Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
underconsumption theory of
U
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
Other Matches
consumption theory
U
نظریه مصرف
theory of consumer's choice
U
نظریه انتخاب مصرف کننده
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
scrimpy
U
ناکافی
scant
U
ناکافی
inadequate
U
ناکافی
underproduction
U
تولید ناکافی
unsuited
U
ناکافی - ناصالح
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility
U
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
U
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
gap in coverage
U
ناکافی بودن تضمین
a few scraps of information
U
یک خرده اطلاعات
[ناکافی]
to underspend
[on]
U
ناکافی خرج کردن
[برای]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
power consumer
U
مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
lookouts
U
نظریه
lookout
U
نظریه
position
U
نظریه
positioned
U
نظریه
thebe
U
نظریه
points of view
U
نظریه
viewpoints
U
نظریه
point of view
U
نظریه
viewpoint
U
نظریه
in the light of
U
نظریه
theory
U
نظریه
queing theory
U
نظریه صف
queuing theory
U
نظریه صف
outlook
U
نظریه
theorems
U
نظریه
theorem
U
نظریه
theories
U
نظریه
opinions
U
نظریه
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
viewing
U
نظریه
views
U
نظریه
commenting
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
recommendation
U
نظریه
commented
U
نظریه
comment
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
viewed
U
نظریه
view
U
نظریه
opinion
U
نظریه
notion
U
نظریه
notions
U
نظریه
theory of rent
U
نظریه اجاره
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
field theory
U
نظریه میدانی
transformational theory
U
نظریه تطور
facet theory
U
نظریه رویه ها
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
value theory
U
نظریه ارزش
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
communication theory
U
نظریه ارتباط
theory of saving
U
نظریه پس انداز
communication theory
U
نظریه ارتباطات
valence theory
U
نظریه والانسی
theory of value
U
نظریه ارزش
balance theory
U
نظریه توازن
automata theory
U
نظریه ماشینها
dust cloud theory
U
نظریه غباری
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
transformism
U
نظریه تطور
attensity
U
در نظریه تیچز
theorization
U
نظریه پردازی
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
readings
U
نظریه شور
theory of numbers
U
نظریه اعداد
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
electron theory
U
نظریه الکترونها
classical theory
U
نظریه کلاسیک
electron theory
U
نظریه الکترونی
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
economic theory
U
نظریه اقتصادی
capital theory
U
نظریه سرمایه
reading
U
نظریه شور
theorem proving
U
اثبات نظریه
price theory
U
نظریه قیمت
views
U
نظریه عقیده
viewing
U
نظریه عقیده
viewed
U
نظریه عقیده
view
U
نظریه عقیده
logic theory
U
نظریه منطقی
poetics
U
نظریه شاعرانه
queuing theory
U
نظریه صف بندی
perturbation theory
U
نظریه اختلال
set theory
U
نظریه مجموعه ها
automata
U
نظریه ماشین ها
learning theory
U
نظریه یادگیری
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
refutes
U
رد کردن نظریه
theorists
U
نظریه پرداز
probability theory
U
نظریه احتمالات
theorist
U
نظریه پرداز
probability theory
U
نظریه احتمال
information theory
U
نظریه اطلاعات
information theory
U
نظریه خبر
information theory
U
نظریه اگاهی
local theory
U
نظریه اختصاصی
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
hartree theory
U
نظریه هارتری
general theory
U
نظریه عمومی
representation theory
U
نظریه نمایش
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
game theory
U
نظریه بازی
submission
U
افهار نظریه
theoreticians
U
نظریه پرداز
theoretician
U
نظریه پرداز
social theory
U
نظریه اجتماعی
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
network theory
U
نظریه شبکه
innovation theory
U
نظریه نواوری
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
game theory
U
نظریه بازیها
group theory
U
نظریه گروهی
group theory
U
نظریه گروهها
refute
U
رد کردن نظریه
notional
U
فکر نظریه
refuting
U
رد کردن نظریه
refuted
U
رد کردن نظریه
stagnation thesis
U
نظریه رکود
graph theory
U
نظریه گرافها
molecular theory
U
نظریه مولکولی
bard cannon theory
U
نظریه بارد- کنون
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
ligand fild theory
U
نظریه میدان لیگاند
theory of functions of a complex variable
U
نظریه توابع
[ریاضی]
Complex analysis
U
نظریه توابع
[ریاضی]
need press theory
U
نظریه نیاز- فشار
mechanistic theory
U
نظریه ماشینی نگری
valence bond theory
U
نظریه پیوند والانس
mathematical learning theory
U
نظریه ریاضی یادگیری
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
young helmholtz theory
U
نظریه یانگ- هلمهولتس
logic theorist
U
نظریه پرداز منطقی
location theory
U
نظریه تعیین مکان
liquidity preference theory
U
نظریه رجحان نقدینگی
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
c.f.t
U
نظریه میدان بلور
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
put in one's two cents
<idiom>
U
به شخصی نظریه دادن
switched on
<idiom>
U
لحنی با نظریه تازه
maxwell theory og light
U
نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
counterview
U
نظریه مخالف مواجهه
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
equal sacrifice theory
U
برطبق این نظریه
equal sacrifice theory
U
نظریه برابری فداکاری
set theory
U
نظریه مجموعه ها
[ریاضی]
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
real will
U
نظریه اراده واقعی
excess capacity theory
U
نظریه مازاد فرفیت
sampling theory
U
نظریه نمونه گیری
relativistic quantum theory
U
نظریه کوانتومی نسبیتی
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
expertize
U
نظریه فنی دادن
field theory
U
نظریه اساسی میدان
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
crystal field theory
U
نظریه میدان بلور
quantum theory of valence
U
نظریه کوانتومی والانس
density wave theory
U
نظریه موج چگالی
decision theory
U
نظریه تصمیم گیری
affective arousal theory
U
نظریه برانگیختگی عاطفی
james lange theory
U
نظریه جیمز- لانگه
l.f.t.
U
نظریه میدان لیگاند
labor theory of value
U
نظریه ارزش کار
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
general theory of relativity
U
نظریه نسبیت عمومی
counseled
U
نظریه دادن رایزنی
switch theory
U
نظریه راه گزینی
quantity theory of money
U
نظریه مقداری پول
counsels
U
نظریه دادن رایزنی
counsel
U
نظریه دادن رایزنی
counselling
U
نظریه دادن رایزنی
counselled
U
نظریه دادن رایزنی
ring strain theory
U
نظریه کرنش- کشیدگی حلقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com