English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
encaustic U نقاشی بارنگی که باموم اب کرده بسازند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vorticism U مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
ceroplastic U باموم قالب شده
oil on canvas [painting technique] U رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
rag paper U کاغذی که ازپارچه بسازند
mews U طویله هایی که گرداگردمیدانی بسازند
herb beer U ابجوی که ازگیاه وعلف بسازند
gourd bottle U قمقمهای که ازکدوی قلیانی بسازند
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
fitch U موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
to have something made [by somebody] U بدهند [به کسی] چیزی را برای کسی بسازند
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
portraits U نقاشی
pictorial art U نقاشی
daubry U نقاشی بد
daubery U نقاشی بد
canvases U نقاشی
paintings U نقاشی
painting U نقاشی
portrait U نقاشی
the brush U نقاشی
canvas U نقاشی
picture gallery U اطاق نقاشی
painting and the like U نقاشی و مانند ان
portraiture U نقاشی از صورت
pallet knife U کاردک نقاشی
mirror drawing U نقاشی از ایینه
living picture U پرده نقاشی
plychromy U نقاشی رنگارنگ
polychromy U نقاشی رنگارنگ
tableaux U پرده نقاشی
tableaus U پرده نقاشی
animations U نقاشی متحرک
tableau U پرده نقاشی
animation U نقاشی متحرک
sand painting U نقاشی روی شن
scumble U رنگهای نقاشی
spackle U بتونه نقاشی
paysage U نقاشی دورنما
pencil U نقاشی مدادی
frescoes U نقاشی دیواری
aqua relle U نقاشی اب و رنگی
miniatures U نقاشی باتذهیب
miniature U نقاشی باتذهیب
oil paintings U نقاشی بارنگ
finger painting U نقاشی با انگشت
finger painting U نقاشی انگشتی
oil painting U نقاشی بارنگ
palette knife U کاردک نقاشی
palette knives U کاردک نقاشی
easel U سه پایه نقاشی
fresco U نقاشی دیواری
murals U نقاشی دیواری
mural U نقاشی دیواری
pencilling U نقاشی مدادی
pencils U نقاشی مدادی
impaint U نقاشی کردن
illusionism U نقاشی از منافرخیالی
his painting lacked repose U نقاشی وی توافق
brush U نقاشی کردن
brushes U نقاشی کردن
easels U سه پایه نقاشی
drawing key U کپیه نقاشی
bepaint U نقاشی کردن
aquarelle U نقاشی اب و رنگی
pastel U نقاشی بامدادرنگی
paint U رنگ نقاشی
picturing U نقاشی کردن
illusiansm U نقاشی سه بعدی
painted U نقاشی شده
pictures U نقاشی کردن
pictured U نقاشی کردن
graphic U مربوط به نقاشی
picture U نقاشی کردن
paints U رنگ نقاشی
tablature U تصویر نقاشی
watercolor U نقاشی ابرنگ
water colour U نقاشی ابرنگی
wall painting U نقاشی دیواری
nocturnes U نقاشی از منظره شب
white ground technique U اسلوب نقاشی
nocturne U نقاشی از منظره شب
chiaroscuro U نقاشی سیاه قلم
draw a person test U ازمون نقاشی ادم
draw a man test U ازمون نقاشی ادمک
panels U نقاشی روی چوی
frescoes U نقاشی ابرنگی کردن
panel U نقاشی روی چوی
line drawing U نقاشی با مداد وقلم
palette U جعبه رنگ نقاشی
oil painting U نقاشی رنگ روغنی
line drawings U نقاشی با مداد وقلم
oil paintings U نقاشی رنگ روغنی
palettes U جعبه رنگ نقاشی
comic strip U فیلمهای نقاشی شده
comic strips U فیلمهای نقاشی شده
animated cartoon U فیلمهای نقاشی شده
frescoes U نقاشی ابرنگی روی گچ
fresco U نقاشی ابرنگی روی گچ
fresco U نقاشی ابرنگی کردن
sea piece U نقاشی منظره دریا
Oil painting . U نقاشی رنگ روغن
oil color U روغن مخصوص نقاشی
plafond U سقف نقاشی شده
paint brush قلم موی نقاشی
graphic U مربوط به نقاشی یاترسیم
old masters U نقاشی هر یک از این هنرمندان
tableaux U دور نمای نقاشی
tablature U نقاشی دیواری یا سقفی
scenography U نقاشی پردههای نمایش
scenograph U منظره نقاشی شده
vase painting U نقاشی روی سفال
tableau U دور نمای نقاشی
tableaus U دور نمای نقاشی
old master U نقاشی هر یک از این هنرمندان
mezzotinto U نقاشی سایه روشن کردن
kakemone U [تصویر و نقاشی روی ابریشم]
drawings U هنر طراحی تابلو نقاشی
drawing U هنر طراحی تابلو نقاشی
crayon U مداد ابرو نقاشی کردن
crayons U مداد ابرو نقاشی کردن
gallery U جای ارزان اطاق نقاشی
cel U فریم ... در یک ترتیب نقاشی متحرک
goodenough draw a man test U ازمون نقاشی ادمک گودایناف
frank drawing completion test U ازمون تکمیل نقاشی فرانک
divisinism U تجزیه کاری رنگ در نقاشی
arras U نقاشی طراحی قلاب دوزی
canvas U کرباس پارچه مخصوص نقاشی
galleries U جای ارزان اطاق نقاشی
canvases U کرباس پارچه مخصوص نقاشی
predella U نقش یا نقاشی در روی خیزپله
mezzotint U نقاشی سایه روشن کردن
brush U شکل وسیله برس در بسته نقاشی
ambiance U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
ambience U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
war paint U نقاشی بدن برای رزم و پیکار
pieta U نقاشی یامجسمه مریم مادر عیسی
brushes U شکل وسیله برس در بسته نقاشی
To fake an oil – painting . U یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
canvas U پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
canvases U پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
pornography U نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
The painting portrays the death of Nelson. U این نقاشی مرگ نلسون را مجسم می کند .
grisaille U نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
The painting is only a copy. U این نقاشی فقط کپی [از اصل] است.
picturesqueness U شایستگی برای نقاشی شدن یاعکس برداری
pc paint U برنامه مشهور نقاشی وترسیم برای ریزکامپیوترها
paint roller mill U غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
Biedermeier U [سبک معماری، دکوراسیون و نقاشی اروپای میانی]
applique U نقاشی رنگ و روغن روی فرف فلزی
collages U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collage U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
graphic display U یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
pornography U نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
willowware U بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
crosshair U در برنامه رسم یا نقاشی شکل نشانه گر که به صورت ضربدر است
palette U لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
story board U مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
altar-piece U پرده نقاشی [یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
palettes U لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
airbrush U یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
chiaroscuro U نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
brush U وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند
brushes U وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند
beastby U کرده
souffles U پف کرده
souffle U پف کرده
puffy <adj.> U پف کرده
bouffant U پف کرده
unconsciously U غش کرده
puffed out <adj.> U پف کرده
soufflTs U پف کرده
gelid U یخ کرده
unconscious U غش کرده
puffed <adj.> U پف کرده
bloat U پف کرده
puff pastry U پف کرده
turgid <adj.> U پف کرده
tumid <adj.> U پف کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
infusions U دم کرده
off the trail U پی گم کرده
infusion U دم کرده
gets U کسب کرده
puffy <adj.> U ورم کرده
puffed out <adj.> U ورم کرده
distent U ورم کرده
getting U کسب کرده
worked [been successful] <past-p.> U کار کرده
it is very easily done U کرده میشود
unruffled U ارام کرده
warm infusion U چیز دم کرده
ventricular U باد کرده
tumid <adj.> U ورم کرده
deep rooted U ریشه کرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com