Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
leaky
U
نشست کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
settling rounds
U
گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ
Other Matches
meet
U
نشست نشست گاه
meets
U
نشست نشست گاه
leakages
U
نشست
meeting
U
نشست
meetings
U
نشست
sediments
U
ته نشست
session
U
نشست
sessions
U
نشست
leakage
U
نشست
settlement
U
نشست
settlements
U
نشست
seance
U
نشست
trims
U
نشست
trimmest
U
نشست
trim
U
نشست
consolidation
U
نشست
sitting
U
نشست
depositions
U
ته نشست
deposition
U
ته نشست
sittings
U
نشست
settletment
U
نشست
slump
U
نشست
precipitation
U
ته نشست
settlement of the dam
U
نشست سد
siting
U
نشست
seepage
U
نشست
symposiums
U
هم نشست
symposium
U
هم نشست
fouling
U
ته نشست
slumped
U
نشست
slumping
U
نشست
slumps
U
نشست
symposia
U
هم نشست
sediment
U
ته نشست
subsided
U
نشست کردن
closed conference
U
نشست مسدود
boring stay
U
محل نشست
subsides
U
نشست کردن
calcareous deposit
U
ته نشست اهکی
closed meeting
U
نشست مسدود
sinking
U
استهلاک نشست
subsidence
U
نشست فرونشینی
subsiding
U
نشست کردن
subside
U
نشست کردن
lime deposite
U
ته نشست اهکی
special session
U
نشست ویژه
extraordinary meeting
U
نشست ویژه
electrolytic deposition
U
ته نشست الکترولیتی
annual accumulation of sediment
U
ته نشست سالانه
settle
U
نشست کردن
precipitated rocks
U
سنگهای ته نشست
settles
U
نشست کردن
air landed
U
هوا نشست
oil residue
U
ته نشست روغن
sinks
U
نشست کردن
to cave in
U
نشست کردن
lacustrine sediment
U
ته نشست دریاچهای
extravasate
U
نشست کردن
rate of deposition
U
سرعت ته نشست
exudation
U
برون نشست
settlement of the foundation
U
نشست پی گاه
settlement ratio
U
نسبت نشست
she sat behind me
U
او پشت من نشست
seep in
U
نشست کردن
sink
U
نشست کردن
assembly
U
مجمع نشست
deposits
U
ته نشست ته نشین
subsidence
U
نشست خاک
true slump
U
نشست واقعی
soft spot
U
ناحیه نشست
trim forward
U
نشست سینه
trim aft
U
نشست پاشنه
shore formation
U
ته نشست دریاچهای
deposit
U
ته نشست ته نشین
sinkable
U
نشست کردنی
annual accumulation of sediment
U
سال اورد ته نشست
He was favorably impressed by what I told him .
U
حرفم دردلش نشست
She sat beside ( next to ) her mother .
U
کنار مادرش نشست
The dust was laid ( settled ) .
U
گرد وخاک نشست
extraordinary meeting
U
نشست فوق العاده
special session
U
نشست فوق العاده
settlement of abutments
U
نشست تکیه گاه
She went to the bad.
U
بروز سیاه نشست
seat of settlement
U
محل نشست ساختمان
The plan landed .
U
هواپیما بزمین نشست
powwow
U
نشست وگفتگو کردن
settlement forecast
U
پیش بینی نشست
landing zone
U
منطقه نشست هوایی
the bird took its perch
U
مرغ روی چوب نشست
exudate
U
ترشح التهابی برون نشست
proces verbal
U
صورت جلسه نشست نامه
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
the veaael was neaped
U
کشتی بواسطه فرو کش اب بگل نشست
To associate ( mix) with someone .
U
با کسی نشست وبر خاست کردن
to have a closed meeting
U
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
drops
U
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropped
U
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop
U
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropping
U
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
he took her in to dinner
U
انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
inclusus
U
گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
valve seat insert
U
مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com