English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
income distribution U توزیع درامد
distribution of income U توزیع درامد
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
personal distribution U توزیع درامد فردی
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
relative income hypothesis U براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
pareto distribution U در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
distribution U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
viewpoint U نظریه
position U نظریه
queuing theory U نظریه صف
queing theory U نظریه صف
viewpoints U نظریه
two cents worth <idiom> U نظریه
outlook U نظریه
opinion U نظریه
theories U نظریه
lookouts U نظریه
thebe U نظریه
positioned U نظریه
points of view U نظریه
point of view U نظریه
opinions U نظریه
theorems U نظریه
theorem U نظریه
notion U نظریه
notions U نظریه
lookout U نظریه
theory U نظریه
views U نظریه
in the light of U نظریه
recommendation U نظریه
suggestion U نظریه
recommendations U نظریه
viewing U نظریه
viewed U نظریه
view U نظریه
comment U نظریه
commented U نظریه
commenting U نظریه
suggestions U نظریه
admissions U درامد
makings U درامد
prelusion U درامد
hatch U درامد
admission U درامد
it wasprologue to the nextmove U درامد
total revenue U درامد کل
gainings U درامد
emolument U درامد
earnings U درامد
emoluments U درامد
means U درامد
hatches U درامد
hatched U درامد
total income U درامد کل
proceeds U درامد
earning U درامد
comings in U درامد
returned U درامد
remunerative U پر درامد
revenue U درامد
return U درامد
returns U درامد
returning U درامد
income U درامد
theoreticians U نظریه پرداز
theoretician U نظریه پرداز
group theory U نظریه گروهی
electron theory U نظریه الکترونی
submission U افهار نظریه
notional U فکر نظریه
facet theory U نظریه رویه ها
hartree theory U نظریه هارتری
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
heam yoei vooly U نظریه نیرو
electron theory U نظریه الکترونها
equilibrium theory U نظریه تعادل
group theory U نظریه گروهها
field theory U نظریه میدانی
refuted U رد کردن نظریه
refutes U رد کردن نظریه
maxwellian view U نظریه ماکسولی
molecular theory U نظریه مولکولی
refuting U رد کردن نظریه
readings U نظریه شور
stagnation thesis U نظریه رکود
continuity theory U نظریه پیوستگی
consumption theory U نظریه مصرف
game theory U نظریه بازیها
game theory U نظریه بازی
social theory U نظریه اجتماعی
general theory U نظریه عمومی
graph theory U نظریه گرافها
refute U رد کردن نظریه
economic theory U نظریه اقتصادی
poetics U نظریه شاعرانه
kinetic theory U نظریه جنبشی
automata theory U نظریه ماشینها
learning theory U نظریه یادگیری
queuing theory U نظریه صف بندی
local theory U نظریه اختصاصی
logic theory U نظریه منطقی
quantum theory U نظریه کوانتومی
attensity U در نظریه تیچز
classical theory U نظریه کلاسیک
reading U نظریه شور
probability theory U نظریه احتمال
probability theory U نظریه احتمالات
innovation theory U نظریه نواوری
information theory U نظریه اطلاعات
replacement theory U نظریه جایگزینی
communication theory U نظریه ارتباط
dust cloud theory U نظریه غباری
communication theory U نظریه ارتباطات
duplicity theory U نظریه دو جزیی
capital theory U نظریه سرمایه
network theory U نظریه شبکه
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
perturbation theory U نظریه اختلال
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
one factor theory U نظریه یک عاملی
balance theory U نظریه توازن
information theory U نظریه اگاهی
representation theory U نظریه نمایش
information theory U نظریه خبر
price theory U نظریه قیمت
theory of saving U نظریه پس انداز
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
theorem proving U اثبات نظریه
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
theory of accumulation U نظریه انباشته
valence theory U نظریه والانسی
three component theory U نظریه سه مولفهای
value theory U نظریه ارزش
viewed U نظریه عقیده
theory of value U نظریه ارزش
theorists U نظریه پرداز
theory of numbers U نظریه اعداد
theory of rent U نظریه اجاره
views U نظریه عقیده
theorization U نظریه پردازی
two factor theory U نظریه دو عاملی
theory of relativity U نظریه نسبیت
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
theorist U نظریه پرداز
view U نظریه عقیده
transformational theory U نظریه تطور
viewing U نظریه عقیده
set theory U نظریه مجموعه ها
automata U نظریه ماشین ها
transformism U نظریه تطور
flow of income U جریان درامد
income tax U مالیات بر درامد
net revenue U درامد خالص
benefice U درامد کلیسایی
per capita income U درامد سرانه
permanent income U درامد دائمی
personal income U درامد شخصی
net income U درامد خالص
ordinary income U درامد عادی
income taxes U مالیات بر درامد
nominal income U درامد اسمی
notional income U درامد فرضی
notional income U درامد خیالی
average revenue U درامد متوسط
national income U درامد ملی
municipal revenue U درامد شهرداری
earnings per share U درامد هر سهم
imputed income U درامد ضمنی
imputed income U درامد انتسابی
income analysis U تحلیل درامد
income and expenditure U درامد و هزینه
income consumption curve U منحنی درامد
money income U درامد پولی
income determination U تعیین درامد
economic income U درامد اقتصادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com