Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
veil of money
U
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
equation of exchange
U
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
goods and services
U
کالاها و خدمات
to regard somebody
[something]
as something
U
کسی
[چیزی]
را بعنوان چیزی بحساب آوردن
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
mulch
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
mulches
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
point of sale
U
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
packing
U
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
the source
U
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
cross servicing
U
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
for keeps
U
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
special services
U
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
cam
U
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cams
U
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
sergeanty
U
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
fdm
U
Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing
writes
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
fumigant
U
ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
wild cord
U
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
come to grips with
<idiom>
U
با نظریهای جنگیدن
are there any remarks?
U
ایا کسی نظریهای
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
frequency division multilexing
U
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
it is good for spring wear
U
برای پوشش
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
enclosures
U
پوشش محافظ برای وسیلهای
dustcover
U
پوشش محافظ برای یک ماشین
extra cover
U
پوشش اضافی برای بل گرفتن
mantling
U
مواد لازم برای پوشش
enclosure
U
پوشش محافظ برای وسیلهای
secure transaction technology
U
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
cases
U
پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
case
U
پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
dry plasma etching
U
روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
sleeve
U
پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
sleeves
U
پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
quantity theory of money
U
نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
cassettes
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
smoke blanket
U
پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
oxides
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
maneuvering vent
U
شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
oxide
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
slutsky theorem
U
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
Tahmasb
U
شاه تهماسب
[پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
cassettes
U
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
cassette
U
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
bituminous paint
U
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
toe point
U
پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
okuns law
U
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
bezel
U
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet
U
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
ferric oxide
U
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
ferrite
U
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
lysenkoism
U
نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
screened
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
green phosphor
U
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
on the map
U
بحساب اوردنی
To take into account (consideration).
U
بحساب آوردن
to carry to a
U
بحساب بردن
on my own account
U
بحساب خودم
unaccounted
U
بحساب نیامده
the investigation of accounts
U
رسیدگی بحساب
make little of
U
بحساب نیاوردن
black wash
U
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
fix
U
بحساب کسی رسیدن
to go for nothing
U
هیچ بحساب امدن
uncharged
U
بحساب هزینه نیامده
to pay in
U
بحساب بانک گذاشتن
fixes
U
بحساب کسی رسیدن
Put it on my account. I'll foot the bill. Charge it to me.
بحساب من بگذار
[پای من حساب کن ]
They consider him as an outsider .
U
اورا غریبه بحساب می آورند
to count for lost
U
از دست رفته بحساب آوردن
score
U
حساب کردن بحساب اوردن
scored
U
حساب کردن بحساب اوردن
scores
U
حساب کردن بحساب اوردن
I reckon she is twenty.
U
بحساب من بیست سالش است
goods
U
کالاها
tonnage
U
براساس تن
subsitute
U
جانشینی کالاها
class of suplies
U
گروه کالاها
shipping
U
ارسال کالاها
class of suplies
U
طبقه کالاها
dunnage
U
حفاظ کالاها
complete substitution
U
جانشینی کالاها
materiel cognizance
U
مدیریت کالاها
commodity agreements
U
قرارداد کالاها
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
No one sent me, I am here on my own account.
U
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
The campaign was considered to have failed.
U
مبارزه
[انتخاباتی]
شکست خورده بحساب آورده شد.
prestowage plan
U
طرح باربندی کالاها
shipment sponsor
U
مسئول ارسال کالاها
packing
U
ماده محافظ کالاها.
consolidate goods
U
کالاها را ادغام کردن
datamation
U
خودکاری براساس داده ها
cost plus
U
براساس قیمت تجارتی
shields
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
I'm not very hungry, so please don't cook on my account.
U
من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
Is that enough to be a problem?
U
آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
supplying
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
quality control
U
کنترل کیفیت مواد و یا کالاها
shipment unit
U
یکان مسئول ارسال کالاها
supply
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
progress payments
U
پرداخت براساس پیشرفت کار
point system
U
شرط بندی براساس امتیاز
The goods were shipped by air .
U
کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
marshalling yard
U
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
materiel history
U
خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
ad valorem duty
U
حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
specific duties
U
عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
port of embarkation
U
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
pos
U
محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
daily movement summary
U
خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
He swore to having paid for the goods .
U
قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
shipping
U
امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
monometallism
U
قرار دادن واحد پول براساس یک فلز
vendor rating
U
رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
cuticle
U
پوشش مو پوشش شاخی
service marking
U
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
yellow dog contract
U
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
freight tonne
U
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
management coding
U
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
marshalling yard
U
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
design points
U
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material
U
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
honey combing
U
روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
cost plus contract
U
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
gas plasma display
U
صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
unbundled
U
خدمات
services
U
خدمات
staging base
U
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
what is
U
فرضیه منطقی که اکثر برنامههای صفحه گشترده الکترونیکی براساس ان عمل می کنند
service support
U
پشتیبانی خدمات
service company
U
گروهان خدمات
postal services
U
خدمات پستی
service unit
U
یکان خدمات
signal services
U
خدمات مخابراتی
common user
U
خدمات عمومی
joint services
U
خدمات مشترک
mail services
U
خدمات پستی
service squadron
U
گروه خدمات
medical services
U
خدمات پزشکی
social services
U
خدمات اجتماعی
Civil Service
U
خدمات اجتماعی
Civil Service
U
خدمات کشوری
service force
U
یکان خدمات
social work
U
خدمات اجتماعی
service sector
U
بخش خدمات
civil defence service
U
خدمات کشوری
loyal services
U
خدمات صادقانه
civil services
U
خدمات دولتی
service passport
U
پاسپورت خدمات
service department
U
بخش خدمات
service department
U
قسمت خدمات
service industry
U
صنعت خدمات
sister services
U
خدمات وابسته
computer utility
U
خدمات کامپیوتری
we owe him for his services
U
خدمات او هستم
civil
U
خدمات شهری
hospital benefit
U
خدمات بیمارستانی
field duty
U
خدمات رزمی
field exercise
U
خدمات صحرایی
advisory services
U
خدمات مشورتی
medical service
U
خدمات پزشکی
health services
U
خدمات بهداشتی
field service
U
خدمات پایکار
field service
U
خدمات رزمی
urban servitudes
U
خدمات شهری
welfare services
U
خدمات رفاهی
services
U
خدمات سرویسها
information service
U
خدمات اطلاعات
personnel services
U
خدمات پرسنلی
crypto service
U
خدمات رمز
social service
U
خدمات اجتماعی
special services
U
خدمات مخصوص
auxiliary service
U
خدمات جنبی
technical services
U
خدمات فنی
public services
U
خدمات عمومی
personnel services
U
خدمات کارمندی
administrative services
U
خدمات اداری
free trade
U
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
clearing and switch buying
U
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
beach group
U
گروه خدمات ساحلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com