English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nautical chart U نقشه دریانوردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
navigation U دریانوردی
seafaring U دریانوردی
seaworthy U قابل دریانوردی
trafficking U انتقال دریانوردی
trafficked U انتقال دریانوردی
marines U وابسته به دریانوردی
cruising speed U سرعت دریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
rules of the roads U قوانین دریانوردی
yachtsmen U علاقمندبه دریانوردی
traffics U انتقال دریانوردی
yachtsman U علاقمندبه دریانوردی
seamanship U مهارت در دریانوردی
traffic U انتقال دریانوردی
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
deck log U دفتر وقایع دریانوردی
nautical U مربوط به دریانوردی ملوانی
unseaworthy U غیر قابل دریانوردی
shell back U دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
side lights U چراغ دریانوردی طرفین ناو
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
fourth degree of readiness U محل دریانوردی station cruising: syn
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
polywag U دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
dock trials U ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
mounted map U نقشه
designs U نقشه
cartograph U نقشه
plot U نقشه
plan view U نقشه کف
plots U نقشه
draughtsmen U نقشه کش
draughtsman U نقشه کش
plotted U نقشه
draftsmen U نقشه کش
scheme U نقشه
charts U نقشه
cartographer U نقشه کش
cartographers U نقشه کش
schemes U نقشه
rambling U بی نقشه
drawings U نقشه
drawing U نقشه
plotless U بی نقشه
visual aid U نقشه
plat U نقشه
schemed U نقشه
chart U نقشه
charting U نقشه
charted U نقشه
planless U بی نقشه
design U نقشه
model U نقشه
modeled U نقشه
modelled U نقشه
models U نقشه
project U نقشه
programs U نقشه
program U نقشه
projected U نقشه
designer U نقشه کش
designers U نقشه کش
map maker U نقشه کش
map U نقشه
maps U نقشه
draftsman U نقشه کش
projects U نقشه
planners U نقشه کش
outline U نقشه
tracers U نقشه کش
plan U نقشه کف
tracer U نقشه کش
plans U نقشه
outlined U نقشه
planner U نقشه کش
plans U نقشه کف
outlines U نقشه
plan U نقشه
outlining U نقشه
master plan U نقشه مجموعه
general plan U نقشه کلی
master plans U نقشه کلیات
master plans U نقشه مجموعه
general plan U نقشه عمومی
hyerograph U نقشه بارندگی
installation plan U نقشه ی نصب
floor plan U نقشه اشکوب
key plan U نقشه راهنما
site plan U نقشه محل
land surveyor U نقشه بردار
land surveying U نقشه برداری
land map U نقشه جغرافیایی
star chart U نقشه ستارگان
situation map U نقشه وضعیت
master plan U نقشه کلیات
hydrographic U نقشه اب نگاری
draughtsmanship U نقشه کشی
inset U نقشه تکمیلی
hydrographic chart U نقشه دریایی
interchart U در روی نقشه
inset U نقشه فرعی
insets U نقشه تکمیلی
index map U نقشه راهنما
schematic diagram U نقشه رادیو
scheme of life U نقشه زندگی
topography U نقشه برداری
insets U نقشه فرعی
karnaugh map U نقشه کارنو
index map U نقشه عکسی
geographic map U نقشه جغرافیایی
interchart U در داخل نقشه
key map U نقشه راهنما
site plan U نقشه جایگاه
surveyors U نقشه بردار
surveyor U نقشه بردار
interconnection scheme U نقشه ی اتصال
rescale U نقشه کشیدن
isohyetal map U نقشه هم بارش
ground plan U نقشه مسطحه
mercator chart U نقشه مرکاتور
part plan U نقشه جزیی
memory map U نقشه حافظه
cognitive map U نقشه شناختی
constant helm plan U نقشه زیگزاگ
pictomap U نقشه عکسی
mapwise U نقشه وار
battle pin U سنجاق نقشه
construction drowling U نقشه کارگاهی
battle map U نقشه جنگی
contour map U نقشه برجسته
planimetric U نقشه پلانیمتری
base map U نقشه مبنا
bi margin format U نقشه دو حاشیهای
bleeding edge U حاشیه نقشه
chartography U نقشه کشی
memory mapping U نقشه حافظه
chart desk U میز نقشه
chart series U سری نقشه ها
my cake is dough U نقشه ام باطل شد
chartography U ترسیم نقشه
cadastral map U نقشه ثبتی
cadastral map U نقشه استراتژیکی
nautical chart U نقشه دریایی
brodmann's map U نقشه برودمن
operation map U نقشه عملیات
original map U نقشه اصلی
original map U نقشه مادر
control map U نقشه مادر
base map U نقشه پایگاه
map margin U کناره نقشه
power play U نقشه تهاجمی
process chart U نقشه عملیات
relief emboss U نقشه برجسته
relief map U نقشه برجسته
abbazzo U طرح نقشه
operation map U نقشه عملیاتی
ground plans U نقشه مسطحه
map maker U نقشه ساز
map exercise U مانورروی نقشه
map compilation U تالیف نقشه
energy pattern U نقشه انرژی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com