Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
group mark
U
نشان گروه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star
U
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry
U
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde
U
گروه بیشمار گروه
hordes
U
گروه بیشمار گروه
markings
U
نشان دار سازی نشان
marking
U
نشان دار سازی نشان
poniter
U
نشان دهنده نشان گیرنده
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
U
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
mark
U
نشان کردن نشان
marks
U
نشان کردن نشان
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
t group
U
گروه T
ring
U
گروه
cohorts
U
گروه
cohort
U
گروه
group
U
گروه
groups
U
گروه
swarms
U
گروه
covey
U
گروه
throngs
U
گروه
crowds
U
گروه
crowd
U
گروه
company
U
گروه
companies
U
گروه
concourse
U
گروه
concourses
U
گروه
multitude
U
گروه
multitudes
U
گروه
bevy
U
گروه
lot
U
گروه
squad
U
گروه
squads
U
گروه
congregation
U
گروه
congregations
U
گروه
many
U
گروه
setting up
U
گروه
sets
U
گروه
set
U
گروه
corps
U
گروه
thronging
U
گروه
parcel
U
گروه
parcels
U
گروه
clusters
U
گروه
cluster bombs
U
گروه
cluster bomb
U
گروه
cluster
U
گروه
teams
U
گروه
team
U
گروه
host
U
گروه
hosted
U
گروه
thronged
U
گروه
throng
U
گروه
flocks
U
گروه
flocking
U
گروه
flocked
U
گروه
flock
U
گروه
platoons
U
گروه
platoon
U
گروه
fries
U
گروه
fry
U
گروه
frying
U
گروه
assembly
U
گروه
hosts
U
گروه
hosting
U
گروه
clique
U
گروه
ensigns
U
گروه
ensign
U
گروه
bunch
U
گروه
bunched
U
گروه
bunches
U
گروه
bunching
U
گروه
batches
U
گروه
batch
U
گروه
swarm
U
گروه
special interest group
U
گروه
trooping
U
گروه
trooped
U
گروه
troop
U
گروه
cliques
U
گروه
massing
U
گروه
masses
U
گروه
mass
U
گروه
folks
U
گروه
folk
U
گروه
g , series
U
گروه ژ
gang
U
گروه
shoals
U
گروه
gangs
U
گروه
swarmed
U
گروه
party
U
گروه
herds
U
گروه
herding
U
گروه
schools
U
گروه
herd
U
گروه
attack group
U
گروه تک
school
U
گروه
herded
U
گروه
shoal
U
گروه
spear head
U
گروه جلودار
swarm
U
گروه زنبوران
sociometric technique
U
فن گروه سنجی
sociometry
U
گروه سنجی
special party
U
گروه ویژه
acid group
U
گروه اسیدی
groups
U
گروه رزمی
acidic group
U
گروه اسید
acidic group
U
گروه اسیدی
swarmed
U
گروه زنبوران
nexus
U
گروه متحد
encounter group
U
گروه رویارویی
air group
U
گروه هوایی
lobby
U
گروه فشار
groupings
U
گروه بندی
selected group
U
گروه گزیده
grouping
U
گروه بندی
lobbies
U
گروه فشار
class of suplies
U
گروه کالاها
experimental group
U
گروه ازمایشی
end group
U
گروه انتهایی
side party
U
گروه رنگ زن
side group
U
گروه جانبی
advance party
U
گروه پیشرو
advance point
U
گروه نوک
shock troops
U
گروه حمله
shock troops
U
گروه تهاجمی
shipwright's party
U
گروه تعمیرات
service squadron
U
گروه خدمات
lobbied
U
گروه فشار
GEAM
U
گروه معماری
acorns
U
گروه امادجلو
diad
U
گروه دو عضوی
symmetry group
U
گروه تقارن
regiment
U
گروه بسیار
regiments
U
گروه بسیار
disk pack
U
گروه بسته
duty hands
U
گروه نگهبانان
army
U
سپاه گروه
armies
U
سپاه گروه
trigon
U
گروه سه صورتی
criterion group
U
گروه ملاک
stick
U
گروه پرنده
device cluster
U
گروه دستگاه
devitry
U
گروه دیوان
diaconate
U
گروه شماسان
boarding parties
U
گروه پژوهش
boarding party
U
گروه پژوهش
thiocarbonyl group
U
گروه تیوکربونیل
dyad
U
گروه دو عضوی
supply party
U
گروه تدارکات
pressure group
U
گروه فشار
age group
U
گروه سالخور
age groups
U
گروه سنی
age groups
U
گروه سالخور
swarms
U
گروه زنبوران
bridging group
U
گروه پل شده
blood groups
U
گروه خونی
group
U
گروه رزمی
bridged group
U
گروه پل شده
boatswain's party
U
گروه ملوان
age group
U
گروه سنی
standardization group
U
گروه معیاریابی
pressure groups
U
گروه فشار
working parties
U
گروه کار
working party
U
گروه کار
supergroup
U
فوق گروه
sugroup
U
خرده گروه
substituent group
U
گروه استخلافی
substituent
U
گروه استخلافی
storm trooper
U
گروه توفان
acid group
U
گروه اسید
section
U
گروه دایره
in group
U
گروه خودی
phosphoryl group
U
گروه فسفریل
blood group
U
گروه خون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com