English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
floating point notation U نشان گذاری با ممیز شناور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fixed point notation U نشان گذاری با ممیز ثابت
floating point U ممیز شناور
floating point U با ممیز شناور
floating point rutine U روال ممیز شناور
floating point U ممیز شناور [ریاضی]
floating point constant U ثابت ممیز شناور
floating point arithmetic U حساب ممیز شناور
floating point number U عدد با ممیز شناور
floating point operation U عملیات ممیز شناور
floating point representation U نمایش با ممیز شناور
floating point operation U عملکردبا ممیز شناور
floating point number U اعداد ممیز شناور [ریاضی]
point U نقطه گذاری کردن ممیز
slashes U نشان ممیز
slashed U نشان ممیز
slash U نشان ممیز
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
normalizes U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
mflops U یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
impressions U نشان گذاری
idegraphy U نشان گذاری
mark sensing U نشان گذاری
impression U نشان گذاری
notation U نشان گذاری
notations U نشان گذاری
characteristic U صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically U صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
punctuation U نشان گذاری تاکید
excess n notation U نشان گذاری با افزونی n
infix notation U نشان گذاری میانوندی
iinfix notation U نشان گذاری میانوندی
scientific notation U نشان گذاری علمی
binary notation U نشان گذاری دودویی
decimal notation U نشان گذاری دهدهی
radix notation U نشان گذاری مبنایی
binary notation U نشان گذاری دودوئی
positional notation U نشان گذاری مکانی
postfix notation U نشان گذاری پسوندی
prefix notation U نشان گذاری پیشوندی
positional notation U نشان گذاری مرتبهای
polish notation U نشان گذاری لهستانی
phraseography U نشان گذاری بجای عبارت
rubrication U نشان گذاری برنگ قرمز
octal notation U نشان گذاری هشت هشتی
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
reverse polish notation U نشان گذاری لهستانی معکوس
punctuated U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating U نشان گذاری کردن نقطه دار
milestone U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
control buoy U بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
marking ink U مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
datum dan buoy U علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
icebergs U کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated U شناور شدن شناور بودن
float U شناور شدن شناور بودن
floats U شناور شدن شناور بودن
iceberg U کوه یخ شناور توده یخ شناور
gulls U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
comptroller U ممیز
auditor U ممیز
auditors U ممیز
discriminator U ممیز
surveyors U ممیز
verifier U ممیز
auditor general U سر ممیز کل
decimal point U ممیز
discerning U ممیز
binary point U ممیز
surveyor U ممیز
distinguished investigated by the U ممیز
scrutineer U ممیز
radix point U ممیز
decimal points U ممیز
controllers U ممیز
controller U ممیز
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
indiscerning U غیر ممیز
decimal points U ممیز اعشار
controller U حسابدار ممیز
variable point U با ممیز متغییر
decimal points U ممیز اعشاری
decimal point U ممیز اعشاری
controllers U حسابدار ممیز
radix point U نقطه ممیز
fixed point U با ممیز ثابت
fixed point U ممیز ثابت
marker variable U متغیر ممیز
assessor U ممیز مالیات
assumed decimal point U ممیز عاریتی
binary point U ممیز دودویی
binary point U ممیز دودوئی
discerning minor U صغیر ممیز
differentiating filter U صافی ممیز
decimal point U ممیز اعشار
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
octal point U ممیز هشت هشتی
fixed point number U عدد با ممیز ثابت
fixed point operation U عملکرد با ممیز ثابت
fixed point representation U نمایش ممیز ثابت
hexadecimal point U ممیز شانزده شانزدهی
fixed point arithmetic U حساب ممیز ثابت
indiscerning minor U صغیر غیر ممیز
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] U صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
point U ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
actual decimal point U نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
g flops U یک بیلیون عملیات ممیز شناوردر یک ثانیه
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
markings U نشان دار سازی نشان
marking U نشان دار سازی نشان
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
pack ice U یخ شناور
floats U شناور
floating fundation U پی شناور
pontoons U پل شناور
vessels U شناور
floaty U شناور
ballcock U شناور
ballcocks U شناور
bouyant foundation U پی شناور
nectonic U شناور
vessel U شناور
float U شناور
afloat U شناور
pontoon U پل شناور
above water <adj.> U شناور
floating U شناور
float bridge U پل شناور
free swimming U شناور
drift ice U یخ شناور
floated U شناور
flying bridge U پل شناور
on the float U شناور
floating bridge U پل شناور
buoyant U شناور
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
pontoons U طراده شناور
bays U پل رابط در پل شناور
baying U پل رابط در پل شناور
bayed U پل رابط در پل شناور
bay U پل رابط در پل شناور
barges U تراده شناور
barged U تراده شناور
barge U تراده شناور
swims U شناور شدن
vessels U یگان شناور
vessel U یگان شناور
adrift U شناور مهارشده
pontoons U اسکله شناور
plunger U پیستون شناور
plungers U پیستون شناور
lifebuoy U گوی شناور
lifebuoys U گوی شناور
booms U دستگاه شناور
booming U دستگاه شناور
boomed U دستگاه شناور
boom U دستگاه شناور
immersion heater U اب گرم کن شناور
immersion heaters U اب گرم کن شناور
phytoplankton U گیاهان شناور
floe U تخته یخ شناور
natatores U مرغان شناور
pontoon U طراده شناور
pontoon U اسکله شناور
swim U شناور شدن
nekton U جانور شناور
zooplankton U جانوران شناور
oil slick U نفت شناور
pontoon bridge U پل شناور قایقی
oil slicks U نفت شناور
wafts U شناور ساختن
wafting U شناور ساختن
wafted U شناور ساختن
waft U شناور ساختن
plunge valve U سوپاپ شناور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com