Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
affective arousal theory
U
نظریه برانگیختگی عاطفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
excitements
U
برانگیختگی
excitation
U
برانگیختگی
excitement
U
برانگیختگی
exciation
U
برانگیختگی
excitedness
U
برانگیختگی
kippage
U
برانگیختگی
activation
U
برانگیختگی
sentimental
U
عاطفی
affective
U
عاطفی
photo excitation
U
برانگیختگی نوری
thermal excitation
U
برانگیختگی گرمایی
sexual arousal
U
برانگیختگی جنسی
excitements
U
برانگیختگی جنسی
excitement
U
برانگیختگی جنسی
drive arousal
U
برانگیختگی سائق
activation pattern
U
طرح برانگیختگی
excitment
U
برانگیختگی خشمگینی
excitation source
U
منبع برانگیختگی
excitation potential
U
پتانسیل برانگیختگی
cathexis
U
نیروی عاطفی
affective tone
U
رنگ عاطفی
affective thinking
U
تفکر عاطفی
intraception
U
عاطفی نگری
affective reasoning
U
استدلال عاطفی
affective logic
U
منطق عاطفی
affective congruency
U
همخوانی عاطفی
affectivity
U
حالت عاطفی
affectability
U
عاطفی بودن
flattening of affect
U
بی تفاوتی عاطفی
flat affect
U
افت عاطفی
fixation of affect
U
تثبیت عاطفی
emotional support
U
حمایت عاطفی
schizoaffective disorder
U
اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
bipolar affective disorder
U
اختلال عاطفی دو قطبی
emotional and physical
U
امور عاطفی و بدنی
affective disorders
اختلال های عاطفی
affective psychosis
U
روان پریشی عاطفی
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
theorem
U
نظریه
theorems
U
نظریه
queing theory
U
نظریه صف
outlook
U
نظریه
viewpoint
U
نظریه
viewpoints
U
نظریه
thebe
U
نظریه
queuing theory
U
نظریه صف
in the light of
U
نظریه
theory
U
نظریه
comment
U
نظریه
notion
U
نظریه
notions
U
نظریه
opinion
U
نظریه
opinions
U
نظریه
point of view
U
نظریه
points of view
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
position
U
نظریه
view
U
نظریه
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
commented
U
نظریه
commenting
U
نظریه
views
U
نظریه
viewing
U
نظریه
recommendation
U
نظریه
viewed
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
positioned
U
نظریه
lookouts
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
lookout
U
نظریه
theories
U
نظریه
learning theory
U
نظریه یادگیری
group theory
U
نظریه گروهها
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
local theory
U
نظریه اختصاصی
group theory
U
نظریه گروهی
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
molecular theory
U
نظریه مولکولی
hartree theory
U
نظریه هارتری
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
innovation theory
U
نظریه نواوری
information theory
U
نظریه اطلاعات
information theory
U
نظریه خبر
information theory
U
نظریه اگاهی
perturbation theory
U
نظریه اختلال
dust cloud theory
U
نظریه غباری
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
logic theory
U
نظریه منطقی
network theory
U
نظریه شبکه
theory of rent
U
نظریه اجاره
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
transformism
U
نظریه تطور
transformational theory
U
نظریه تطور
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
value theory
U
نظریه ارزش
theory of value
U
نظریه ارزش
theory of saving
U
نظریه پس انداز
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
theorem proving
U
اثبات نظریه
theorization
U
نظریه پردازی
theory of numbers
U
نظریه اعداد
stagnation thesis
U
نظریه رکود
social theory
U
نظریه اجتماعی
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
poetics
U
نظریه شاعرانه
price theory
U
نظریه قیمت
probability theory
U
نظریه احتمالات
probability theory
U
نظریه احتمال
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
queuing theory
U
نظریه صف بندی
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
valence theory
U
نظریه والانسی
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
representation theory
U
نظریه نمایش
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
graph theory
U
نظریه گرافها
consumption theory
U
نظریه مصرف
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
communication theory
U
نظریه ارتباطات
classical theory
U
نظریه کلاسیک
electron theory
U
نظریه الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونها
views
U
نظریه عقیده
viewing
U
نظریه عقیده
reading
U
نظریه شور
capital theory
U
نظریه سرمایه
theorists
U
نظریه پرداز
economic theory
U
نظریه اقتصادی
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
theoretician
U
نظریه پرداز
theoreticians
U
نظریه پرداز
submission
U
افهار نظریه
refuted
U
رد کردن نظریه
refute
U
رد کردن نظریه
communication theory
U
نظریه ارتباط
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
notional
U
فکر نظریه
refutes
U
رد کردن نظریه
viewed
U
نظریه عقیده
readings
U
نظریه شور
refuting
U
رد کردن نظریه
field theory
U
نظریه میدانی
attensity
U
در نظریه تیچز
game theory
U
نظریه بازیها
automata theory
U
نظریه ماشینها
balance theory
U
نظریه توازن
game theory
U
نظریه بازی
general theory
U
نظریه عمومی
set theory
U
نظریه مجموعه ها
view
U
نظریه عقیده
theorist
U
نظریه پرداز
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
facet theory
U
نظریه رویه ها
automata
U
نظریه ماشین ها
switch theory
U
نظریه راه گزینی
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
counseled
U
نظریه دادن رایزنی
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
set theory
U
نظریه مجموعه ها
[ریاضی]
Complex analysis
U
نظریه توابع
[ریاضی]
theory of functions of a complex variable
U
نظریه توابع
[ریاضی]
switched on
<idiom>
U
لحنی با نظریه تازه
put in one's two cents
<idiom>
U
به شخصی نظریه دادن
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
real will
U
نظریه اراده واقعی
counsels
U
نظریه دادن رایزنی
counselling
U
نظریه دادن رایزنی
counselled
U
نظریه دادن رایزنی
counsel
U
نظریه دادن رایزنی
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
valence bond theory
U
نظریه پیوند والانس
young helmholtz theory
U
نظریه یانگ- هلمهولتس
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
mathematical learning theory
U
نظریه ریاضی یادگیری
labor theory of value
U
نظریه ارزش کار
quantity theory of money
U
نظریه مقداری پول
equal sacrifice theory
U
برطبق این نظریه
counterview
U
نظریه مخالف مواجهه
crystal field theory
U
نظریه میدان بلور
decision theory
U
نظریه تصمیم گیری
equal sacrifice theory
U
نظریه برابری فداکاری
ligand fild theory
U
نظریه میدان لیگاند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com