Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colours
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
dye sublimation printer
U
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triads
U
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad
U
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
solids
U
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid
U
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
commented
U
نظریه
comment
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
point of view
U
نظریه
opinions
U
نظریه
view
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
viewing
U
نظریه
viewed
U
نظریه
opinion
U
نظریه
commenting
U
نظریه
lookouts
U
نظریه
queuing theory
U
نظریه صف
position
U
نظریه
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
positioned
U
نظریه
lookout
U
نظریه
notion
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
queing theory
U
نظریه صف
recommendation
U
نظریه
points of view
U
نظریه
views
U
نظریه
theories
U
نظریه
viewpoint
U
نظریه
outlook
U
نظریه
notions
U
نظریه
viewpoints
U
نظریه
theory
U
نظریه
thebe
U
نظریه
theorems
U
نظریه
theorem
U
نظریه
in the light of
U
نظریه
chromatic
U
رنگی
trichromatism
U
سه رنگی
achromia
U
بی رنگی مو
achromatism
U
بی رنگی
achromatization
U
بی رنگی
trichroism
U
سه رنگی
achromatisation
U
بی رنگی
trichromat
U
سه رنگی
coloured
U
رنگی
colored
U
رنگی
achroma
U
بی رنگی مو
achroma
U
بی رنگی
coloration
U
رنگی
tinct
U
رنگی
hued
U
رنگی
dichromatism
U
دو رنگی
dichroism
U
دو رنگی
discoloration
U
بی رنگی
pigmental
U
رنگی
ingrain
U
نخ رنگی
chromaticity
U
رنگی
innovation theory
U
نظریه نواوری
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
general theory
U
نظریه عمومی
attensity
U
در نظریه تیچز
game theory
U
نظریه بازی
readings
U
نظریه شور
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
logic theory
U
نظریه منطقی
field theory
U
نظریه میدانی
facet theory
U
نظریه رویه ها
reading
U
نظریه شور
social theory
U
نظریه اجتماعی
local theory
U
نظریه اختصاصی
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
theorization
U
نظریه پردازی
theorem proving
U
اثبات نظریه
information theory
U
نظریه اطلاعات
information theory
U
نظریه خبر
information theory
U
نظریه اگاهی
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
learning theory
U
نظریه یادگیری
hartree theory
U
نظریه هارتری
group theory
U
نظریه گروهی
group theory
U
نظریه گروهها
graph theory
U
نظریه گرافها
molecular theory
U
نظریه مولکولی
electron theory
U
نظریه الکترونها
consumption theory
U
نظریه مصرف
poetics
U
نظریه شاعرانه
probability theory
U
نظریه احتمالات
representation theory
U
نظریه نمایش
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
communication theory
U
نظریه ارتباط
queuing theory
U
نظریه صف بندی
classical theory
U
نظریه کلاسیک
communication theory
U
نظریه ارتباطات
price theory
U
نظریه قیمت
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
probability theory
U
نظریه احتمال
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
perturbation theory
U
نظریه اختلال
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
electron theory
U
نظریه الکترونی
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
game theory
U
نظریه بازیها
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
network theory
U
نظریه شبکه
automata theory
U
نظریه ماشینها
economic theory
U
نظریه اقتصادی
balance theory
U
نظریه توازن
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
stagnation thesis
U
نظریه رکود
dust cloud theory
U
نظریه غباری
capital theory
U
نظریه سرمایه
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
viewed
U
نظریه عقیده
refuted
U
رد کردن نظریه
refutes
U
رد کردن نظریه
refuting
U
رد کردن نظریه
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
viewing
U
نظریه عقیده
view
U
نظریه عقیده
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
valence theory
U
نظریه والانسی
views
U
نظریه عقیده
transformism
U
نظریه تطور
transformational theory
U
نظریه تطور
theory of numbers
U
نظریه اعداد
theorists
U
نظریه پرداز
theory of value
U
نظریه ارزش
value theory
U
نظریه ارزش
notional
U
فکر نظریه
theorist
U
نظریه پرداز
theory of rent
U
نظریه اجاره
submission
U
افهار نظریه
theoreticians
U
نظریه پرداز
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
theoretician
U
نظریه پرداز
set theory
U
نظریه مجموعه ها
automata
U
نظریه ماشین ها
refute
U
رد کردن نظریه
theory of saving
U
نظریه پس انداز
color television
U
تلویزیون رنگی
coloured cement
U
سیمان رنگی
oleograph
U
عکس رنگی
pigment dye
U
ماده رنگی
polychroism
U
چند رنگی
pentachromic
U
پنج رنگی
pleochroism
U
چند رنگی
opalescence
U
شیری رنگی
paraffin wax
U
موم رنگی
photochromy
U
عکاسی رنگی
pigment cell
U
یاخته رنگی
cingulum
U
خط رنگی ومارپیچ
ocellus
U
حلقه رنگی
heliochrome
U
عکس رنگی
heliochrome
U
عکاسی رنگی
kinemacolour
U
سینمای رنگی
dye stuff
U
ماده رنگی
dyestuff
U
ماده رنگی
colorant
U
مواد رنگی
monotint
U
عکس یک رنگی
monotint
U
نگار یک رنگی
aqua relle
U
نقاشی اب و رنگی
vitta
U
نوار رنگی
photochrome
U
عکس رنگی
chromophotograph
U
عکس رنگی
pigments
U
ماده رنگی
pigment
U
ماده رنگی
unifiable
U
قابل هم رنگی
chromatic aberration
U
خطای رنگی
aquarelle
U
نقاشی اب و رنگی
chroma
U
مشخصههای رنگی
pigmentation
U
رنگی شدن
lakes
U
لاک رنگی
stined glass
U
شیشه رنگی
pencils
U
مداد رنگی
pencilling
U
مداد رنگی
pencil
U
مداد رنگی
blackest
U
سیاه رنگی
color camera
U
دوربین رنگی
blacked
U
سیاه رنگی
color printer
U
چاپگر رنگی
lake
U
لاک رنگی
black
U
سیاه رنگی
color trace recorder
U
رسام رنگی
colored glass
U
شیشه رنگی
colored pencil
U
مداد رنگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com