English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
relief U نقشه برداری عوارض زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
survey land U نقشه برداری زمین
hypsography U نقشه برداری از کوه هاوارتفاعات زمین
hydrography U نقشه برداری از ابهای روی زمین
geodetic surveying U تعیین شکل وابعاد زمین ازطریق نقشه برداری
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
contour map U نقشه عوارض نما
infill U عوارض روی نقشه
topography U تهیه نقشه از عوارض
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
plane table map U نقشه مسطحه عوارض نما
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
feature line U خط عوارض زمین
contour U عوارض زمین
terrain features U عوارض زمین
terrain U عوارض زمین
featuring U عوارض زمین عارضه
key terrain features U عوارض حساس زمین
features U عوارض زمین عارضه
featured U عوارض زمین عارضه
feature U عوارض زمین عارضه
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
air contographic photography U عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
relief U مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
mapping U نقشه برداری
surveyed U نقشه برداری
surveying U نقشه برداری
topography U نقشه برداری
surveys U نقشه برداری
survey U نقشه برداری
land surveying U نقشه برداری
visual flight U پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
terrain following U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
topographical surveying U نقشه برداری ارتفاعی
surveying polygon U شبکه نقشه برداری
surveyor's staff U ژالون نقشه برداری
chain survey U نقشه برداری زنجیری
leveling staff U ژالون نقشه برداری
tacheometer U دوربین نقشه برداری
survey U نقشه برداری زمینی
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
surveys U نقشه برداری زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
surveying instrument U الات نقشه برداری
mapping U نقشه برداری کردن
surveying insatrument U اسباب نقشه برداری
flying levels U خط تراز نقشه برداری
aerial survey U نقشه برداری هوایی
survey control U کنترل نقشه برداری
surveyers notebook U دفتر نقشه برداری
stencil plate U الگوی نقشه برداری
ground survey U نقشه برداری زمینی
surveying U نقشه برداری ممیزی
surveying U مساحی نقشه برداری
surveying error U خطای نقشه برداری
field survey U نقشه برداری زمینی
gunter's chain U متر فلزی نقشه برداری
alidade U یکی از وسایل نقشه برداری
survey control U نقطه کنترل نقشه برداری
line of sight U مسیر دید در نقشه برداری
connection survey U نقشه برداری منطقه ربط
back sight U دید عقب در نقشه برداری
survey control U سیستم کنترل نقشه برداری
sight front U دید جلو در نقشه برداری
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
surveyed chart U طرح تیر نقشه برداری شده
line offset method U روش نقشه برداری از یک مسیر منحنی
assumed orientation U توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
triangulation U روش مثلث بندی در نقشه برداری
tribrach U گهواره نصب دوربین نقشه برداری
geodetic control U نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
triangulation survey U نقشه برداری به روش مثلث بندی
chorography U نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
thermokarst U عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
plane table U سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
stadia points U تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
intermediate sight U توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
cadastral surveys U عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
long base method U روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
reticle U تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
traingulation U تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
horizontal control U کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
selenodetic U امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
photo imagery U عکس برداری کردن از زمین
agronomics U علم بهره برداری از زمین
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
ground-plan U [نقشه همتراز با زمین]
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
hypsometric diagram U طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
site survey U برداشت نقشه تکهای از زمین
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
constant of the cone U زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
bessel method U پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
lambert projection U سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
toll U عوارض عبور عوارض راهداری
tolls U عوارض عبور عوارض راهداری
tolling U عوارض عبور عوارض راهداری
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
Hanbel U [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
duty U عوارض گمرکی عوارض
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
tolling U عوارض
due U عوارض
taxes U عوارض
taxed U عوارض
tax U عوارض
complications U عوارض
complication U عوارض
tolls U عوارض
toll U عوارض
dues U عوارض
imposition U عوارض
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
wharfage U عوارض باراندازی
ratepayers U عوارض دهنده
rate of duty U نرخ عوارض
tolls U عوارض عبور
rating U میزان عوارض
berthage U عوارض اسکله
byeffect U عوارض جانبی
ratepayer U عوارض دهنده
rates and taxes U عوارض ومالیات
scatt U مالیات عوارض
customs duties U عوارض گمرکی
imposition U عوارض فریب
tolls U عوارض راهداری
ratings U میزان عوارض
toll U عوارض راهداری
toll U عوارض عبور
tolling U عوارض راهداری
tolling U عوارض عبور
customs duty U عوارض گمرکی
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
acoustics U علم عوارض شنوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com