English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
settlement of abutments U نشست تکیه گاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
meets U نشست نشست گاه
meet U نشست نشست گاه
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
slump U نشست
precipitation U ته نشست
settlements U نشست
settlement U نشست
trim U نشست
trimmest U نشست
trims U نشست
slumping U نشست
slumped U نشست
slumps U نشست
deposition U ته نشست
settletment U نشست
siting U نشست
settlement of the dam U نشست سد
seepage U نشست
seance U نشست
leakages U نشست
leakage U نشست
fouling U ته نشست
depositions U ته نشست
symposiums U هم نشست
sessions U نشست
session U نشست
sediment U ته نشست
meeting U نشست
meetings U نشست
sediments U ته نشست
consolidation U نشست
sittings U نشست
symposia U هم نشست
symposium U هم نشست
sitting U نشست
calcareous deposit U ته نشست اهکی
seep in U نشست کردن
sinkable U نشست کردنی
she sat behind me U او پشت من نشست
electrolytic deposition U ته نشست الکترولیتی
oil residue U ته نشست روغن
exudation U برون نشست
leaky U نشست کننده
subsidence U نشست فرونشینی
settlement ratio U نسبت نشست
assembly U مجمع نشست
rate of deposition U سرعت ته نشست
extravasate U نشست کردن
settles U نشست کردن
settle U نشست کردن
lacustrine sediment U ته نشست دریاچهای
lime deposite U ته نشست اهکی
boring stay U محل نشست
annual accumulation of sediment U ته نشست سالانه
subside U نشست کردن
air landed U هوا نشست
subsided U نشست کردن
subsides U نشست کردن
shore formation U ته نشست دریاچهای
subsiding U نشست کردن
precipitated rocks U سنگهای ته نشست
subsidence U نشست خاک
soft spot U ناحیه نشست
sink U نشست کردن
sinks U نشست کردن
extraordinary meeting U نشست ویژه
special session U نشست ویژه
deposit U ته نشست ته نشین
sinking U استهلاک نشست
trim aft U نشست پاشنه
closed meeting U نشست مسدود
closed conference U نشست مسدود
deposits U ته نشست ته نشین
to cave in U نشست کردن
trim forward U نشست سینه
settlement of the foundation U نشست پی گاه
true slump U نشست واقعی
The plan landed . U هواپیما بزمین نشست
extraordinary meeting U نشست فوق العاده
special session U نشست فوق العاده
She went to the bad. U بروز سیاه نشست
seat of settlement U محل نشست ساختمان
settlement forecast U پیش بینی نشست
He was favorably impressed by what I told him . U حرفم دردلش نشست
powwow U نشست وگفتگو کردن
The dust was laid ( settled ) . U گرد وخاک نشست
landing zone U منطقه نشست هوایی
annual accumulation of sediment U سال اورد ته نشست
She sat beside ( next to ) her mother . U کنار مادرش نشست
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
exudate U ترشح التهابی برون نشست
proces verbal U صورت جلسه نشست نامه
the bird took its perch U مرغ روی چوب نشست
To associate ( mix) with someone . U با کسی نشست وبر خاست کردن
the veaael was neaped U کشتی بواسطه فرو کش اب بگل نشست
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
he took her in to dinner U انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
drop U نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drops U نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropping U نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropped U نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
accumbency U تکیه
unaccented U بی تکیه
recumbency U تکیه
atonic U بی تکیه
enclitic U بی تکیه
emphasis U تکیه
accented U تکیه
accenting U تکیه
accents U تکیه
loll U لم تکیه
lolled U لم تکیه
lolling U لم تکیه
lolls U لم تکیه
leanings U تکیه
reliance U تکیه
accent U تکیه
leaning U تکیه
insist U تکیه کردن بر
support roller U تکیه گاه
relying U تکیه کردن
boilerplate U تکیه کلام
fulcrum U تکیه گاه
mahlstick U تکیه دست
maulstick U تکیه دست
recline U تکیه کردن
bridge seat U تکیه گاه
slump over U تکیه زدن
counterfort U دیوار تکیه
reclines U تکیه کردن
reclined U تکیه کردن
insisted U تکیه کردن بر
insisting U تکیه کردن بر
insists U تکیه کردن بر
point of support U تکیه گاه
support bearing U تکیه گاه
heel rest تکیه گاه
catch-phrases U تکیه کلام
to base one self U تکیه کردن
stand U تکیه گاه
to lean on a reed U تکیه بر اب کردن
to throw oneself on U تکیه کردن بر
catch-phrase U تکیه کلام
support U تکیه گاه
bolsters U تکیه دادن
bolstered U تکیه دادن
anchor U تکیه گاه
postpositive U الحاقی و بی تکیه
anchoring U تکیه گاه
anchors U تکیه گاه
stay U تکیه مهار
saddle bearer U تکیه گاه
stayed U تکیه مهار
bolster U تکیه دادن
propped U تکیه گاه
rest U تکیه دادن
accentual U تکیه دار
anchorage U تکیه گاه
rests U تکیه گاه
rest U تکیه گاه
leans U تکیه زدن
propping U تکیه گاه
anchorages U تکیه گاه
lean U تکیه کردن
lean U تکیه زدن
prop U تکیه گاه
leaned U تکیه کردن
leaned U تکیه زدن
leans U تکیه کردن
arm rest U تکیه گاه
bearing U تکیه گاه
rely U تکیه کردن
relies U تکیه کردن
relied U تکیه کردن
backrest U تکیه گاه
rests U تکیه دادن
inclusus U گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
bench wall U دیوار تکیه گاه
simple support U تکیه گاه ساده
lean U تکیه دادن بطرف
bearing width U عرض تکیه گاه
leaned U تکیه دادن بطرف
slogans U تکیه کلام شعار
bow hand U دسته تکیه گاه
seat bars U میلههای تکیه گاه
to lean against the wall U به دیوار تکیه دادن
slogan U تکیه کلام شعار
bearing plate U صفحه تکیه گاه
solid support U تکیه گاه جامد
prop U تیر شمع تکیه
support U تکیه گاه پایه
propped U تیر شمع تکیه
bearing pressure U فشار تکیه گاهی
propping U تیر شمع تکیه
armpit U تکیه گاه ارنج
journal U تکیه گاه اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com