English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
graphic portfolio U نقشههای ترسیمی دستی زمینی یا دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
it is inimical to our plans U با نقشههای ما مغایر است برای نقشههای ما زیان اوراست
relief maps U نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
base complex U مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
constructional U ترسیمی
graph solution U حل ترسیمی
graphic U ترسیمی
diagrams U نمایش ترسیمی
diagram U نمایش ترسیمی
descriptive geometry U هندسه ترسیمی
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
cutaway U [ترسیمی به شکل نیم تن ی گرد]
macdraw U برنامهای ترسیمی که برای هنر
manual U دستور رزمی دستی سیستم دستی
funicular polygon U فونیکولر چند بر ترسیمی بس گوشه رسنی
strategic plans U نقشههای استراتژیک
aeronautical chart U نقشههای فضانوردی
functional maps U نقشههای کارکردی
topographic maps U نقشههای ساختاری
aeronautical chart U نقشههای هوانوردی
projection maps U نقشههای فرافکنی
pattern construction drawing U الگوی نقشههای ساختمانی
instruction drawings U نقشههای تفضیلی اجرائی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
topographic maps U نقشههای توپوگرافی یانقشههای هندسی زمین
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
photocharting U روش تبدیل عکس هوایی به نقشههای عکسی
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
phototopography U روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
hypsographic map U نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
craft reimbursable supply U اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
symbol U علامت ترسیمی علامت فرمولی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
frets U دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
fret U دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
terraneous U زمینی
sublunar U زمینی
terrene U زمینی
sub astral U زمینی
sublunary U زمینی
tellurian U زمینی
territorial U زمینی
agrarian U زمینی
landed a U زمینی
subaerial U رو زمینی
tumbling U زمینی
earthly U زمینی
predial or prae U زمینی
terrestrial U زمینی
earth-bound U زمینی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
ready use U دم دستی
three handed U سه دستی
handy U دستی
handiest U دستی
manual U دستی
left handedness U چپ دستی
palmar U کف دستی
bellows U دم دستی
hand made U دستی
handier U دستی
hand held U دستی
handmade U دستی
single-handed U یک دستی
portable U دستی
levorotation U چپ دستی
ground return U برگشت زمینی
hypogeous U زیر زمینی
hypogean U زیر زمینی
ground liaison U رابط زمینی
terrain return U اکوی زمینی
potato U سیب زمینی
ground speed U سرعت زمینی
ground track U مسیر زمینی
groundnuts U بادام زمینی
subterraneous U زیر زمینی
groundnut U بادام زمینی
peanut U بادام زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
ground wave U موج زمینی
hypogeal U زیر زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
terrestrial U وضعیت زمینی
ground nut U بادام زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
ground position U موقعیت زمینی
ground circuit U مدار زمینی
earthy U زمینی دنیوی
ground position U ایستگاه زمینی
peanut U پسته زمینی
peanuts U بادام زمینی
monkey nut U بادام زمینی
ground observer U دیدبان زمینی
graze burst U ترکش زمینی
ground waves U امواج زمینی
ground return U بازتاب زمینی
ground forces U نیروی زمینی
groundling U گیاه زمینی
ground force U نیروی زمینی
ground fire U تیر زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
suberranean U زیر زمینی
ground control U کنترل زمینی
peanuts U پسته زمینی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
bonus pass U پاس زمینی
murphy U سیب زمینی
praties U سیب زمینی
tater U سیب زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
mail gram U پست زمینی
overland mail U پست زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
armies U نیرو زمینی
army U نیرو زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
gully U دالان زمینی
gullies U دالان زمینی
gulleys U دالان زمینی
terrestrial refraction U شکست زمینی
floor lamp [American] U آباژور زمینی
landmine U مین زمینی
landmines U مین زمینی
army forces U نیروهای زمینی
perigee U حضیض زمینی
earth antenna U انتن زمینی
army attache U وابسته زمینی
apogee U اوج زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
ground antenna U انتن زمینی
antenna ground U انتن زمینی
land combat U نبرد زمینی
land mine U مین زمینی
land forces U نیروی زمینی
land force n U نیروی زمینی
land tail U بنه زمینی
potatoes U سیب زمینی
earth nut U بادام زمینی
infernal regions U دیارزیر زمینی
close fistedness U خشک دستی
handbooks U کتاب دستی
adeptness U زبر دستی
adeptly U زبر دستی
handbook U کتاب دستی
sideboard U میز دم دستی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com