کش
draftsmen
U
نقشه کش
plot
U
نقشه
outlined
U
نقشه
draftsman
U
نقشه کش
outline
U
نقشه
tracers
U
نقشه کش
drawing
U
نقشه
drawings
U
نقشه
tracer
U
نقشه کش
plan
U
نقشه
projects
U
نقشه
projected
U
نقشه
map compilation
U
تالیف نقشه
plots
U
گراف یا نقشه
map chart
U
نقشه مسطح
my cake is dough
U
نقشه ام باطل شد
projection
U
نقشه کشی
patterns
U
نقشه شکل
original map
U
نقشه مادر
hook up
U
نقشه اویزان
original map
U
نقشه اصلی
contour
U
نقشه برجسته
plotted
U
نقشه کشیدن
operation map
U
نقشه عملیات
operation map
U
نقشه عملیاتی
nautical chart
U
نقشه دریایی
nautical chart
U
نقشه دریانوردی
tabular drawing
U
نقشه شیب
synoptic chart
U
نقشه هوازی
memory map
U
نقشه حافظه
mapwise
U
نقشه وار
map scale
U
مقیاس نقشه
plot
U
گراف یا نقشه
mapping
U
نقشه برداری
map margin
U
کناره نقشه
map reading
U
نقشه خوانی
plot
U
نقشه کشیدن
planography
U
فن ترسیم نقشه
pattern
U
نقشه ساختن
plots
U
نقشه کشیدن
map exercise
U
مانورروی نقشه
map maker
U
نقشه ساز
memory mapping
U
نقشه حافظه
map orientation
U
توجیه نقشه
patterns
U
نقشه ساختن
war plan
U
نقشه جنگی
planless economy
U
اقتصاد بی نقشه
relief emboss
U
نقشه برجسته
topographic map
U
نقشه برجسته
planimetric
U
نقشه پلانیمتری
pin
U
سنجاق نقشه
pinned
U
سنجاق نقشه
pinning
U
سنجاق نقشه
relief map
U
نقشه برجسته
rescale
U
نقشه کشیدن
surveying
U
نقشه برداری
design
U
نقشه کشیدن
planned chart
U
نقشه کروکی
topographer
U
نقشه بردار
topographic map
U
نقشه توپوگرافی
weather map
U
نقشه هواشناسی
process chart
U
نقشه عملیات
power play
U
نقشه تهاجمی
polar diagram
U
نقشه قطبی
plat
U
نقشه مسطحه
drawings
U
نقشه کارگاهی
drawings
U
نقشه کشی
plat
U
قطعه نقشه
drawing
U
نقشه کارگاهی
drawing
U
نقشه کشی
designs
U
نقشه کشیدن
survey
U
نقشه برداری
have had it (with someone or something)
<idiom>
U
نقشه کشیدن
storage map
U
نقشه حافظه
strategic map
U
نقشه نظامی
strategic plan
U
نقشه جنگ
structural draftsman
U
نقشه کش ساختمانی
structural drawing
U
نقشه ساختمانی
pictomap
U
نقشه عکسی
part plan
U
نقشه جزیی
plotted
U
گراف یا نقشه
pattern
U
نقشه شکل
portfolios
U
کلاسور نقشه
portfolio
U
کلاسور نقشه
stereotaxic atlas
U
نقشه مغز
schematic diagram
U
نقشه رادیو
scheme of life
U
نقشه زندگی
wrench
U
نقشه فریبنده
wrenched
U
نقشه فریبنده
wrenches
U
نقشه فریبنده
idea
U
نقشه کار
ideas
U
نقشه کار
site plan
U
نقشه جایگاه
site plan
U
نقشه محل
situation map
U
نقشه وضعیت
star chart
U
نقشه ستارگان
projections
U
نقشه کشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com