English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
distinguished unit citation U نشان لیاقت یکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distinguished unit citation U نشان یکان برجسته
color U پرچم یکان یا جنگی نشان و درجه روی شانه وسینه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
honourableness U لیاقت
autarky U لیاقت
desertless U بی لیاقت
potency U لیاقت
efficiency U لیاقت
religionless U بی لیاقت
autarchy U لیاقت
deservingness U لیاقت
etiquette U لیاقت
ability U لیاقت صلاحیت
proficient U وارد به فن با لیاقت
capably U از روی لیاقت
competency U صلاحیت لیاقت
meritoriousness U لیاقت استحقاق
aptly U از روی لیاقت
merits U لیاقت استحقاق
ably U از روی لیاقت
merit U لیاقت استحقاق
abilities U لیاقت صلاحیت
merited U لیاقت استحقاق
aptitudes U شایستگی لیاقت
demerits U عدم لیاقت
eligibly U از روی لیاقت
meriting U لیاقت استحقاق
demerit U عدم لیاقت
aptitude U شایستگی لیاقت
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
efficiency U میزان لیاقت تولید
certificate of achievement U مدرک ابراز لیاقت
certificate of capacity U مدرک ابراز لیاقت
efficiently U از روی کفایت و لیاقت
citation U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
citations U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
markings U نشان دار سازی نشان
marking U نشان دار سازی نشان
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
units U یکان
formation U یکان
unit U یکان
singly U یکان یکان
marks U نشان کردن نشان
mark U نشان کردن نشان
base unit U یکان مبنا
base unit U یکان پایگاهی
installation type U نوع یکان
trains U عقبه یکان
air command U یکان هوایی
beach organization U یکان ساحلی
command net U شبکه یکان
combined command U یکان مرکب
organic U یکان سازمانی
combat , echelon U یکان رزمی
mobility U تحرک یکان
boundary U حدود یکان
boundaries U حدود یکان
cavalry unit U یکان سوارزرهی
combatcommand U یکان رزمی
combined arms U یکان مرکب
pertinent U یکان لاحق
advance gruard U یکان جلودار
parent U یکان لاحق
mixed U یکان مختلط
sergeant U سرگروهبان یکان
sergeants U سرگروهبان یکان
presence U فرستی در یکان
strangle U دورافتادن از یکان
separates U یکان مستقل
separated U یکان مستقل
separate U یکان مستقل
stragglers U دورافتاده از یکان
stragglers U گم شده از یکان
straggler U دورافتاده از یکان
parent U یکان اولیه
train U بنه یکان
administrative command U یکان اداری
activity U قسمت یکان
activities U قسمت یکان
designations U اسم یکان
trains U بنه یکان
designation U اسم یکان
trained U عقبه یکان
organizational U یکان سازمانی
trained U بنه یکان
mechanized U یکان مکانیزه
motorized U یکان موتوری
train U عقبه یکان
straggler U گم شده از یکان
organization U یکان قسمت
joint command U یکان مشترک
single unit U یکان منفرد
single unit U یکان مستقل
intercommand U بین یکان
identification code U کدشناسایی یکان
organizations U یکان قسمت
support command U یکان پشتیبانی
tactical command U یکان تاکتیکی
troop basis U مبنای یکان
troop unit U یکان سربازدار
composite U یکان مرکب
composite U یکان مختلط
shock troops U یکان ضربت
active U یکان کادر
service unit U یکان خدمات
paratroop U یکان چترباز
organization chart U نمودارسازمان یکان
retraining command U یکان بازاموزی
naval activity U یکان دریایی
service U قسمت یکان
serviced U قسمت یکان
muster book U دفتروقایع یکان
motor unit U یکان موتوری
service force U یکان خدمات
march unit U یکان راهپیمایی
major command U یکان عمده
logistical command U یکان لجستیکی
organisations U یکان قسمت
first seargeant U سرگروهبان یکان
composite unit U یکان مختلط
divisional unit U یکان لشگری
unit train U بنه یکان
unit training U اموزش یکان
frontalier U یکان مرزی
distinguished unit U یکان ممتاز
unit structure U استخوانبندی یکان
detached unit U یکان مامورشده
unit supply U تدارکات یکان
designator code U کد تشخیص یکان
troop unit U یکان صنفی
unit structure U سازمان یکان
command strength U استعداد یکان
force basis U مبنای یکان
fire unit U یکان اتش
exempted station U یکان مخصوص
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
safety officer U افسر تامین یکان
search attack unit U یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
journal U دفتر روزنامه یکان
security council U شورای حفافتی یکان
scheme of command U طرح عملیاتی یکان
zone of action U منطقه عملیات یکان
requesting unit U یکان درخواست کننده
requesting unit U یکان تقاضا کننده
using agency U یکان استفاده کننده
mountaineer U یکان کوهستانی کوهنورد
mountaineers U یکان کوهستانی کوهنورد
dispersion U تفرقه گسترش یکان
stand bearer U پرچم دار یکان
unit train U بنه اماد یکان
unit distribution U روش تقسیم به یکان
type face U نوع ارایش یکان
type face U نوع چرخش یکان
unit kilometer U مصرف کیلومتری یکان
unit strength U قدرت رزمی یکان
unit distribution U روش توزیع به یکان
staging unit U یکان بارگیری کننده
organic U مربوط به یک قسمت یا یکان
paratroopers U جمعی یکان چترباز
paratrooper U جمعی یکان چترباز
force U یکان قسمت نظامی
forces U یکان قسمت نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com