English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polish notation U نشان گذاری لهستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reverse polish notation U نشان گذاری لهستانی معکوس
Other Matches
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
notations U نشان گذاری
notation U نشان گذاری
mark sensing U نشان گذاری
impression U نشان گذاری
impressions U نشان گذاری
idegraphy U نشان گذاری
positional notation U نشان گذاری مرتبهای
positional notation U نشان گذاری مکانی
radix notation U نشان گذاری مبنایی
postfix notation U نشان گذاری پسوندی
prefix notation U نشان گذاری پیشوندی
punctuation U نشان گذاری تاکید
scientific notation U نشان گذاری علمی
excess n notation U نشان گذاری با افزونی n
binary notation U نشان گذاری دودوئی
binary notation U نشان گذاری دودویی
iinfix notation U نشان گذاری میانوندی
infix notation U نشان گذاری میانوندی
decimal notation U نشان گذاری دهدهی
fixed point notation U نشان گذاری با ممیز ثابت
floating point notation U نشان گذاری با ممیز شناور
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
rubrication U نشان گذاری برنگ قرمز
octal notation U نشان گذاری هشت هشتی
phraseography U نشان گذاری بجای عبارت
punctuating U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated U نشان گذاری کردن نقطه دار
milestone U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
marking ink U مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
poles U لهستانی
polish U :لهستانی
pole U لهستانی
polish opening U لهستانی
polishes U :لهستانی
polack U لهستانی
polak U لهستانی
the polish refugees U مهاجرین لهستانی
sokolsky opening U گشایش لهستانی
orang utan opening U گشایش لهستانی
hetman U فرمانده لهستانی
polish defence U دفاع لهستانی
polish gambit U گامبی لهستانی
polkas U رقص لهستانی پولکا
polka U رقص لهستانی پولکا
the polish refugees U گریختگان یا فراریان لهستانی
Polonaise rugs U فرش های لهستانی
mazurka U رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
copernician U وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
posy [bouquet] U یک دسته گل [مانند گل فرنگ و یا نقش های لهستانی]
polonaise U نوعی رقص موزون لهستانی پولونز رقصیدن
Chelsea carpet U فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
pliantly polonica U یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
markings U نشان دار سازی نشان
marking U نشان دار سازی نشان
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
mark U نشان کردن نشان
marks U نشان کردن نشان
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
lineation U خط گذاری
indention U تو گذاری
coding U کد گذاری
nominations U نام گذاری
spacing U فاصله گذاری
lettering U حروف گذاری
piping U لوله گذاری
syntheses U هم گذاری اختلاط
juxtaposition U پهلوی هم گذاری
nomination U نام گذاری
inunction U مرهم گذاری
signallzation U علامت گذاری
coding U کد گذاری چیزی
indents U دندانه گذاری
indenting U دندانه گذاری
exposure U درمعرض گذاری
synthesis U هم گذاری اختلاط
pointing U نقطه گذاری
lable U جهت گذاری
filling U لایی گذاری
structuralization U بنیان گذاری
mining U مین گذاری
fillings U لایی گذاری
discrimination U فرق گذاری
numbering U شماره گذاری
disposure U درمعرض گذاری
insulation U عایق گذاری
indentations U دندانه گذاری
punctuation U نقطه گذاری
indentation U دندانه گذاری
indent U دندانه گذاری
finances U سرمایه گذاری
invested U سرمایه گذاری
synthesised U هم گذاری کردن
synthesises U هم گذاری کردن
synthesising U هم گذاری کردن
prochronism U جلوترتاریخ گذاری
synthesize U هم گذاری کردن
synthesized U هم گذاری کردن
synthesizes U هم گذاری کردن
synthesizing U هم گذاری کردن
preterition U فرو گذاری
prefixture U سرواژه گذاری
prefixture U جلو گذاری
financing U سرمایه گذاری
financed U سرمایه گذاری
finance U سرمایه گذاری
minelaying U مین گذاری
prefixion U پیش گذاری
prefixion U جلو گذاری
prefixion U سرواژه گذاری
investing U سرمایه گذاری
prefixture U پیش گذاری
puncuation U نقطه گذاری
invests U سرمایه گذاری
sedimentation U لایه گذاری
sedimentation U رسوب گذاری
sequencing U ترتیب گذاری
aggradation U ابرفت گذاری
limit of load U حد بار گذاری
casing U لوله گذاری
nomography U فن قانون گذاری
casings U لوله گذاری
petarder U مامورخرج گذاری پل
nomographer U قانون گذاری
nomenclauture U نام گذاری
scale factor U مقیاس گذاری
masking U نقاب گذاری
invest U سرمایه گذاری
tubing U لوله گذاری
capitalization U سرمایه گذاری
lodgment U ودیعه گذاری
earmarking U علامت گذاری
lodgement U ودیعه گذاری
exposures U درمعرض گذاری
devising U ارث گذاری
enterprise U سرمایه گذاری
enterprises U سرمایه گذاری
demomination U نام گذاری
heading U عنوان گذاری
headings U عنوان گذاری
policy-making U سیاست گذاری
collocation U باهم گذاری
investments U سرمایه گذاری
pricing U قیمت گذاری
policy making U سیاست گذاری
indexing U شاخص گذاری
coronations U تاج گذاری
markings U علامت گذاری
coronation U تاج گذاری
legislation U قانون گذاری
marking U علامت گذاری
grading U نمره گذاری
pagination U صفحه گذاری
scoring U نمره گذاری
dimensioning U اندازه گذاری
mark U علامت گذاری
investment U سرمایه گذاری
marks U علامت گذاری
costing U هزینه گذاری
costing U قیمت گذاری
sanding U ماسه گذاری
ovulation U تخمک گذاری
settings U کار گذاری
setting U کار گذاری
frustration U عقیم گذاری
frustrations U عقیم گذاری
scaling U مقیاس گذاری
ovulations U تخمک گذاری ها
devises U ارث گذاری
coding U علامت گذاری
padding U لایی گذاری
edging U لبه گذاری
codes and codification U علامت گذاری
trapping U تله گذاری
hypothecation U رهن گذاری
hypothecation U گرو گذاری
hyphenation U خط تیره گذاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com