Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
capital theory
U
نظریه سرمایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment
U
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers
U
سرمایه دار سرمایه گذار
financier
U
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital
U
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
capital program
U
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
point of view
U
نظریه
outlook
U
نظریه
notion
U
نظریه
thebe
U
نظریه
lookouts
U
نظریه
lookout
U
نظریه
positioned
U
نظریه
position
U
نظریه
queuing theory
U
نظریه صف
viewpoints
U
نظریه
queing theory
U
نظریه صف
viewpoint
U
نظریه
points of view
U
نظریه
opinion
U
نظریه
notions
U
نظریه
in the light of
U
نظریه
viewed
U
نظریه
theories
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
comment
U
نظریه
commented
U
نظریه
commenting
U
نظریه
view
U
نظریه
theory
U
نظریه
viewing
U
نظریه
views
U
نظریه
theorems
U
نظریه
opinions
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
recommendation
U
نظریه
theorem
U
نظریه
learning theory
U
نظریه یادگیری
information theory
U
نظریه خبر
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
innovation theory
U
نظریه نواوری
stagnation thesis
U
نظریه رکود
theoreticians
U
نظریه پرداز
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
information theory
U
نظریه اطلاعات
refute
U
رد کردن نظریه
refuted
U
رد کردن نظریه
social theory
U
نظریه اجتماعی
refuting
U
رد کردن نظریه
refutes
U
رد کردن نظریه
representation theory
U
نظریه نمایش
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
readings
U
نظریه شور
probability theory
U
نظریه احتمالات
price theory
U
نظریه قیمت
poetics
U
نظریه شاعرانه
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
molecular theory
U
نظریه مولکولی
local theory
U
نظریه اختصاصی
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
notional
U
فکر نظریه
probability theory
U
نظریه احتمال
network theory
U
نظریه شبکه
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
reading
U
نظریه شور
theoretician
U
نظریه پرداز
submission
U
افهار نظریه
queuing theory
U
نظریه صف بندی
perturbation theory
U
نظریه اختلال
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
logic theory
U
نظریه منطقی
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
automata
U
نظریه ماشین ها
theorist
U
نظریه پرداز
theorists
U
نظریه پرداز
dust cloud theory
U
نظریه غباری
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
electron theory
U
نظریه الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونها
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
economic theory
U
نظریه اقتصادی
facet theory
U
نظریه رویه ها
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
valence theory
U
نظریه والانسی
game theory
U
نظریه بازیها
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
communication theory
U
نظریه ارتباط
set theory
U
نظریه مجموعه ها
classical theory
U
نظریه کلاسیک
view
U
نظریه عقیده
viewed
U
نظریه عقیده
viewing
U
نظریه عقیده
views
U
نظریه عقیده
communication theory
U
نظریه ارتباطات
consumption theory
U
نظریه مصرف
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
game theory
U
نظریه بازی
general theory
U
نظریه عمومی
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
field theory
U
نظریه میدانی
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
value theory
U
نظریه ارزش
theory of value
U
نظریه ارزش
automata theory
U
نظریه ماشینها
information theory
U
نظریه اگاهی
balance theory
U
نظریه توازن
theory of numbers
U
نظریه اعداد
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
theory of rent
U
نظریه اجاره
transformational theory
U
نظریه تطور
transformism
U
نظریه تطور
theory of saving
U
نظریه پس انداز
graph theory
U
نظریه گرافها
theorem proving
U
اثبات نظریه
group theory
U
نظریه گروهها
theorization
U
نظریه پردازی
group theory
U
نظریه گروهی
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
hartree theory
U
نظریه هارتری
attensity
U
در نظریه تیچز
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
affective arousal theory
U
نظریه برانگیختگی عاطفی
decision theory
U
نظریه تصمیم گیری
bard cannon theory
U
نظریه بارد- کنون
ligand fild theory
U
نظریه میدان لیگاند
james lange theory
U
نظریه جیمز- لانگه
l.f.t.
U
نظریه میدان لیگاند
labor theory of value
U
نظریه ارزش کار
field theory
U
نظریه اساسی میدان
c.f.t
U
نظریه میدان بلور
excess capacity theory
U
نظریه مازاد فرفیت
equal sacrifice theory
U
برطبق این نظریه
equal sacrifice theory
U
نظریه برابری فداکاری
liquidity preference theory
U
نظریه رجحان نقدینگی
expertize
U
نظریه فنی دادن
density wave theory
U
نظریه موج چگالی
location theory
U
نظریه تعیین مکان
logic theorist
U
نظریه پرداز منطقی
crystal field theory
U
نظریه میدان بلور
counterview
U
نظریه مخالف مواجهه
general theory of relativity
U
نظریه نسبیت عمومی
put in one's two cents
<idiom>
U
به شخصی نظریه دادن
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
switched on
<idiom>
U
لحنی با نظریه تازه
Complex analysis
U
نظریه توابع
[ریاضی]
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
set theory
U
نظریه مجموعه ها
[ریاضی]
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
counsels
U
نظریه دادن رایزنی
young helmholtz theory
U
نظریه یانگ- هلمهولتس
valence bond theory
U
نظریه پیوند والانس
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
counsel
U
نظریه دادن رایزنی
counselled
U
نظریه دادن رایزنی
counselling
U
نظریه دادن رایزنی
theory of functions of a complex variable
U
نظریه توابع
[ریاضی]
switch theory
U
نظریه راه گزینی
mathematical learning theory
U
نظریه ریاضی یادگیری
maxwell theory og light
U
نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
counseled
U
نظریه دادن رایزنی
quantum theory of valence
U
نظریه کوانتومی والانس
mechanistic theory
U
نظریه ماشینی نگری
quantity theory of money
U
نظریه مقداری پول
real will
U
نظریه اراده واقعی
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
need press theory
U
نظریه نیاز- فشار
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com